به گزارش خبرنگار سیاسی قدس آنلاین، شاید باورتان نشود اما ۳۶ سال پیش وقتی هنوز حتی نطفه «داعش» منعقد نشده بود، بودند آدمها و سیاست هایی که در بیرحمی و خونریزی میتوانستند دست داعش و جنایت هایش را از پشت ببندند. پس حیرت نکنید اگر گزارش امروز گاهی ۱۸+ سال بشود و باور کردنش سخت باشد! کشتار «صبرا و شتیلا» اگر چه در ظاهر ارتباطی به رخدادهای سالهای اخیر در سوریه و عراق ندارد اما حتی یک بار مرور کردن آن کافی است تا هر کسی متوجه شود، جریانهای تکفیری و سلفی، سر در کدام آبشخور فکری دارند و رفتارهایشان نسخه به روز شده اعمال و رفتار چه کسانی است. این را هم اضافه کنیم که بهانه گزارش امروز فقط سپتامبر سال ۱۹۸۲ نیست. صهیونیستها و رفقای غربی - عربی شان انگار ماه «سپتامبر» را مناسبترین زمان برای کشتارهایشان میدانستند، چون سال ۱۹۷۰ نیز برای یک جنگ نیابتی و کشتار فلسطینیان هفدهمین روز از ماه سپتامبر را انتخاب کرده بودند!
سپتامبر سیاه اول
از پاییز سال ۱۹۶۸ پس از نبرد « کرامه»، رژیمهای عربی در رویارویی با رژیم صهیونیستی کاملاً کم آورده و سازِ سازش را کوک کرده بودند. با این وجود خاک «اردن» هنوز بهترین و تنها پناهگاه چریکهای فلسطینی بود و حملات گاه و بیگاه آنان علیه اسرائیلیها، امید به مقاومت را زنده نگه میداشت. یک سال بعد اما « حسین» شاه اردن هم به دیگر سران عربی پیوست و با ارائه طرحی ۱۰ مادهای به بهانه صلح، پذیرفت که انجام هر گونه عملیات نظامی علیه اسرائیل را از داخل خاکش متوقف کند. فلسطینیها این طرح را نپذیرفتند تا «اردن» به دنبال بهانهای برای اخراج آنها باشد. یک سال بعد این بهانه پیدا شد. روز اول سپتامبر ۱۹۷۰ خودروی « شاه حسین» در مسیر فرودگاه به گلوله بسته شد اما او آسیبی ندید. دولت اردن اعلام کرد فلسطینیها عامل این حمله بودهاند، بنابراین ۱۷ سپتامبر ۴۸ سال پیش، نخستین جنگ نیابتی علیه فلسطینیها با حمله ارتش اردن به آنها آغاز شد. رژیم صهیونیستی موفق شده بود با زد و بندهای سیاسی، ارتش یک کشور عربی را وادار کند برای اهداف اسرائیل با فلسطینیها بجنگد! حمله همه جانبه به فلسطینیهای ساکن اردن که با ۳۰۰ تانک و ۵۵ هزار نیروی نظامی آغاز شده بود، ۱۰ روز ادامه داشت و میگویند در بمباران اردوگاههای فلسطینی هزاران نفر از آوارگان و چریکها کشته شدند.
