به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، سخنان تاریخی رهبر انقلاب در جمع جوانان، بر این محور استوار بود که آینده امیدبخش است چون هزارها هسته جهادی وجود دارد که میتوانند پیشرفت کشور را پیشرانی کنند، چنانکه جهادسازندگی دهه شصت نیز بر محور جوانان استوار بود. از این سخنان میشود چنین برداشت کرد که رهبر انقلاب، احیای حرکتی همچون جهادسازندگی بهدست جوانان جهادی امروز را گرهگشای مشکلات کشور میدانند. نکتهای که امر با رجوع به بیانات گذشته ایشان نیز قابل تبیین است. به تازگی نیز شاهد پررنگ شدن موضوع احیای جهادسازندگی در برخی محافل و مراکز هستیم.
اما آنچه از بررسی تاریخ شفاهی شروع جهادسازندگی در سال ۵۸ بهدست میآید، چگونگی آغاز این حرکت فراگیر بهدست جوانان است که با برخی رویکردهای متداول امروز تفاوتهای جدی داشته است. تمام قوت متمایز جهادسازندگی به این بود که قبل از آنکه یک نهاد یا حتی تشکیلات باشد، یک «حرکت» بود؛ حرکتی متشکل از «تکتک» عناصر آتش به اختیار مأموریتشناس. کسانی که امروز دغدغه یا برنامه ساخت یک تشکیلات انقلابی و مردمی را دارند نیز باید بدانند که «این راه، خودش سازمانده» است. و اساساً جهاد از آنجا زمینگیر و بعد منحرف شد، که عدهای از داخل جهاد، این زمزمه را سردادند که از عملیات چیزی درنمیآید؛ باید برویم در تهران، سازمان را محکم کنیم و ستاد را بچسبیم و برنامه و بودجه معناداری برای خودمان به هم بزنیم و کذا و کذا. و شد آنچه شد. ضربه اول را جهاد، از درون خودش خورد نه از بیرون.
تا وقتی هر کس تا دغدغهاش گل میکند، به فکر قرارگاه زدن بیفتد، آن هم با اِهنوتُلپ بودجههای فرهنگی غیرمشمول، و پای تابلو وایتبورد برای مسئول فرهنگی اجتماعی نسل دومی، خوشگل و خوشفرم، باکس ترسیم کند و ابعاد شبکه را طراحی نماید، دم زدن از احیای جهاد سازندگی بیمعنا خواهد بود. اگر جهاد، وجهتمایز اولیهاش با سازمانهای بروکرات و تکنوکرات، در فرهنگ و معنویتش نهفته، ما نسل سومیها هم به اندازه کافی طی این ده سال، از قرارگاهها و بنیادها و شبکهها خوردهایم و سرکار رفتهایم و دیگر بس است. پس هدف و مأموریت اصلی«احیای جهاد سازندگی» را پای ندانمکاریها و بیلانکاریها و کنگرهبازیها قربانی نکنیم.
«الگوی جهادی-مردمی» ذاتاً یک «حرکت» است که تنها در «مسیر» به شدن مطلوب خود دست مییابد. و تهران مدتهاست از حرکت ایستاده، چون نه از جنس مبدأ است، نه مقصد و نه مسیر. و این نتیجه دور شدن از میدان (بخوانید واقعیت) و ترک عمل (بخوانید شدن) است. احیای جهاد یقیناً در پایتخت کلید نخواهد خورد، چه آنکه تولد جهاد هم از سیستان شروع شد و گنبد و خوزستان و کردستان. کد شناسه «جهادگر» از هنگامی که «هجرت» رخ دهد، صادر میشود. جهاد هم بدون جهادگر امری موهوم و تخیلی است.
همه اشکال اولیه ما به تکنوکراتها این بود که هرچه هم عالم و اندیشمند باشید، نشستن در اتاق فکر و برنامه، تحولگرایی و واقعبینی و به قله پرداختن را از شما خواهد گرفت، و نهایتاً محافظهکارتان خواهد کرد و انقلاب هم فاتحه! حالا میشود در مرکز نشست و برخاست و گفت احیای جهاد؟!
نهاد جهادی، با تعیین فرم هم درست نمیشود. هرنوع سازمانبازی با تغییر اسم، نهاد جهادی نخواهد شد. میخواهی اسمش را بگذار بنیاد یا قرارگاه یا مؤسسه عمومی غیردولتی یا شبکه نخبگانی یا هرچیز دیگر. شرفُ المکانِ بِالمکین. نهاد جهادی، ابتدا به ساکن، با حضور و عاملیت «جوان مؤمن جهادگر مهاجر» تعریف شده و شکل میگیرد. هجرت، هجرت است. قابل تفسیر نیست. هجرت، سفر و اردو نیست و با ده روز و پانزدهروز، جفتوجور نمیشود. هجرت، یعنی ریل زندگیات را تغییر بدهی و از حاشیه امن و آرام و شیک ولی غیرواقعی کارمندی و استادی و فعالفرهنگیبازی، بزنی به متن ناآرام و نامنظم و بیقواره ولی بشدت واقعی و آرامشبخش «زیست با مردم».
«آتش به اختیار»، صفت آن عزیزانی نیست که اگر بودجههای غیرمشمول مؤسساتشان قطع شود، سر در گریبان فرو و به پستوی تحلیلبازیهای دیجیتالی پناه میبرند؛ بلکه شاخصه کسی است که در میدان، دارد عمل میکند آن هم در بطن زیست با مردم. آتشبهاختیار، یعنی تدبیر در حرکت، نه دغدغه در خلوت!
جوان آرمانخواه و عملیاتی امروز، هم سواد دارد هم آرمان را میشناسد و هم انگیزه رفتن و شدن دارد. منتها آن را معتبر نمیشناسیم و نهایت، به او میگوییم بیا کارمند شو یا پروژه بیاور و پول بگیر یا تسهیلگر شو و مشاوره بده. پس آنها که در این وانفسای دستوپازدن کشور زیر چرخ ماشین فرسوده و بیبوغ و صندلی تکنوکراتیسم، به حقیقت حرکت جهادی-مردمی باور آورده و عزیمت به احیای نهاد جهادی نمودهاند؛ بسمالله... حرکتهای مثنی و فرادای آتشبهاختیارهای درمیدان را به رسمیت شناخته و آنها را با دست به نسلدومیها و اولیهایی که امروز شعار احیای جهاد را سرمیدهند، نشان بدهند تا جابیفتد که تمایز میان جهاد و غیرجهاد را به تفاوت سازمان و مؤسسه عمومی غیردولتی تقلیل ندهند و بجای تدوین و تصویب اساسنامه و ابلاغ و ایجاد و امثال اینها، به عناصر و حرکتها و حضورهای مردمی بها بدهند. که به تعبیر رهبر، امروز یک «حرکت جوانانه» در کشور نضج گرفته و در حال شدن است. «احیای جهادسازندگی» یک حرکت واقعاً اجتماعی و مبتکرانه و انقلابی میطلبد. مردم با حضور چنان جوانانی در صحنه خواهند آمد نه با مدیربازیها و سازمانسازیها و بودجهریزیها.
انتهای پیام/
نظر شما