به گزارش قدس آنلاین؛ آنگونه که مایک پمپئو در زمان صدور دستور تشکیل این کارگروه و امضای حکم برایان هوک گفته است، گروه اقدام ایران، مسئول راهبری، بازبینی و هماهنگی همه جوانب اقدامات مرتبط با ایران در وزارت خارجه خواهد بود و مستقیماً با شخص او(پمپئو) کار خواهد کرد.
آنگونه که دولتمردان آمریکایی از جمله مایک پمپئو و حتی خود دونالد ترامپ گفتهاند هدف اولیه و سریح این برنامه تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران است که با وجود تأکید کارشناسان بر غیر ممکن بودن این امر، روز گذشته وزیر خزانه داری آمریکا بار دیگر آنرا تکرار کرد.
اما فراتر از این هدف اولیه که به لحاظ پیشبرد عملیات روانی و تبلیغاتی تیم ترامپ از اهمیت ویژهای برخوردار است، تشکیل کارگوه اقدام ایران اهداف بزرگتری را دنبال میکند که خروجی نهایی ان از نگاه تیم ترامپ معطوف به پروژه براندازی نظام چمهوری اسلامی ایران از مسیر اعمال فشارهای بیرونی و درونی از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی خارجی و تحریک گروهها و اقشار خاص در داخل برای ایجاد اغتشاش، ناآرامی و درگیری است که دستاویزهای لازم را برای بازی های حقوق بشری و امثالهم در اختیار دشمنان جمهوری اسلامی قرار میدهد.
در همین رابطه برایان هوک در پاسخ به سوال خبرنگار «فاکسنیوز» مبنی بر اینکه تشکیل این گروه چه تفاوتی در سیاستی که دولت آمریکا تا کنون در قبال ایران پیگیری میکرده ایجاد میکند گفت: «ایران، مسئله بسیار فراگیر است و [این گروه] مسائل مختلف مربوط به ایران اعم از تروریسم، تأمین مالی تروریسم، خشونت در دریا، اشاعه موشکی، نقض حقوق بشر و مسائل متعدد دیگر درباره ایران را پوشش میدهد.»
هوک با بیان اینکه راهبرد جدید دولت ترامپ اتخاذ رویکرد «جامع» در قبال ایران برای پرداختن به تمامی «تهدیدها» از جانب این کشور علیه منابع آمریکا و متحدانش است است، اضافه کرد: «این گروه به هماهنگسازی کارهایی که لازم است در سراسر قوه مجریه درباره ایران انجام شوند، کمک خواهد کرد.»
این اتفاق به ظاهر عزم جزم دولت ترامپ برای تشدید فشارها یا به تعبیر مورد استفاده این دولت بیشترین و بی سابقه ترین فشارها بر ایران نشام میدهدف اما واقعیت اینست که تشکیل چنین گروهی در واقع اولین تجربه از این دست در دولت آمریکا نیست و پیش از این هم اتاقهای عملیات ایذایی و حتی فراتر از آن اتاقهای عملیات خرابکارانه و براندازانه در داخل آمریکا و با مشارکت فعال رژیم صهیونیستیشکل گرفته و با بودجههای مصوب چند صد میلیون دلاری در کنگره باز هم با شکست روبرو شدهاند. مانند اتاق عملیات مشترک ایران در وزارتخانه های خارجه آمریکا و اسرائیل در دولت اول اوباما، پروژه «عملیاتهای مخفیانه در ایران» با بودجه رسمی ۴۰۰ میلیون دلاری کنگره دردولت بوش پسر و یا ایجاد دفتر امور ایرانیان و ایجاد صفحه ویژه ایرانیان در سایت وزارت خارجه آمریکا توسط کاندولیزا رایس و تخصیص بودجه ۸۵ میلیون دلاری برای حمایت از گروههای مخالف داخلی و خارج نشین ایرانی در سال ۸۵ و با بودجه کلان ۸۵ میلیون دلاری.
جالب آنکه مرکز تحقیقات کنگره آمریکا در گزارشی رسمی تمامی اعتبارات و هزینههایی را که دولت آمریکا برای آنچه اثرگذاری بر تحولات داخلی ایران نامیده شده(بخوانید براندازی) مستند سازی کرده است.
«مارک دابوویتز»، یکی از اصلیترین معماران سیاستهای ترامپ علیه ایران در مصاحبهای روز جمعه گفته دولت آمریکا با تشکیل «گروه اقدام ایران» الگویی که «رونالد ریگان» علیه شوروی در پیش گرفت را دنبال میکند.
از اینرو تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا را در عمل باید ایجاد اتاق جنگ سرد دولت ترامپ علیه ایران قلمداد کرد.