بهانه جور شد
کشتار سپتامبر ۱۹۷۰ اگر چه به خاطره تلخ و نقطهای سیاه در پرونده فلسطین تبدیل شد اما در هر حال میشد اسم آن را جنگ گذاشت. جنگی نابرابر که در آن چریکهای فلسطینی با وجود قتل عام شدن به دست یک ارتش عربی، هنوز در اردن مانده و سلاح را زمین نگذاشته بودند. ۱۲ سال زمان لازم بود تا صهیونیستها مقدمات سپتامبر سیاه دوم را فراهم کنند. سال ۱۹۸۲ رژیم صهیونیستی خاطرش از اردن و فلسطینیهای ساکن آن آسوده شده بود. حالا مانده بود لبنان که هم آوارگان فلسطینی بسیاری را پناه داده بود و هم برخی گروههای مبارز و مسلح فلسطینی در آن به مبارزه مشغول بودند. اردوگاههای « صبرا» و « شتیلا» از جمله ۱۲ اردوگاهی بودند که در جنوب لبنان برپا شده و آوارگان فلسطینی از سال ۱۹۴۸ در آن پناه گرفته بودند. در سپتامبر ۱۹۸۲ حدود ۹۰ هزار نفر در این دو اردوگاه زندگی میکردند که بیشتر آنان فلسطینی و تعداد اندکی هم فقرای لبنانی بودند. سه ماه پیش، در شرایطی که کشور درگیر جنگ داخلی بود، صهیونیستها از فرصت استفاده کرده، به بهانه تعقیب و سرکوب فلسطینی ها، کوبیدند و خودشان را به بیروت رساندند. مسیحیان تندرو و خشن لبنانی (حزب فالانژ) که از مدتها پیش با صهیونیستها دست همکاری داده بودند در سایه حضور ارتش اسرائیل، قدرت را در لبنان به دست گرفتند تا رهبرشان « بشیر جُمیّل» روی صندلی ریاست جمهوری بنشیند. گزینه اسرائیلیها بیشتر از سه هفته رئیس جمهور نبود. در انفجار یک بمب او و ۱۸ نفر از هم حزبی هایش کشته شدند. بهانه برای صهیونیستها جور شد و آنها انگشت اتهام را به سمت فلسطینیها گرفتند.
سپتامبر سیاه تر
« فالانژ»ها همان روزهای نخست پس از انفجار، عامل ترور را دستگیر کرده بودند. « حبیب الشرتونی» وابسته به حزب چپگرای قومی اجتماعی سوری بود و در اعترافاتش گفته بود « بشیر جمیل» را به دلیل همکاری با اسرائیل و خیانت به لبنان ترور کرده است. صهیونیستها اما حاضر نبودند بهانهای را که برای کشتار فلسطینیها به دست آوردهاند، به آسانی از دست بدهند. «فالانژها» عَلَم خونخواهی رهبرشان را بلند کرده بودند و صهیونیستها نیز در بوق و کرنا میکردند که ۳۰۰۰ چریک فلسطینی در میان آوارگان اردوگاههای صبرا و شتیلا پنهان شدهاند. این در حالی بود که مبارزان فلسطینی دو ماه پیش به دلیل فشارهای سیاسی، لبنان را ترک کرده بودند. عملیات محاصره اردوگاهها از ۱۶ سپتامبر آغاز شد. ارتش اسرائیل با همکاری ارتش لبنان محاصره را آغاز کرده، همه راهها را به روی خبرنگاران و عکاسان بسته بودند و فالانژها را انداخته بودند به جان آوارگان. اصلاً بگذارید بقیه ماجرا را از زبان «دیوید هرست» خبرنگار معروف غربی در کتاب «تفنگ و شاخه زیتون» بنویسیم: «اولین واحد شامل ۱۵۰ فالانژیست پس از عبور از موانع اسرائیلی، از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند... قتل عام آغاز شد و به مدت ۴۸ ساعت، حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه ادامه داشت...آنها به زور وارد خانهها شده و فلسطینیهای در خواب را به رگبار مسلسل بستند... فالانژها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه میدادند... چشمهایشان را درمیآوردند... زنده زنده پوستشان را میکندند؛ شکمها را میدریدند... به زنان و دختران گاه بیش از ۶ بار تجاوز میکردند و بعد سینههایشان را میبریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا در میآوردند؛ بچهها را از وسط دو شقه میکردند و مغزشان را به دیوار میکوبیدند... در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را روی تخت کشتند... دست بعضی را به ماشین میبستند و در خیابانها میکشیدند... دستهای فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد».
یک نفر باقی نمانَد
چراغ اول کشتار را هم « آریل شارون» روشن کرده بود. «جرج اسلایتزر» مستندساز یهودی ساکن هلند که سال ۱۹۸۲ از حمله اسرائیل به خاک لبنان فیلمبرداری میکرد در خاطراتش میگوید: « شارون در آغاز کار با کلت کمری، دو کودک فلسطینی را از فاصله ۱۰ متری مورد هدف قرار داد تا فالانژها با خیال راحت قتلعام را شروع کنند». در واقع ارتش رژیم صهیونیستی داشت به دست مسیحیان تندرو لبنانی، دستورات «مناخیم بگین» نخست وزیر اسرائیل را اجرا میکرد. کسی که خودش سالها قبل، فرمانده کشتار هولناک روستای «دیر یاسین» بود و تمام ساکنان آن را بهشکل فجیعی قتل عام کرده بود. « بگین» در سخنانش گفته بود: « موقع کشتن آنها نباید دلسوزی کنید! روی خرابههای شهر و روستاهایشان، شهرهایمان را بنا خواهیم کرد... تاکنون باید درک کرده باشیم که در این دیار، برای دو نفر جا نیست، تنها راه حل، پاکسازی فلسطین از اعراب است. حتی یک عرب یا یک گروه عرب هم نباید باقی بماند»!
