دکتر میثم ظهوریان
مسئله حجاب و بویژه جنبه اجتماعی و الزامی بودن آن امروزه مرکز بحثهای متعددی در فضای رسانهای قرار گرفته است. شاید یکی از مهمترین ایرادهای اغلب این مباحث نگاه تقلیل گرایانه به موضوع حجاب به عنوان مسئلهای فردی و صرفاً به عنوان مانعی برای محرکهای جنسی در جامعه است. در واقع وجه هویتی و نشانه شناسانه حجاب در بیشتر تحلیل هایی که نسبت به این موضوع میشود نادیده گرفته میشود.
امروز اگر بخواهید تصویری را نمایش دهید که مفهوم مسلمانی را به بیننده خود منتقل کند، هیچ تصویری نمیتواند به خوبی و آشکاری یک زن محجبه این مفهوم را به بیننده منتقل کند. یعنی حجاب و به واسطه آن حیا و عفت جنبه نمادین و نشانه شناسانه پیدا میکند. آقای دکتر پاکتچی در مدخل حجاب دائره المعارف بزرگ اسلامی دلالتهای مختلف نشانه شناسانه برای حجاب ذکر میکند.به خاطر همین اهمیت هویتی و نمادین است که حجاب در طول تاریخ استعمار کشورهای اسلامی یکی از خطوط مقدم جنگ فرهنگی استعمارگران و کشف حجاب به عنوان نشانهای از انکار خویشتن و بی دفاعی در برابر سیستم مهاجم بوده است.
فرانتز فانون در کتاب جامعه شناسی یک انقلاب که در تحلیل اجتماعی انقلاب الجزایر نگاشته است،در مورد سیاست استعمارگران فرانسوی تعبیر «رؤیای رام کردن جامعه الجزایری توسط زنان بی حجاب» را به کار میبرد و به شکل مفصل توضیح میدهد که چگونه فرانسویها با استفاده از ابزار سیستم آموزشی و روشهای دیگر سعی در از میان بردن این ویژگی در زنان الجزایری داشتند و برعکس زنان الجزایری از حجاب به عنوان نیرویی برای مقابله با استعمارگر استفاده میکردند.
وی توضیح میدهد که چگونه «پس از دیدن هر زن کشف حجاب کرده امیدهای حمله ور شدن اشغالگران ۱۰ برابر میشد»؛ «هر زن کشف حجاب کرده نشانه یک سیستم دفاعی سست و متلاشی در جامعه الجزایر بود»؛ «هر چادری که برداشته میشد به این معنا بود که الجزایر آغاز به انکار وجود خویشتن کرده و خود را به مکتب ارباب تسلیم نموده است»؛ یعنی مسئله حجاب در تاریخ انقلاب الجزایر کاملاً جنبه هویتی و نشانه شناسی دارد.
متأسفانه مشاهده میکنیم در میان طیفی از روحانیون و افراد مذهبی و گاه انقلابی نیز نوعی از سکولاریزم فرهنگی شکل گرفته است که با تقلیل حجاب به مسئلهای خرد و فردی ذیل ساختن دوگان هایی بین مشکلات یا مفاسد اقتصادی با آن، به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. البته تا آن جایی که مسئله این عزیزان فقط در روش برخورد باشد ما نیز در برخی موارد با آنها همراه هستیم ولی اغلب به همین جا ختم نمیشود و از اساس منکر اهمیت موضوع حجاب و حیا و عفت و جنبههای هویتی و اجتماعی آن میشوند.
آن روحانی محترمی که فرمودهاند در طول تاریخ بی حجابی و بی حیایی هیچ وقت به اسلام ضربه نزده است، اگر تاریخ را مطالعه میکردند متوجه میشدند که در اندلس و الجزایر اتفاقاً حجاب و حیا و عفت خط مقدم مبارزه با جامعه اسلامی بوده است یا حداقل در این مسئله تأمل میکردند که چرا در سه کشور ایران، افغانستان و ترکیه پس از حاکم شدن عناصر استعمار نو یعنی رضاخان، آتاتورک و امان الله خان نخستین پروژه مشترک هویت زدایی از جامعه از طریق کشف حجاب بوده است. اگر در فرانسه دختر مسلمان را از حضور در مدارس منع میکنند یا برای مسئلهای خرد مثل ممنوعیت استفاده از لباس شنای اسلامی در سواحل در پارلمان قانونگذاری میکنند، این موضوع ناشی از این است که فرانسویها بر خلاف روشنفکری عامیانه حاکم بر این طیف از مذهبیها به اهمیت نشانه شناسانه و هویتی حجاب و این که میتواند هویت سکولار جامعه فرانسه را به چالش بکشد، پی بردهاند.
نگاه این طیف اغلب ناشی از نادیده انگاشتن جنبههای هویتی و اجتماعی حجاب و تقلیل سطحی نگرانه آن به عنوان موضوعی فردی و ابزاری برای جلوگیری از تحریک جنسی در جامعه است.
طیفی هم وجود دارد که نگاهشان ناشی از تعریف امر فرهنگی ذیل سیاست است و چون به غلط فکر میکنند، شکست هایشان در عرصه سیاسی ناشی از مسائلی مانند الزامی بودن رعایت حجاب و به طور کلی عدم تسامح در حوزه فرهنگ است، به عقب نشینی از امر حیا و عفت به عنوان ابزار کسب قدرت مینگرند. اینها متوجه نیستند که برای استعمار، حجاب و روسری صرفاً به عنوان سنگر اول و یک نماد در جنگ فرهنگی مطرح است که فتح سایر سنگرها را تسهیل میکند.
حتی در خود غرب هم عقب نشینی فرهنگ عمومی در امر اخلاقی، همواره مرحله به مرحله و تدریجی بوده و هر وقت هم که حکومتها و فرهنگ عامه بر اثر فشار اجتماعی اقلیت معمولاً صاحب قدرت و رسانه متمایل به این نوع از آزادیها عقب نشینی کردهاند، صرفاً مطالبه اشکال جدیدی از این نوع از اباحه گری شکل گرفته است. حتی امروز هم که این مسئله در غرب تا به رسمیت شناختن ازدواج همجنس گرایان پیش رفته است مطالبات جدیدی در زمینه ارتباط جنسی با کودکان و حیوانات و محارم توسط همان طیف مطرح میشود.
نظر شما