به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، پنج سال میشد که قصد کرده بود خاطراتش را مکتوب کند. هرچه از رشادت همسنگران و غربت و مظلومیت همرزمان میدانست در روایتگری هایش گفته بود، اما با مکتوب کردن خاطرات، دنبال به ناگفتههایی از بچههای جنگ بود. دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ. سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان بشدت خالی است. بالاخره حسین یکتا تصمیم گرفت خاطراتش را بنویسد و منتشر کند. به دنبال کسی بود که خاطرات را برایش بازگو کند که به زینب عرفانیان رسید. نویسنده کتاب «علمداران» و «رسول مولتان». «مربعهای قرمز» بعد از سه سال مصاحبه و بازنویسی زینب عرفانیان با حسین یکتا اردیبهشت امسال در نمایشگاه کتاب منتشر شد. این اثر تاکنون به چاپ دوم رسیده است. کتاب فقط به خاطرات شخصی خاص، اختصاص ندارد و از دهها شهید نام برده میشود. درخصوص «مربعهای قرمز»، روند نوشته شدن آن و انتشارش با زینب عرفانیان به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
■ چه شد که به سمت نوشتن خاطرات آقای یکتا رفتید؟
من در حقیقت برای نوشتن این کتاب انتخاب شدم. در رونمایی کتاب «رسول مولتان» اولین بار آقای یکتا را دیدم و با ایشان صحبت کردم. قبلاً اصلاً ایشان را نمیشناختم. آقای یکتا جزو میهمانان ویژه بودند تا در رونمایی آن کتاب صحبت کنند. من سخنرانی ایشان را گوش کردم و رونمایی که تمام شد، من را صدا کردند و خواستند که به دفترشان بروم تا در مورد برخی خاطرات صحبت کنیم. چند روز بعد به دفترشان رفتم و قرارشد، خاطرات ایشان نوشته شود که بعد از سه سال این کتاب منتشر شد.
■ از روند نوشته شدن کتاب بگویید. مصاحبهها چقدر طول کشید و این کتاب چند بار بازخوانی شد؟
خاطرات ضبط نشده زیادی هست، اما خاطرات ضبط شده، بیش از120 ساعت است. پروسه مصاحبه و بازخوانی سه سال طول کشید و زمان برد و این کتاب بارها توسط من و ایشان بازخوانی شد تا اینکه به شکل اصلی و مورد قبول درآمد. من تلاش زیادی کردم تا از فنون داستان نویسی استفاده کنم تا کتاب از حالت یکدستی خارج شود و متن، خواننده را درگیر کند. میخواستم روایت این کتاب، خطی نباشد. به همین دلیل در زمان، برشهایی ایجاد کردم و در جایی به فلاشبکهای خیلی دور رفتهام. این تغییر زمانها و برش فضا، به نظرم متن را تغییر داد و از حالت یکنواخت خارج کرد و خواننده را با تعلیقهای جذاب و شیرینی مواجه کرد. خوشبختانه کتاب از زمان انتشار که در اردیبهشت ماه و همزمان با نمایشگاه کتاب بود تا به حال به چاپ دوم رسیده است.
آقای یکتا در جایی گفتهاند که هدف ایشان از نقل خاطراتشان ارائه سبک زندگی بچههای جنگ بوده است. آیا زاویه دید شما و ایشان در نوشتن خاطرات یکی بود و در نهایت ایشان از روند کار راضی بودند و هدف ذهنی ایشان محقق شده بود؟
بله. آقای یکتا تأکید داشتند این کتاب خاطرات شخصی ایشان نباشد و خاطرات رزمندگان باشد و در کتاب هم نام 100 شهید آورده شده است که در فراخور به آنها پرداخته شده است. از همان ابتدا هم ایشان با حجم زیادی از عکسها برای روایت کتاب آمدند و دوستان شهیدشان را به من معرفی کردند و من فهمیدم که اینها شخصیت اصلیِ این کتاب هستند و چون بازنویسی کتاب و روخوانی متن توسط من و خود ایشان انجام شد، کتاب مطابق خواست ایشان نوشته شد و بعد از چاپ کتاب هم از نتیجه کار راضی بودند.