در صف تجاوز
غازی خورشید در کتاب «تروریست صهیونیستی در فلسطین اشغال شده» مینویسد: «در خیابانی جسد پنج زن و چند کودک روی تلی از خاک افتاده بود... از جمله یک زن که پیراهنش از جلو پاره و سینههایش بریده شده و در کنارش سر بریده دخترکی با نگاهی خشمگینانه به قاتلانش دیده میشد...». یک پرستار لبنانی بیمارستان عکا در خاطراتش مینویسد: «...آنها به سمت چهار پزشک که پارچه سفیدی به نشانه تسلیم در دست داشتند، نارنجکی انداختند؛ یکی از همکاران من فریاد کشید و به سمت آنها سنگی پرتاب کرد، جنایتکاران محکم توی صورتش زدند... بیهوش بر زمین افتاد؛ بعد پیراهنش را پاره و او را به پیاده روی مقابل برده و مورد تجاوز قرار دادند... پنج وحشی نیز برای تجاوز در صف ایستاده بودند». یک شاهد دیگر مینویسد: « آنها ما را صبح شنبه در بیمارستان محاصره کردند... فلسطینیها را که شامل زنان و کودکان نیز میشدند از خارجیها جدا کرده و به ورزشگاه بردند و در چالههایی که بر اثر بمباران حفر شده بود انداخته و گفتند همه دراز بکشند؛ سپس روی همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر روی آنها چه زنده و چه مرده خاک ریختند...».
شما انکار کنید، ما هم انکار میکنیم
کشتار آنقدر وحشیانه و غیر قابل تصور است که روزهای بعد صدای همه مجامع جهانی به اعتراض بلند میشود. اعتراضها سبب میشود صهیونیستها مجبور شوند کمیتهای راه بیندازند و ابعاد این جنایت را بررسی کنند. کمیته صهیونیستی نتیجه تحقیقات را جوری اعلام میکند که ماجرا فقط یک تصفیه حساب حزبی - قومی توسط مسیحیان تندرو به نظر برسد. این کمیته اعلام میکند: « آریل شارون» فرمانده محلی نیروهای ارتش صهیونیستی در منطقه به دلیل سهلانگاری و دست کم گرفتن واکنش فالانژهای لبنان، مقصر است»! این کمیته همچنین بگین، رافائل ایتان و دیگر فرماندهان اطلاعاتی را به دلیل عدم اتخاذ تصمیمات مناسب برای جلوگیری از این جنایت مقصر میشناسد. در نهایت شارون مجبور به استعفا میشود تا سال ۲۰۰۱ به عنوان نخست وزیر انتخاب شود!
«نیویورک تایمز» اما در سال ۲۰۱۲ اسنادی را به چاپ رساند که نشان از توافق اسرائیل و آمریکاییها بر سر این کشتار دارد. مقاله «نیویورک تایمز» بر اساس اسنادی است که «سیت انزیسکا» پژوهشگر آمریکایی دانشگاه کلمبیا در یک پژوهش به آنها رسیده است. این اسناد به گفت و گوهای میان «آریل شارون» و «موریس دراپر» فرستاده رئیس جمهور آمریکا به منطقه مربوط میشود: «شارون» به «دراپر» اطمینان داده است که آمریکا را وارد این جنایت نخواهد کرد. او خطاب به فرستاده رئیس جمهور آمریکا میگوید: اگر نگران آن هستی که تو هم همراه ما وارد این جریان شوی، اشکالی ندارد... آمریکا میتواند براحتی این موضوع یا اطلاع از آن را انکار کند و ما نیز به نوبه خودمان این امر را انکار میکنیم...».
انتهای پیام/
نظر شما