هیچ... بزرگ میشویم... روی پوست نازکمان، پوست میروید... چند تَرَک مویی تازه برمیدارد قلبمان و جهان واقعی را در نقاشیها استادانه تر ترسیم می کنیم.
* چه اشکالی دارد که ملانیا ترامپ با لباس ۶ هزار دلاری و عینک آفتابی اش به باغبانی برود و تظاهر کند دوستدار گل و گیاه است؟
هیچ... خودش را پرت می کند وسط ادبیات عصبی کاربران آمریکا و چند قاره دیگر که به ظاهر و باطناش بخندند... میلیون ها لایک برگردان بگیرد و شاید هم که پرزیدنت اش را به سخنرانی تحریمی دیگر تحریک کند.
* چه اشکالی دارد اصلاً اگر مسافر تاکسی باشی که خانوم کناری با سگ تقریباً ترسناکش ده دقیقه زجرکُشت کنند؟
هیچ... فقط کمی بیشتر از هرروز میبینی حقوق بشرت در باد می رقصد... و صد البته یادت میماند دفعه بعد که همنشینات، مسافرِ بیحیوانی بود توی دلت - کله قند - آب کنی.
* اصلاً چه اشکالی دارد دستمزد تعمیر چهار دندان خراب، وادارت کند که با عزت نفس دوبل، یکی شان را که از همه سِرتق تر و جنگجوتر است جداکنی، بدهی دمِ مته دندانپزشک و سه تای دیگر را بگذاری به حال خودشان تا کله پوک تر شوند؟
هیچ... یک تکه افسردگی شرفیاب خواهد شد بعلاوه ی ناله هایی که حتماً با یک لیوان دمنوش گل گاوزبان به خواب می روند.
* چه اشکالی دارد که ۲۱۰ مدیر کشور، دوتابعیتی باشند و ده ها نفرشان مشغول خدمت در کرسی های حساس؟ گیریم دختر و پسرهایشان هم یک نوک پا قدم رنجه کرده باشند به ممالک مترقی جهت تحصیل و تعویض آب و هوا و ایضاً زندگانی؟
هیچ... کمی رخت و لباسشان عطر خارجی می گیرد و زبان شان و مدل لبخند شهروندی شان... بالاخره خاوری، نام خانوادگی پُرفلسفهای است.
بالاخره که چه...؟ همه عمر را که نمیشود جنگید...! باید غم ها را مدیریت کرد و تسکین بخشید دردهای کوچک و بزرگ را... مثلاً فکر انتقام از دست های نامرئی پشت پرده را از سر بیرون کرد... آنچنان که من کردم... اگرچه آنها دیرزمانیست متخصص تخریب و حق کشی و حمله و غارت و دل کشتناند.
انتهای پیام/
نظر شما