■ در عصر سلطه قصه نویسی، زندگینامه نویسی چه مؤلفه هایی باید داشته باشد تا ازسوی مخاطب مورد اقبال قرار بگیرد؟
قبلاً هم گفتهام؛ خاطره نویس باید با اصول و تکنیک نویسندگی آشنا باشد و از تکنیکهای نویسندگی برای نوشتن اثرش استفاده کند تا اثر را از حالت یکدستی خارج کند، اما غیر از اینها افرادی که در زمینه تاریخ شفاهی فعالیت میکنند، مهمترین ابزارشان مصاحبه است. مصاحبه و گفتوگو با سوژه باید درست، دقیق و خلاق انجام شود. در مصاحبه اعتماد و خلاقیت یک اصل است چون کار ما تاریخ شفاهی است و با کلام میخواهیم با سوژه ارتباط برقرار کنیم و سوژه باید ناگفتهها و چیزهایی را که در سینهاش انباشته شده است به ما بگوید. باید مصاحبه کننده طوری رفتار کند که سوژه به او اعتماد کامل داشته باشد. در خاطره نویسی هم مورد مصاحبه شونده باید طوری رفتار کند که به مصاحبه کننده اعتماد داشته باشد و همه خاطرات را مقابل ما بگذارد و ما آنها را پرداخت کنیم و کتابی خواندنی به مخاطب ارائه دهیم. قبل از شروع مصاحبه،اصول مصاحبه و دانستن آن مهم است.
■ مخاطب زندگینامه نویسی چه کسانی هستند؟
این مخاطب بستگی به حوزهای دارد که ما برای کار کردن وارد آن میشویم. اگر وارد حوزه دفاع مقدس میشویم، همیشه نباید به دنبال افراد برجسته در حوزه جنگ باشیم، حتماً نباید خاطرات فرمانده نوشته شود، هرچند که خاطرات یک فرمانده مهم است و باید نوشته شود، اما خیلی وقتها عاملین و شاهدین واقعه ما نظامی نیستند، مثل مادران و همسران شهدا که میتوانند خاطرات بکر و خوبی از فرماندهانی که دست ما به آنها نمیرسد، بدهند.
رزمندگانی که اسم آنها را جایی نشنیدهایم و یک داوطلب بودهاند. مهم این است که روی گزینهای دست بگذاریم که خاطرات مهمی از یک واقعه مهم داشته باشد و دیدهها و شنیدههای خوبی داشته باشد. گاهی سراغ عاملین وقایع، گاهی سراغ شاهدین وقایع و گاهی سراغ افرادی میرویم که در پشت صحنه این وقایع بودهاند.
■ فکر میکنید ویژگی این کتاب نسبت به سایر آثاری که در حوزه دفاع مقدس و مخصوصاً خاطره نویسی صورت گرفته است، چیست؟
خیلی جاها احساس میکردم، دارم کلمات را روی خون مینویسم، چون به نظرم حضور شهدا در این اثر بسیار پررنگ بود، بیشتر از 100 شهید در این پروژه حاضر و ناظر بر این کار بودند. همه آن جاهایی را که این عزیزان مظلومانه و در غربت به شهادت میرسیدند به تصویر کشیدهام و در تک تک سطور آن، تأثیر خون آنها را احساس میکردم. «مربعهای قرمز» به گفته مخاطبانش اثری است که توانسته مخاطب را متأثر کند و بخنداند. مخاطب با این اثر زندگی کرده است و توانسته با شهدا ارتباط عمیقی برقرار کند.
■ به نظر شما چرا در سالهای اخیر خاطره نویسی از رمان نویسی سبقت گرفته است. هم نویسندگان به سمت نوشتن خاطرات شفاهی متمایل شدهاند و هم مخاطب از این آثار استقبال کرده است؟
خاطره نویسی از رمان سبقت نگرفته است، اما رابطه تنگاتنگ و خوبی با رمان دارد. کتابهای متعددی که در زمینه خاطره نویسی تألیف شد برای گویندگان وقایع، انگیزه ایجاد کرد. توجهی هم که مقام معظم رهبری به این بخش ادبیات داشتند در رشد این تألیفات بی تأثیر نبود. این کتابها و نوشتن خاطرات شفاهی برای ادبیات و تاریخ ما نیاز است و باید نوشته شود.
■ مهمترین مشکل خاطرات شفاهی چیست و چه آسیبی این حوزه را تهدید میکند؟
با آنکه نویسندگان و ناشران به سمت نوشتن خاطرات شفاهی رفتهاند، اما هنوز هم کمبودی جدی این حوزه را تهدید میکند و آن هم بی توجهی به خاطرات مادران و یا همسران شهدایی است که فرماندهان جنگ بودهاند و در صورت بی توجهی ممکن است بسیاری از این خاطرات به ورطه فراموشی سپرده شود و یا از بین برود. افرادی که خاطراتشان جزو تاریخ شفاهی ماست، اما هر روز در غبار فراموشی کمرنگ میشوند.
خدیجه زمانیان
انتهای پیام/
نظر شما