به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین، معارف بزرگ دانشمند و پایهگذار دانشگاه دیرینه شیعه در نجف، مرحوم محمد بن حسن طوسی، در سال ۳۸۵ه.ق در طوس دیده به جهان گشود و برای تکمیل تحصیل در سال ۴۰۸ه.ق عازم بغداد شد و از جلسات درس دو عالم معروف شیعه در قرن پنجم اسلامی (مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی) استفاده فراوانی نمود.
حوادث سال ۴۴۱ه.ق و بعد از آن وضع ناراحت کنندهای که برای شیعه اهل بیت(ع) از کشتن، آزار رساندن و سوزاندن کتابخانههای آنها به وجود آمد، شیخ طوسی را ناچار ساخت در سال ۴۵۰ه.ق از بغداد به نجف اشرف مهاجرت و حوزه نجف را تأسیس کند. البته بغداد از آن زمان تا وقتی که فتنه و آشوب و درگیری آنجا را فرا گرفت، مرکز تشیع بود.
موفقیت شیخ در میان علمای اسلام بسیار کم نظیر است؛ وی آثار گرانبهایی از خود در تفسیر، کلام، فقه، اصول، حدیث و غیره به یادگار گذارده است. تنها کتاب تفسیر وی به نام «التّبیان» گواه محکمی بر قدرت فکری و وسعت اطلاع وی است.
شیخ طوسی کتاب «تهذیب الاحکام» را به درخواست شاگردان خود به عنوان شرح بر رساله «مقنعه» استاد خود «مفید» نوشت. این سومین کتاب از چهار کتاب معروف شیعه است. وی در این کتاب غالباً آن قسمت از احادیثی را که مرحوم کلینی و صدوق موفق به جمع آوری آنها نشده بودند، از کتابهای معروف شیعه که در زمان پیشوایان معصوم به وسیله شاگردان آنان نوشته شده بود، جمعآوری کرده و به نام «تهذیب الاحکام» در ۳۹۳ باب منتشر کرد؛ شمار احادیث این کتاب ۱۳۵۹۰ میباشد.
دومین کتاب آن عالم شهیر شیعه که چهارمین کتاب از کتب اربعه می باشد همان «الاستبصار» است.
وی در این کتاب همت خود را بر توضیح و تشریح اخباری معطوف داشته است که در آغاز، فهم آنها برای یک فرد محدّث یا مجتهد مشکل و پیچیده به نظر میرسد و چه بسا میان دو خبر، یک نوع اختلاف احساس میکند؛ او با فکر بلند و اطلاعات وسیع خود در این کتاب کوشیده که هر نوع ابهام و اختلاف را از چهره احادیث برطرف کند. این کتاب دارای ۹۲۵ باب و شمار احادیث آن ۶۵۳۱ میباشد.
همچنین «مصباح المتهجد» از جمله کتب معتبر در مضامین ادعیه شیعی به شمار میرود؛ زیرا شیخ طوسی(ره) اهتمام فراوانی داشت تا بدون مدرک چیزی را نقل نکند و اگر دعا یا زیارتی از انشای نفس ربّانی و ملکوتی خودش است به آن تصریح نماید. ایشان به هنگام نوشتن ادعیه، کتابهای فراوانی را در اختیار داشته است که با اقتباس از آن، چنین اثری از خویش به یادگار گذاشته است.
آثار فقهی شیخ در بیان «تأسیس الشیعه»
مؤلف کتاب گرانبهای «تأسیس الشیعه» در تبیین مقام شیخ طوسی این گونه میگوید: شیخ الطائفه أبوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی (۴۶۰ه.ق)؛ شیخ طوسی، شیخ الطائفه علی الاطلاق است. امام فقه، حدیث، تفسیر و کلام است.
کتابهایی در اسلام تصنیف کرده که پیش از او کسی مثل آنها را تصنیف نکرده، از جمله کتاب «مبسوط» که حاوی فروع مستنبطه از اصول فقهیه است و کتابی است عظیم و مفصل در فقه. کتاب دیگر ایشان «خلاف» است که یک کتاب فقهی است و به ترتیب کتب فقه مرتب شده و مسائل مورد اختلاف فقهای اسلام در آن (با ذکر ادلّه) مطرح شده است...کتاب دیگر او «نهایه» است که در همه ابواب فقه به ترتیب کتاب های فقهی نگاشته است و همه این ابواب درباره فروعی است که از احادیث اهل بیت(ع) استنباط شده،همچنین کتاب فشرده دیگری در فقه به نام «الجمل» دارد.
نقش کلیدی شیخ در فرایند عقلگرایی در فقه شیعه
به نظر می رسد مهمترین علت پیدایش تفکر اخباریگری، سختگیری جمعی از فقها در امر حدیث و توجه بیشتر به عقل و استدلالات عقلی بود. به واقع گرایش شدید به اخبار را می توان واکنش شدید در برابر عقل گرایی مرحوم محقق اردبیلی و شاگردان و پیروانش دانست.
