ساعت حوالی ۱۰ شب بود که از کنار یکی از گذرگاههایی که معمولا کارگران فصلی و ساختمانی مشهد در آنجا تجمع میکنند؛ میگذشتم. چشمم به یکی از کارگران افتاد؛ داستان زندگی کارگران فصلی در این روزهایی که اوضاع اقتصادی و معیشتی سخت است در نوع خود تاثربرانگیز است زیرا آنها این سختی را بسیار بیشتر با گوشت و پوست و استخوان خود احساس میکنند.
*روی رفتن به خانه ندارم
نامش غلامرضا بود و اصالتا اهل شهرستان سرخس و به خاطر خشک شدن مزرعه پدری و کم آبی به حاشیه شهر مشهد کشیده بود و با اینکه لولهکشی و جوشکاری هم بلد بود به خاطر کمبود کار مجبور شده بود که کارهای فصلی انجام دهد و یا اینکه کنار گذر بایستد و منتظر اینکه کسی کار تخصصیاش را از او بخواهد و آن روز، روز چهارمی بود که کسی او را برای کار نخواسته بود و حالا رویش نمیشد که به خانه برود.
در گفتوگو با او برایم مشخص شد که سالهای قبل در تابستان برای کار در رستورانها و باغات و تالارها به ییلاقات مشهد میرفته اما امسال آن کار هم کم شده و حالا دیگر چارهای برایش نمانده است. میگفت: من تنها کسی نیستم که روزها است به سر کاری نرفته اما امروز دیگر جسارتی برای رفتن به خانهای را ندارم که چند ماه است در آن گوشت خریداری نشده است.
*زندگی با یارانه
این مسئله برایم تبدیل به یک علامت سئوال شد. آیا در جاهای دیگر هم وضعیت کارگران به همین صورت است؟ رسول نام فرد دیگری است که با وی به گفتوگو پرداختم و گفت: معمولا در بهار و تابستان به شمال کشور سفر میکنم چون در آنجا فصل کار در شالیزارها است؛ اما امسال در ابتدای فصل که رفتم متوجه شدم کار زیادی برایم وجود ندارد. به همین علت دوباره به مشهد آمدم؛ شنیده بودم که در تابستان برخی از کارخانههای تولید محصولات غذایی مانند کمپوت و یا کنسرو کارگر استخدام میکنند و البته آنها هم امسال نیروهای ثابت خود را کاهش داده بودند و مشخص است که دیگر کارگر فصلی استخدام نمیکنند.
وی ادامه میدهد: اگر وضعیت کار در تابستان به این صورت باشد در زمستان به چه صورت خواهد بود و ما قرار است چه کاری انجام بدهیم که از گرسنگی از بین نرویم؟
این شهروند ساکن مشهد در پاسخ به این سوال که هم اکنون چگونه روزگار خود را میگذرانی پاسخ میدهد: فقط یارانه.
*هفتهای ۲ روز سر کار
به یکی دیگر از خیابانهای مشهد که کارگران گذری و فصلی در آن تجمع میکنند رفتم و آنها با تصور اینکه نیرویی برای کار میخواهم اطرافم آمدند؛ از بین همه آنها از یک نفر پرسیدم که تخصص اصلیاش چیست و گفت در اصل کاشیکار هستم اما حالا هر کاری حتی باربری را هم انجام میدهم و اگر اثاثکشی دارید میتوانم ماشین لباسشویی را یک نفره ۳ طبقه بالا بیاورم.
پرسیدم هماکنون وضعیت کار چگونه است؟ که میگوید چند ماه پیش در یک ساختمان مشغول بهکار بودم و درآمد آن خوب بود اما کارهای این ساختمان به اتمام رسید و دیگر نیاز به حضور من نبود از آن روز هر روز به اینجا میآیم اما متأسفانه کار بسیار کم است و شاید در هفته ۲ روز سر کار بروم.
*بیکاری برای کارگران فصلی و ساختمانی
هادی ابوی؛ دبیرکل کانون انجمنهای صنفی کارگران خراسانرضوی در زمینه ساماندهی کارگران فصلی و ساختمانی میگوید: یکی از مشکلات اصلی این است که بهعلت کمبود کار تعداد زیادی از کارگرانی که شاید حرفه اصلی آنها در حوزه ساختمانی نباشد هماکنون به سمت این حرفه کشیده شدهاند چراکه امکان ادامه فعالیت برای آنها وجود ندارد.
وی با بیان اینکه متأسفانه به هیچ عنوان وضعیت کارگران ساختمانی و کارگران فصلی مناسب نیست، خاطرنشان میکند: بخشی از کارگران فصلی در حوزههای کشاورزی فعالیت داشتهاند که هماکنون به علت کاهش برداشت محصول دچار مشکل شدهاند برخی از در کارخانجات مشغول بودهاند که با تعدیل نیروها، آنها شغل خود را از دست داده و حالا بر سر گذر برای کار روزمزدی میایستند.
دبیرکل کانون انجمنهای صنفی کارگران کشور ادامه میدهد: اما یکی از معضلات اساسی این است که برای همان تعداد از کارگران ساختمانی که حرفه واقعی آنها همین است هم کاری وجود ندارد و با توجه به رکود در حوزههای ساختمانی امکان کسب درآمد برای آنها بسیار کم شده است.
* ۶۷ هزار نفر بیمه شده تأمین اجتماعی
ابوی تصریح میکند: هم اکنون در استان ۶۷ هزار نفر بیمه شده تأمین اجتماعی در گروه کارگران ساختمانی ثبت شدهاند که از این تعداد ۳۲ هزار نفر در مشهد مقدس فعالیت دارند. برای استان خراسانرضوی ۶۵۰۰ نفر سهمیه جدید در نظر گرفته شده که اقدامات آن در دست اجراست و ۵۷۰۰ پرونده که مربوط به غیر شاغلینی هستند که در بخش ساختمان فعالیت نداشتهاند.
دبیرکل کانون انجمنهای صنفی کارگران کشور ادامه میدهد: هم اکنون هم ۱۰ هزار و ۷۷۰ نفر هم غیرفعال هستند که حق بیمههای خود را پرداخت نمیکنند.
در بین صحبتهای به میان آمده یک چیز مشخص است و آن هم اینکه وضعیت کار برای کارگران موقت و فصلی اسفبار است و تعداد زیادی از آنها نمیتوانند به راحتی امورات خود را بگذرانند.
زندگیکردن با یارانههای نقدی مسئلهای بسیار عجیب آن هم در شهری مانند مشهد است که تعدادی از این کارگران روی این وجه به عنوان یک درآمد اصلی زندگی خود حساب میکنند و بعد از تمام این حرفها که میدانستم بیشترشان از روی آهِ دل بلند میشود هنوز صدای غلامرضا را در گوش خود میشنوم که میگوید بعد از ۴ روز بیکاری با چه رویی به خانه بروم.
نظر شما