72 سال پیش، دمدمههای صبح 25 تیرماه، ساعت 5 و 29 دقیقه و 47 ثانیه بود که اولین بمب اتمی جهان با موفقیت آزمایش شد. البته قبول دارم، حالا و در قرن 21، وقتی بمب اتمی به دلهره بزرگ بشری تبدیل شده است، کاربرد کلمه «موفقیت» برای چنین آزمایشی چندان جالب به نظر نمیرسد. این «موفقیت شوم» اگرچه آن روزها، لبان خیلیها را به خنده باز کرد اما بسرعت فاجعه بزرگی را رقم زد تا دهان جهان از حیرت و اندوه باز بماند!
وقتی صحبت از بمب اتم میشود، وقتی فجایع «هیروشیما» یا «ناکازاکی» جلوی چشمتان میآید، زمانی که دل و زبانتان هوس نفرین میکند، ممکن است ذهنتان پیش از همه برود به سمت آلبرت انیشتین، رابرت اوپنهایمر و... . اگرچه هر کس اختیار زبان و نفرین خودش را دارد اما اگر قرار به نفرین است، کمی دندان روی جگر بگذارید، اول این مطلب را بخوانید و بعد اگر خواستید، مسبب فاجعه «بمب اتم» را نفرین، تُف و لعنت کنید!
■ فهرست بلند بالا
اگر «انیشتین» را صاحب ایده ساخت بمب اتم میدانید، سخت در اشتباهید. درست است که او نخستین بار قضیه «تبدیل جِرم به انرژی» را به صورت فرمول درآورد اما نخستین کسی نبود که متوجه این خاصیت یعنی وابستگی جرم و انرژی به هم شده بود. پیش از او «ارنست رادرفورد» نیوزلندی و فیزیکدانان دیگری در سال 1890 متوجه این موضوع شده بودند.
در سال 1914 «اچ. جی ولز» هم در کتابش امکان ساخت بمب اتمی را پیش بینی کرد و حتی «چرچیل» در یکی از سخنرانی هایش از امکان ساخت بمبی گفت که از پرتقال کوچکتر است و میتواند یک بلوک کامل از یک شهر بزرگ را نابود کند.
یعنی اگر بخواهید سر نخ اصلی ساخت بمب اتم و مسببان واقعیاش را روی کاغذ پیدا کنید، با فهرست بلند بالایی روبهرو میشوید که امکان هر نوع نفرین سریع و مؤثر را از شما سلب میکند! چون حیران میمانید که کدام یک از این ایدهها و ایده پردازها، به ساخت نخستین بمب اتم منجر شده و بیشتر مستحق نفرین و لعنت کردن است!
■ پروژهای که تعلیق شد
همه ایدهها، نظریهها و نقشههای ناقص یا کامل برای ساخت آن پرتقال کوچک اما وحشتناک، پس از مدتی برای خاک خوردن، روانه کمدهای بایگانی شدند، تا اینکه هیتلر در آلمان به قدرت رسید. طبیعی بود که ایده بمب اتمی برای فردی چون او جذاب به نظر برسد.
برای همین، همه فیزیکدانها و دانشمندانی را که میتوانستند به ساخت چنین بمبی کمک کنند، جمع و مشغول به کار کرد. منتها هیتلر متوجه نبود که بیشتر دانشمندان سرشناس این رشته، یهودی الاصل هستند. وقتی دستگیری، اسارت و یا اخراج یهودیها از آلمان شروع شد، دانشمندان یهودی ترجیح دادند به کشورهای دیگر فرار کنند. از طرفی دانشمند اصلی یعنی « هایزنبرگ» با آزمایشهای زیاد، به شکل مشکوکی ثابت کرده بود برای ساخت یک بمب اتمی، صدها تُن اورانیوم غنی شده نیاز است که تهیهاش امکانپذیر نیست. بنابراین پروژه ساخت بمب اتمی آلمانی تقریباً تعلیق شد!
■ فقط یک امضا
اصرار دانشمندان فراری از آلمان که به آمریکا و انگلیس پناهنده شده بودند، با حرص و ولع دولتمردان و نظامیان آمریکایی، دست به دست هم داده و آنها را مُجاب کرد که آلمانیها بزودی ممکن است بمب اتمشان را آماده کنند.
دولت آمریکا اگرچه ابتدا با آغاز به کار پروژه ساخت بمب اتمی مخالفت کرد اما همین که جنگ دوم جهانی آغاز شد به بهانه در آمدن جلوی آلمان نازی و بمب اتمی احتمالیاش، پروژه «منهتن» را با مشارکت انگلیس و کانادا کلید زد. خب... حالا میشود برخی از اولین مسببان ماجرا را پیدا کرد. در واقع سال 1939 یک استاد دانشگاه برلین - پل هارتک - به توان نیروی هستهای برای ساخت جنگ افزار پی برده و آن را به وزارت جنگ آلمان اعلام کرده بود تا هیتلر تیمی تحقیقاتی را به سرپرستی «هایزنبرگ» مسئول کار روی پروژه کند.«انیشتین» هم پس از این ماجرا بدون اینکه دخالتی در ساخت بمب در آمریکا داشته باشد، فقط طی نامه نگاری با رئیس جمهور آمریکا خطر بمب آلمانی را گوشزد کرده و پای نامهای را که از آمریکا میخواست با ساخت سریع بمب اتمی، جلوی هیتلر در بیاید، امضا زده بود!
