1- مهمترین حرفهای این عالم سادهترین و بدیهیترین آنهاست. اگر چه مهمترین وجه تمایز و امتیاز انسان نسبت به حیوانات، همین قدرت تفکر و خردورزی اوست (یعنی ما انسانها در درجه نخست برای فهمیدن آفریده شدهایم) اما حقیقت طلب بودن و تلاش برای فهمیدن، به این معنا نیست که همیشه حقیقت پیچیده و مبهم است. کدام آدمی است که نداند و نفهمد که خوب بودن خوب است و بد بودن نه؟ چه کسی تردید دارد که فضایلی چون حکمت، شجاعت و عدالت خوب است؟ همان طور که کسی تردید ندارد رذایلی چون حماقت، ترس و ظلم بد است. خلاصه، انسان اگر بخواهد به انسانیت خود متعهد باشد، پیدا کردن راه حق از باطل دشوار نیست و هیچ کسی در روز قیامت نمیتواند ادعا کند که من بدی کردم، چون تشخیص خوب از بد برایم پیچیده بود.
۲- بدیهی است که مذاکره با غرب و آمریکا، برآیند آرا و ارادههای جمعی طیفهای سیاسی مختلف کشور بود. چه آنهایی که به این موضوع اعتقاد قلبی داشتند و چه آنهایی که با آن به شدت مخالف بودند، اما در نهایت به آن رضایت دادند. بنابراین طبق اشارات مختلفی که رهبر انقلاب در طول ماههای اخیر داشتهاند، در مورد اصل انجام مذاکرات، ما نباید به مقصر یابی روی بیاوریم، چون اینجا قبل از اینکه موضوع تقصیر و مقصر در بین باشد، تجربه ملی اهمیت دارد و مقصریابیها میتوانند، ضمن اینکه اعتماد به نفس ارادههای سیاسی ما را به مخاطره جدی بیندازد و باعث تفرقه بین افراد شوند، نتایج و ثمرههای این تجربه بزرگ تاریخی را نیز از بین ببرند. تجربههایی که بی شک ارزان به دست نیامدهاند و هنوز هم برای تصمیم گیری و تصمیم سازیهای آینده ما، تأثیرات مهم و غیر قابل انکاری دارند.
۳- از دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، این تردید به وجود آمده بود که آیا میشود با غرب و آمریکا مذاکره کرد؟ آیا میشود با تصمیمات و راهکارهای هوشمندانه، هزینههای مقاومت در برابر سیاستهای استکباری غرب را کاهش داد؟ واقع بینیهای ناقص باعث شده بود که خیلیها از خود بپرسند، امتحان کردن این موضوع چه اشکالی دارد؟ این سؤالات و این تردیدها رفته رفته عمق مییافت و گستردهتر میشد تا اینکه در بین اکثریتی از یک طیف سیاسی تبدیل به یقین شده بود و در طیفهای مقابل تبدیل به پرسشی جدی. در نهایت همین رویکرد بود که در یکسری فرایندهای پیچیده، این گونه تفسیر شد که از صندوقهای رأی مردم سر در آورده است! البته مردمی که متأسفانه هنوز هم مردم سالاری خود را باور نکرده اند! و نمیدانند رأی دادنهای آنان چگونه تبدیل به رویکردها و راهبردهای سیاسی میشود؟ (که مشکلی جدی است مربوط به فرهنگ سیاسی ما) بگذریم.
۴- آشکارترین الطاف خفیه الهی نسبت به این نظام مقدس، این بود که: برای آزمودن این گزینه، بهترینها را در مقابل مردم ما گذاشت. مثلاً دکتر ظریف و تیم همراه او، واقعاً اعتقاد قلبی داشتند که مذاکره به نفع انقلاب و منافع ملی ماست. آنها با تمام همت خود و کاملاً دلسوزانه، قدم در این مسیر گذاشتند. ماهها و سالها با تمام توان مذاکره کردند و چانه زنی و بهترین و بالاترین تعهداتی را از طرفین مقابل گرفتند، که میشد با پرداختن چیزهایی که به طور نقد داشتیم، گرفت و اگر طرف مقابل به حداقل هایی از این حداقلها متعهد میماند، حداقل این همه تلاش و انرژی دیپلماسی ما کاملاً به هدر نرفته بود! یعنی دوباره حداقل(!) در این شرایط و با توجه به عاقبت برجام، لازم نیست که از خود بپرسیم: چنین مذاکراتی به نفع ما بود یا نبود و نتیجهای داشت یا نداشت؟
۵-دق کردیم در این دنیای یادداشتهای ۸۰۰ کلمه ای! اما لُب مطلب: پاسخ آن تردیدها و پرسشهای ۳۰ ساله ما چه بود؟ آیا مذاکره و مصالحه با غرب و آمریکا ممکن بود، یا هست؟ آیا واقعاً کشور و نظام ما در دوگانه تسلیم یا جنگ مطلق قرار دارند؟ گیرم که این چنین است، ما چقدر باید کوتاه بیاییم که طرف مقابل به ما رحم کند؟ یعنی مثلاً اگر تکنولوژی هستهای، یا موشکی نداشتیم، اصلاً چه داشتیم که به طرف مقابل رشوه بدهیم؟ تقصیر ماست که مردم یمن دموکراسی میخواهند؟ در طول تاریخ بارها مرقد مطهر امام حسین(ع) را ویران کردند و به آب بستند؛ وهابیت سعودی حیات سیاسی خود را با ویران کردن میراث جهان تشیع و اسلام در بقیع آغاز کرد؛ آیا مشکلش با ما و اسلام حل شد؟ اگر سوریه و عراق را به داعش میدادیم، واقعاً آن وقت جناب ترامپ از مرزهای ما مراقبت و دفاع میکرد و خاورمیانه و اروپا جای بهتری برای زندگی میشد؟
6- بزرگترین سرمایه و بهترین نتیجه ما در قبال مذاکرات مذکور، یافتن پاسخ همین جنس پرسشها و تبیین آنهاست. این پاسخ هر چه که هست، جزو سرمایه ملی و تاریخی ماست و باید از آن مراقبت کرد.
۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۳
کد خبر: 612620
مثلاً دکتر ظریف و تیم همراه او، واقعاً اعتقاد قلبی داشتند که مذاکره به نفع انقلاب و منافع ملی ماست. آنها با تمام همت خود و کاملاً دلسوزانه، قدم در این مسیر گذاشتند. ماهها و سالها با تمام توان مذاکره کردند و چانه زنی و بهترین و بالاترین تعهداتی را از طرفین مقابل گرفتند، که میشد با پرداختن چیزهایی که به طور نقد داشتیم، گرفت...
نظر شما