گستردگی اهداف و حوزههای مورد نظر واشنگتن هم در عمل همین موضوع را به اثبات میرساند.
با این حال بی تجربگی و رفتار هیجانی تیم ترامپ که از کمترین حوصله و صبر در اقدامات خود برخوردار بوده و میخواهند در کوتاهترین زمان و به فوریت بیشترین نتیجه را بگیرند خود نشان دهنده انست که این تیم و این پروژه با کمترین موفقیت همراه خواهد بود.
در واقع برداشتن چند هندوانه با یک دست و هدف گذاری اقداماتی بسیار سخت و شاید بتوان گفت ناممکن همچون محاصره اقتصادی، مقابله با برنامه موشکی ایران، مهار تهران در منطقه، تضعیف محور مقاومت و ... نشان دهنده ناشی بودن و رفتار غیر حرفهای تیم ترامپ است.
آتش تهیه بیتأثیر
گام اول در پروژه دولت آمریکا با خروج این کشور از برجام اعمال تحریمهای تجاری یکجانبه و مشخصا تحریم نفتی ایران با هدف بهر صفر رسانده فروش نفت ایران بود. هدفی که در گذشته با وجود قطعنامههای شورای امنیت و حمایت گسترده در سطح بینالمللی از آمریکا هم عملی نشد و نتوانست فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برساند.
اکنون با وجود حمایت قاطع سازمان ملل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اتحادیه اروپا، گروه ۱+۴ و اکثریت کشورهای جهان، آمریکا با تحریمهای یکجانبه بخت بسیار کمتری در جلوگیری از فروش نفت ایران دارد.
این در حالیست که کشورهای اروپایی در بسته حمایتی اخیر خود خرید ۶۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه نفت از ایران را به صورت روزانه تضمین کرده اند.
از سوی دیگر هند به عنوان یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران هم حدود ۲ ماه پیش توافقنامهای را با ایذتان در سفر ظریف به هند منعقد کرد که به خرید نفت از تهران ادامه دهد.
در این میان شاید بیشترین تلاش واشنگتن بر مجاب کردن کشورهای شرق و جنوب شرق اسیا برای توقف خرید نفت از ایران متمرکز باشد. به همین منظور «مارشال بیلینگزلی» دستیار بخش تامین مالی تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا در ادامه تلاشهای این کشور برای اعمال فشار بر ایران، درحال دیدار از برخی کشورهای واقع در آسیای جنوب شرقی از جمله سنگاپور، مالزی، اندونزی، تایلند و فیلیپین بوده است.
بنگزلی به خبرگزاری کیودو ژاپن گفت که هدف او از این سفر تأکید بر این موضوع و شفاف سازی آن بوده که شرکتهای و تجار این کشورها در صورت همکاری با ایران دیگر قادر خواهند بود با آمریکا یا نظام مالی این کشور تجارت کنند.
منابع مطلع به کیود و گفتند که آمریکا با فشار بر کشورهای آسیای جنوب شرقی در تلاش است تا مانع حضور آنها در اجلاس ماه اکتبر (مهر) تحت عنوان «گفتگوی همکاری آسیا» با میزبانی ایران شود.
با این حال واقعیت اینست که کورهای یاد شده جایگاه ویژهای در تجارت خارجی به ویژه فروش نفت ایران ندارند. در مقابل کشورهای خریدار عمده نفت ایران در این منطقه یعنی چین و کره جنوبی در مقابل خواست دولت آمریکا مقاومت کردهاند.
پکن رسماً اعلام کرده که به خواست ترامپ در مورد توقف خرید نفت از ایران عمل نخواهد کرد و کره جنوبی نیز خواستار معافیت از تحریمهای آمریکا شده است. اتفاق سختتر برای آمریکا اینست که برخی پالایشگاههای چین اعلام کردهاند در صورت مواجه شدن به تحریمهای آمریکا واردات نفت از این کشور را متوقف خواهند کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان یکی از مدیران ارشد «ساینوپک» یکی از بزرگترین شرکتهای نفت و گار چین، پالایشگاه های چینی از نفت کشهایی که هیچ ارتباطی با آمریکا ندارد برای واردان نفت از ایران استفاده میکنند که تحریم ها تأثیری بر انها نخواهد داشت و جنگ تعرفهای میان پکن و واشنگتن و اعمال تعرفه بر واردات نفت از آمریکا ممکن است واردات نفت از این کشور را متوقف کنند.
یوشیهیده سوگا، دبیر هیئت دولت و سخنگوی دولت ژاپن، اعلام کرد ژاپن و آمریکا اکنون در حال مذاکره درباره بازگشت تحریمهای آمریکا ضد ایران هستند. ما پیامد اقدام آمریکا را با دقت زیر نظر داریم و تمایل داریم با کشورهای درگیر، از جمله آمریکا، مذاکره کنیم تا هیچ پیامد منفی برای شرکتهای ژاپنی ایجاد نشود.
