بی شک بخش مهمی از مشکلات اقتصاد کشور به نظام بانکی بر میگردد و تا زمانی که نظام بانکی اصلاح نشود، اقتصاد ایران سامان نخواهد یافت.
در همه دولت ها، بانک مرکزی به طور عموم حول چند باور محدود اداره شده است؛ از جمله «بد بودن خلق پول بانک مرکزی و در نقطه مقابل بی توجهی به خلق پول بانکهای خصوصی» و «باور به آزاد گذاشتن بانکها در تخصیص منابع و عدم ایفای نقش جدی بانک مرکزی در تخصیص منابع بانک ها»، نوع نگاه به نرخ سود بانکی و نقش آن در مدیریت نقدینگی و امثال آن...
یکی از مهمترین چالشها در این زمینه، نوع نگاه به توسعه قرض الحسنه است. قرض الحسنه جدای از اینکه سنت حسنه و توصیه شده دینی است، امروز میتواند نقش قابل توجهی در رونق اقتصاد داشته باشد. وامهای خرد در اقتصاد، ضمن آنکه کمترین معوقات را داشته است، میتوانند به عنوان محرک تقاضای تولید و همچنین رفع نیاز از مسائل روزمره مردم به کار روند و به همین دلیل هم هست که برخی تجربیات سالهای اخیر کشور بشدت مورد استقبال قرار گرفته است. شرایط اقتصاد ایران و نیازهای اقتصادی نشان میدهد که ظرفیت توسعه قرض الحسنه در ایران بسیار زیاد است. بویژه اگر منابع نهادهای عمومی و خیریهها و... در خدمت قرض الحسنه قرار بگیرد، بخش مهمی از نیازهای اقتصادی مردم قابل پاسخگویی است.
اما بانک مرکزی و بزرگ شدگان در نظام بانکی مرسوم، در مواجهه با تقاضای توسعه قرض الحسنه و تأسیس بانکهای جدید مقاومت دارند. در مطلب اخیر منتشره روزنامه اعتماد تصریح شده است که نگرانی آنها از توسعه قرض الحسنه به خطر افتادن نظام بانکی مرسوم با سودهای کلان است! همان نظام بانکی ای که نتوانسته خدمات قابل قبولی به مردم و بویژه به تولید کنندگان ارائه نماید و عموم مردم و تولید کنندگان از آن ناراضی هستند. مغالطه دیگر نظام بانکی در مواجهه با توسعه قرض الحسنه، مشکلات فعلی نظام بانکی است. از یک سو باید توجه داشت که قرض الحسنه ذاتاً نهادی متفاوت است و به دلیل (اتکا) بر وامهای خرد و قواعد بانک مرکزی، نمیتواند دچار بسیاری از مشکلات بانکهای مرسوم شود. از سوی دیگر مشکلات بانکی موجود کشور ناشی از ضعف بانک مرکزی است، پس بانک مرکزی به جای ایجاد سد در مقابل توسعه قرض الحسنه باید تلاش کند تا ضعفهای خود را اصلاح نماید. توضیح بیشتر آنکه بانک مرکزی نظارت قابل قبولی بر عملکرد بانکها نداشته و انحرافاتی از جنس شرکتداری بانکها، معوقات بانکی، مشکلات مؤسسات اعتباری و... در حقیقت نتایج نظارت ضعیف بانک مرکزی بر نظام بانکی است.
ریشه سستی بانک مرکزی در نظارت بر بانکها نیز به مسئله تعارض ذی نفعان در نظام بانکی بر میگردد. واقعیت آن است که بیشتر مدیران ارشد بانک مرکزی از بانکها میآیند و پس از دورهای از مسئولیت، دوباره به نظام بانکی بر میگردند و این چرخه مانع از آن است که بانک مرکزی منافع مردم را بر منافع بانکها ترجیح دهد.
با این توضیح اگر قرار باشد اقتصاد کشور سامان یابد باید ابتدا بانک مرکزی اصلاح شود. درست شدن بانک مرکزی هم در گروی تغییر باورهای حاکم بر آن از یک سو و تقویت نظارت و قاطعیت در تعامل با نظام بانکی از سوی دیگر است. باور به قرضالحسنه، کلیدیترین باوری است که میتواند شرایط بانکی کشور را به نفع توسعه تولید و رفع نیازهای مردم تغییر دهد و هدف آستان قدس رضوی از تأسیس بانک قرض الحسنه، بسیج کردن منابع مردم برای چنین هدفی است.
۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۹
کد خبر: 612141
واقعیت آن است که بیشتر مدیران ارشد بانک مرکزی از بانکها میآیند و پس از دورهای از مسئولیت، دوباره به نظام بانکی بر میگردند و این چرخه مانع از آن است که بانک مرکزی منافع مردم را بر منافع بانکها ترجیح دهد.
نظر شما