در گذشته جمعی از فقها در استنباطات خویش فقط به کتاب و سنت توجه داشتند و از ورود عقل به مباحث فقهی -برای دوری جستن از عمل به قیاس و رأی- اجتناب می کردند، ولی برخی دیگر از فقها، مانند عمّانی و اسکافی، از استنباط عقلی در مسائل شرعی و فقهی بهرهها می گرفتند، تا اینکه شیخ مفید و شیخ طوسی با بهره گیری از هر دو مکتب، تعادلی میان آن دو روش برقرار ساختند و این خط و مسیر سالها ادامه
داشت.
محقق طوسی؛ عالم عامل
پیروان راستین این بزرگان هم چنین هستند، تأمل در احوالات شیخ طوسی مؤید این مدعاست، لذا گفتهاند وقتی «مصباح المتهجد» را که کتاب دعا، زیارت، نماز و ذکر مثل مفاتیح الجنان است، نوشت اول خود عمل کرد و یک بار هم اهل خود را مأمور کرد چنین کنند و سپس به مردم ارائه داد.
نقش بی بدیل شیخ در تحول و پویایی فقه
دوره تحول فقاهت و اجتهاد از عصر شیخ طوسی آغاز می شود، در ابتدا شیخ طوسی کتاب فقهی خود را همانند گذشتگان به صورت مختصر و با استفاده از متن روایات و بدون تفریعات گسترده نوشت که از جمله آنها کتاب «نهایه» بود.
سپس شیخ طوسی با مهارت در علوم مختلف اسلامی از جمله تفسیر، رجال، اصول و فقه، تحول تازه ای را در فقه اسلامی ایجاد کرد.
در عصر وی، کتب فقهی از شیوه مرسوم که به صورت تدوین نصوص بود، تغییر یافت و فروعات تازه ای بر آن افزوده شد. در همه این فروعات به طور کامل از استدلال به روایات و قواعد اصول عقلی استفاده شد. شروع این تحول، از ناحیه شیخ طوسی با نوشتن کتاب «مبسوط» آغاز شد. وی در مقدمه کتاب مبسوط آورده است که: «پیوسته مخالفان، ما را تحقیر کرده و می گویند: آنها فروعات و مسائل اندکی در فقه دارند و ادعا میکنند کسانی که به قیاس و اجتهاد (به معنای خاص نزد اهل سنّت) عمل نمیکنند، نمیتوانند تکثیر مسائل نمایند و بر اساس اصول کلیه، تفریع فروع کنند». این کلمات شیخ در «مبسوط» به خوبی نشان میدهد که وی برای انتقال از دوره دوم فقه، به دوره سوم، کار بزرگی انجام داد و تحول عظیمی به وجود آورد.
شاخصههای تحول فقاهت در روش شناسی فقهی شیخ طوسی
بدیهی است مرحوم شیخ طوسی در نگارش جدید مسائل فقهی سنت گذشتگان را در تدوین کتب فقهی کنار گذاشت و با استفاده از قواعد و اصول کلی به تفریع فروعات پرداخت و از تقیید به متن روایت (نه محتوای آن) در تدوین مسائل فقهی خارج شد و فصل تازهای را در تدوین کتب فقهی امامیه باز کرد.
هر چند پیش از شیخ طوسی کتابهایی در فقه مقارن نوشته شده بود، ولی وی با نوشتن کتاب «خلاف» به طور گستردهتری وارد این عرصه شد و مسائل مورد اختلاف مذهب امامیه و مذاهب اهل سنت را مورد توجه قرار داد و به مسئله فقه مقارن به صورت گستردهتر توجه کرد.
از سوی دیگر تا زمان سید مرتضی، امامیه در مسائل فقهی به اجماع استدلال نمیکرد و تنها اهل سنت از آن بهره میگرفت؛ ولی از زمان سیدمرتضی و بمخصوص از عصر شیخ طوسی، نزد امامیه، ورود «اجماع» به ادلّه فقه به عنوان یکی از ادلّه مورد پذیرش قرار گرفت، هر چند حجیت آن را از راه «لطف» و مانند آن میدانستند.
تأثیر شیخ طوسی بر فقه و فقهای پس از خود
سالها افکار شیخ طوسی بر فقه شیعه سایه افکنده بود و به سبب نفوذ فوقالعاده علمی شیخ، کسی با وی مخالفت نمیکرد، لذا شخصیت فقهی شیخ طوسی بر آرای فقهای پس از خود از نیمه قرن پنجم تا پایان قرن ششم سایه افکند و به سبب عظمت علمی شیخ طوسی، ابهتی از وی در میان فقهای امامیه به وجود آمد؛ به گونهای که تا سالها فقیه مستقلی که بتواند بر خلاف نظرات شیخ فتوا دهد، یافت نشد.
قداست علمی او سبب شد تا بیش از 100 سال کمتر کسی جرئت مخالفت با نظراتش را داشته باشد. فقهایی که پس از وی کتابی می نوشتند، مرجع علمی آنها کتابهای شیخ بود و همان را به بیانی دیگر نقل میکردند؛ به این سبب این عصر، دوره تقلید از افکار شیخ و رکود در فقاهت و اجتهاد نام گرفت.
انتهای پیام/
نظر شما