چالش دیگر در برابر آمریکا تأثیر این اقدامات بر قیمت جهانی نفت است. عربستان سعودی و امارات هر ۲ بیان داشتهاند که در صورت کمبود نفت در بازار جهانی، آنان کسری بازار را جبران خواهند کرد. تمایل این کشورها که دارای ذخایر فراوان نفت هستند برای جبران کسری بازار سبب خواهد شد تا کاهش واردات نفت ایران بر کشورهای مصرف کننده نفت، تاثیر کمی داشته باشد؛ اما سوال دیگری این بار مطرح میشود و آن این است که با وجود جبران کمبود نفت ایران، آیا قیمت نفت ثابت خواهد ماند یا خیر؟.
۷۰ درصد صادرات نفت ایران به کشورهای آسیایی طی قراردادهای سالیانهای که با آن کشورها منعقد شده است، صورت میگیرد. این بدان معناست که تا اوایل سالجاری قطع معنادار واردات نفت ایران به این کشورها انجام پذیر نخواهد بود. از سویی کمبود نفت ایران سبب خواهد شد تا از ظرفیتهای اضافی نفت استفاده شود که این موضوع سبب افزایش قیمت جهانی نفت میشود.
به ویژه که تهدید ایران به بستن تنگه هرمز و جلوگیری از صادرات و انتقال نفت منطقه در صورت تهدید امنیت اقتصادی کشور شدت و گستره تأثیر خود را بر قیمت جهانی نفت و امنیت انرژی جهان به فوریت نشان داد.
تکی که بی خاصیت شد
اشتباه استراتژیک دیگر تیم ترامپ مانور زودهنگام روی پروژه نفتی علیه ایران بود که سبب شد آثار تورمی و اقتصادی آن پیش از موعد و به صورت روانیو پیش از آنکه عملا اتفاقی رخ داده باشد خود را نمایان کند. شوک بازار دلار و طلا در ماه های اخیر بی ارتباط با واقعیت های میدانی وضعیت اقتصادی کشور به صورت یک حباب و موج فراگیر اما بیمبنا شکل گرفت و سبب شد اولا دولت ایران فرصت کافی برای اتخاذ تدابیر متقابل را داشته باشد و در ثانی جامعه خود را با این موج وفق داده و خود را بازیایبد.
بنابراین آغاز تحریمها و حتی کاهش قابل توجه فروش نفت هم در صورت وقوع نمیتواند ایران را با شوک و بحران روبرو کند و ۀآمادگی لازم برای واجهه با آن بوجود آمده است. در این شرایط خود به خود پازلهای بعدی پروژه گروه اقدام ایران تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.
بحران سازی در داخل
یکی از از این برنامهها در حاشیه اعمال فشار اقتصادی بر ایران ایجاد اعتراضات و نارضایتیهای عمومی و خیابانی در کشور در امتداد پروژه سال ۸۸ و اتاق عملیات مشترک آمریکا و اسرائیل در وزارت خارجه این رژیم بود که از داخل بتوان با ایجاد ناامنی و القاء نارضایتی عمومی بهانه لازم را برای فشارهای سیاسی و عملیات روانی به شکلی گسترده با کلیدواژه حقوق بشر، سرکوب، استبداد و تک صدایی فراهم سازد. اما این پروژه نیز با هوشیاری مردم و تنها ماندن عوامل نفوذی و وابسته به بیگانه و ضد انقلاب در داخل ناکام ماند.
پوست خربزه پیش پای ایران
قطعه آخر این پازل مهار و خلع مؤلفههای هژمونی و اقتدار ایران در منطقه یعنی توان دفاعی و موشکی و ارتباط مؤثر ایران با محور مقاومت است. عاملی که بهانه و دلیل اصلی خروج امریکا از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ بود.
تحقق این پروژه حساب شده به یک خطای راهبردی در داخل ایران بستگی دارد و ان دادن ابزارهای حقوقی اعمال فشار و محدودیت برای کشور و در حقیقت یک خودزنی حقوقی در صورت پذیرش شرایط FATF و کنوانسیونهای ذیل این کارگروه از جمله مبارزه با تأمین مالی تروریسم وکنوانسیون پالرمو است. معاهداتی که عملاً تعاریف کشورهای غربی از تروریسم و جرم انگاری را بر کشور تحمیل خواهد کرد وکشور را به واسطه حمایت از محور مقاومت در مظان اتهام حمایت از تروریسم در ادبیات غرب قرار میدهد.
نظر شما