■ ... و دیگران
«لزلی گروز» از سوی ارتش آمریکا مسئول پروژه «منهتن» شد. او از دانشگاههای مختلف آمریکا بازدید و دانشمندان مناسب را برای ساخت بمب هستهای پیدا کرد. پس از یک مصاحبه مفصل با «رابرت اوپنهایمر» با اینکه میدانست گرایشات چپی دارد و با سیاستهای توسعه طلبانه آمریکا مخالف است، به دلیل صلاحیتهای بالای علمی او را به عنوان مدیر علمی پروژه به کار گرفت. البته دو دانشمند مؤثر دیگر در این پروژه «ادوارد تلر» و «کلوس فوکس» بودند. هیچ مدرک، نوشته و یا نقل قولی از پشیمانی این دو نفر بابت مشارکت در ساخت بمب اتمی در دست نیست.«تلر» بعدها به «پدر بمب هیدروژنی» معروف میشود و «فوکس» علاوه بر مشارکت در ساخت نخستین بمب اتمی، در ساخت این نوع بمب به انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی نیز کمک کرد و سرانجام به اتهام جاسوسی برای روسها دستگیر و زندانی شد.
■ موجودات حقیر و مرتد!
میگویند آمریکاییها، سال 1942 که تحقیق برای ساخت بمب اتمی را آغاز کردند، 6000 دلار بودجه برای آن در نظر گرفته بودند. اما مدعیاند تا سال 1945 که نخستین بمب با نام «ترینیتی» را ساختند، نزدیک به 2 میلیارد دلار، هزینه کردند.
از یک سال پیش وقتی یقین کردند ساخت بمب به پایان خواهد رسید، منطقه «آلاموگوردو» در بیابانهای «نیومکزیکو» را برای آزمایش آن در نظر گرفتند. نزدیکترین منطقه مسکونی با برج محل نصب بمب و انفجار آن 35 کیلومتر فاصله داشت. صبح روز آزمایش بزرگترین دانشمندان هستهای، اوپنهایمر، چادویک، فریش و لاورنس در یک پناهگاه بتنی در فاصله 8 کیلومتری «نقطه صفر» محل انفجار ناظر بر انجام این آزمایش بودند... بمب طبق پیش بینیها منفجر شد... ژنرال فالر در خاطرات خود نوشت: «یک نور کور کننده که حتی از فاصله 35 کیلومتری غیرقابل تحمل بود، آسمان تیره را روشن کرد و پس از آن صدای انفجاری شنیده شد. موج انفجار، افرادی را که در پناهگاهها بودند، به گوشهای پرتاب کرد و صدای یک غرش کر کننده و وحشتناک که پایان ناپذیر بود بلند شد. در اینجا بود که ما متوجه شدیم موجودات حقیر مرتدی هستیم که جرئت کردیم به نیرویی دست یابیم که میتواند پایان بشریت را رقم بزند».
ژنرال«گروز» بقیه ماجرا را به این شکل روایت کرد: «یک ابر غلیظ و عظیم از زمین برخاست و هر لحظه بر ابعاد آن افزوده میشد و به سوی آسمان پیش میرفت، اندکی بعد این ابر به شکل یک قارچ غول آسا درآمد.اوپنهایمر هنگام مشاهده انفجار به یاد یک متن قدیمی سانسکریت افتاد... اکنون، من شریک مرگ هستم، یک نابود کننده دنیاها»!
■ وقتی مطمئن شدند
می شود قدرت انفجار «ترینیتی» را که لابد امروزه بمبی کوچک به حساب میآید، این گونه توضیح داد: قدرتی برابر با 20 هزار تن تی ان تی... ایجاد حرارتی نزدیک به 100 میلیون درجه سانتیگراد... اینکه موجودات، ساختمانها و اشیا در چه فاصلهای از محل انفجار محو یا تبخیر شدند، در چه فاصلهای پودر شدند... متلاشی شدند...آسیب دیدند... اما به جای همه اینها یادآوری میکنیم به فاصله کمتر از یک ماه بعد، آمریکاییها وقتی مطمئن شدند، سلاح ویرانگرشان خوب کار میکند، آزمایشهای واقعی دوم و سوم را به بهانه پایان دادن به جنگ دوم جهانی در هیروشیما و ناکازاکی انجام دادند تا تنها کشوری باشند که تاکنون از بمب اتمی در جنگ استفاده کرده است. این در حالی بود که آلمان نازی هرگز به بمب اتمی دست پیدا نکرد و روسها با همه تلاشهایشان چند سال بعد، از نخستین بمب اتمی شان رونمایی کردند.
■ پشیمان شدهها و نشده ها
اگر هنوز اصرار به نفرین و لعنت دارید این را هم اضافه میکنیم که سازنده نخستین بمب هستهای، اوپنهایمر، پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی در حالی که وانمود میکرد پشیمان نیست، گفت: «من ندامتی در این مورد ندارم. درباره چگونگی استفاده ما از این بمب، درک میکنم که چرا این اتفاق افتاد... اما عقیده دارم این تصمیم درستی نبود. اولتیماتومی که به ژاپن برای تسلیم شدن داده شد، مناسب نبود چون دولت ما به جهان و به کشور ژاپن توضیح نداد که استفاده از این بمب چه معنا و مفهومی دارد و منجر به چه فاجعهای خواهد شد». انیشتین نیز سالها بعد گفت: «اگر میدانستم آلمانها موفق به ساخت بمب نمیشوند هرگز پای آن نامه را امضا نمیکردم»! به نظر شما کدام یک از سازندگان و استفاده کنندگان از بمب هستهای هنوز پشیمان نشده و مستحق نفرین بشریت هستند؟
نظر شما