تحولات منطقه

شاید کوچه ثبت خیابان امام خمینی مشهد روز گذشته عظیم‌ترین جمعیت دلالان را به خود دیده بود، جمعیتی که از همه قشر و طبقه جامعه حضور در آن حضور داشتند، جمعیت عظیمی که عاقبت با حضور پلیس متفرق شدند.

پلیس علیه دلال دلار؛ دلال علیه معیشت مردم
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
به گزارش قدس آنلاین ، توده‌ انسانی دلال ارز جنب کوچه ثبت خیابان امام خمینی( ارگ) که تا اردیبهشت و خرداد از صد تن تجاوز نمی‌کرد، اکنون چنان وخیم شده که دو سوی کوچه ثبت را فرا گرفته است. از روی پله‌های مرکز تجاری تا نیمکت‌های نزدیک شعبه اصلی بانک ملی آدم‌هایی ایستاده و در حال سخن گفتن، مبادرت به مبادله می‌پردازند.
 تنها اندک جنبشی در آن مشاهده می‌شود که سهم قراولان دلالی است. تلفنی قیمت جدید مخابره می‌شود. در عرض 15 تا 20 دقیقه نرخ دلار از 17 هزار و 800 تومان به 18 هزار و 500 تومان رسید. حجم مبادلات هم بسیار بالاست و دلالان دیگر ریسک گذشته را ندارند و کشش خرید و فروش تا سقف سه هزار دلار را نیز دارند.
شاید خوشحال از سود سرشار این معامله باشند، اما گویی بر آتشی می‌‎دمند که زبانه‌های آن دامن خودشان و دیگران را خواهد گرفت. وضعیت بغرنج اقتصادی چنان است که تنها می‌توانند نوک دماغشان را ببینند و چونان مردگانی متحرک لحظه‌ به لحظه غول مشکلات را فربه‌تر سازند.
در این بین انگار از هر قشری نماینده‌ای حضور دارد. مغازه‌ها یا تعطیل شده و یا اینکه در اجاره است. سود اکنون در دلار است. شاید مدارس نیز به طور حقیقی بازگشایی نشده باشند؛ چرا که پای نوجوانان که از قضا سن آنان از 18 سال تجاوز نمی‌کرد به این خیابان باز شده و مانند دیگر افراد به خرید و فروش ادامه می‌دادند.
جوانی هنوز مو بر صورتش به طور کامل نروییده بود که از فروش 1000 دلار به طرز زایدالوصفی مشعوف بود و برای مبادله دیگر خود را آماده می‎ساخت. خانم میانسالی نیز که چادر خویش را مرتب می‌کرد نیز بر سر قیمت فروش با خریدار چانه می‌زد. دیگر فرقی ندارد، یکی از آن‌ها می‌گفت:« اگه وضع اینطور ادامه پیدا کنه حتی حیوانات هم میان دلار خرید و فروش کنن!».
سروصدا و ازدیاد جمع لحظه‌ای غفلت ایجاد می‌کند. وانگهی جمعیت با سرعت متفرق می‌شوند. جمعیت که کنار می‌رود، مردی با لباس سفید که اسلحه مقداری از آن نمود دارد مچ مرد دلار به دست را گرفته است. نیروهای یگان ویژه با قریب به بیست موتور به غوغاکده کوچه ثبت آمده‌اند. عده‌ای نیز دستگیر شدند که تعداد دقیق آن مشخص نیست.
جمعیت مصمم به فروش به درون کوچه ثبت و نزدیک سازمان ثبت املاک و اسناد پناه می‌برند. ماموران پلیس نیز خیابان ارگ را پی‌می‌گیرند. مردی که پیراهن سفید به تن دارد مقابل بانک نزدیک هتل باستانی می‌ایستد و با پیرمردان نزدیک بانک صحبت می‌کند. در چهره‌شان نوعی مقاومت وجود دارد اما متفرق می‌شوند.
جمعیت چندانی نزدیک سازمان ثبت حضور ندارد. عده‌ای درون مرکز تجاری رفته‌اند و بخشی نیز به کلی صحنه‌ را ترک کرده‌اند. سر کوچه ثبت تعدادی از ماموران ایستاده‌اند. از آن‌ها می‌پرسم که آیا چنین عملی سابقه داشته است؟
« هر دو روز درمیون میان اینجا... این سری فرق داشته، قبلا چهار تا موتور بودن الان 20 تان. سرهنگ همراهشونه... امروز خیلی شدید بود».
مامورانی که ابتدای کوچه ایستاده‌اند، آرام آرام به درون کوچه می‌آیند و وانگهی با غرش زیادی به کنار سازمان ثبت می‌رسند. اندک فروشندگان نیز پا به فرار می‌گذارند.
ابتدای کوچه ثبت دیگر در قرق نیروهای پلیس است. «سرهنگ» و گویی « رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کگالا و ارز» نیز حضور دارند. جوانکی را به حضور او می‌آورند. صحبتی میانشان در می‌گیرد و در نهایت به جوانک می‌‎گویند که بایستی به کلانتری برود اما او همچنان اصرار دارد که کاری نکرده است.
اثری از کسی نیست و آن جمعیت عظیم اکنون جای خود را به ماموران نیروی انتظامی داده‌اند. روی دیوار بنری نصب شده که خبر می‌دهد علت اقدام اخیر چه بوده است: « در اجرای مصوبات کمیسیون برنامه‌ریزی، هماهنگی و نظارت بر مبارزه با قاچاق کالا و ارز شهرستان مشهد و مستند به تبصره 4 ماده 7 قانون مبارزه با قاچاق کالا و ار، خرید و فروش هرگونه ارز جز در صرافی‌های مجاز تخلف محسوب شده و با متخلفین برابر با قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز رفتار خواهد شد».
در راه بازگشت چهره‌های آشنایی بودند که همچنان به دنبال خرید و فروش ارز خیابان متر می‌کردند. تا پیش از اتفاقات کوچه ثبت، قریب به اتفاق صرافی‌ها نیز بسته بودند. به داخل اولین صرافی فعال رفته و جویای وضعیت دیگر صرافی‌ها شدم.
«صرافی‌هایی که مجوز آن‌ها همچنان اعتبار دارند، فعال هستند. مقداری بانک مرکزی این روزها شلوغ است و برخی صرافی‌ها به علت مشکلات اداری نتوانستند مجوز خود را تمدید کنند، به همین علت اکنون تعطیل اند».
از او درمورد سقف مجاز خرید و فروش می‌پرسم:« برای خرید محدودیتی نداریم اما بایستی برای فروش وجود نیاز به تائید برسد. باید مدارکی تحویل داده شود تا مشخص گردد فرد برای مسئله‌ای نیاز به ارز دارد. به طور مثال برای مسافرت، درمان و غیره فروش نیز تا سقف 5 هزار دلار است و اکنون نیز نرخ فروش بر روی 18 هزارتومان قرار دارد».
می‌پرسم که آیا فشاری از سوی نهادی برای باز شدن صرافی‌ها وجود دارد یا خیر: «از سوی هیچ نهادی برای باز بودن صرافی‌ها فشار وجود ندارد. اکنون صرافی‌ها بسیار تمایل دارند که فعال باشند».
هرچه هست، چنین سیاست‌های برای بلندمدت کارساز نیست. مسکنی است که بایستی در پی آن اقدامی کارا انجام شود تا این مشکل بزرگ که علاوه بر بعد اقتصادی، بعد روانی مردم را مختل ساخته فیصله یابد. کارمند به سر کار برود، مغازه‌دار کرکره دکان را بالا دهد و دانش‌آموز نیز به جای حضور در عرصه خیابان و مبادله، در کلاس درس حضور پیدا کند. 
منبع: ایسنا

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.