به گزارش قدس آنلاین، هنر پردهخوانی در دوران صفویه به رسمیت شناخته شد و با توجه به رواجِ فرهنگ عزاداری در آن زمان، از این آیین بیشتر برای سوگواری بر پیروان امام حسین و روایت حماسهی عاشورا استفاده شد.
وی در رابطه با تعداد پردهخوانان در خراسان بزرگ [رضوی، شمالی و جنوبی] افزود: اگر بخواهیم تعدادِ پردهخوانهای خراسانِ بزرگ را به استنادِ هنرمندانِ حاضر در آخرین سوگوارهای که در تربت حیدریه برگزار شده، بشماریم، به احتمال ۷ پردهخوان در این استان وجود دارد که این آیینِ اسلامی ایرانی را همچنان زنده نگه داشتهاند. پردهخوانی با آن که در واقع میراث فرهنگی کشور ما محسوب میشود، اما متأسفانه جایگاه واقعیاش را دیگر از دست داده و به هنری منسوخ و ناشناخته تبدیل گشته است.
خیر آبادی در رابطه با سوگوارهی پردهخوانی در خراسانِ رضوی، شمالی و جنوبی بیان کرد: هر سال در شهرستان تربتحیدریه جشنوارهای با نام سوگوارهی پردهخوانی برگزار میشود و از پردهخوانهای برجستهی پیشکسوت یا جوانِ این رشته دعوت به عمل میآید. به کمکِ ادارهی فرهنگ و ارشادِ اسلامی تربتحیدریه و با تلاش جنابِ آقای محمد حسنزاده، رییسِ ادارهی فرهنگ و ارشادِ اسلامی این شهرستان، تا به حال سه سوگوارهی پردهخوانی در تربتحیدریه، به اجرا درآمده.
رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان خراسان رضوی در رابطه با جایگاه فعلی این هنر افزود: یکی از ضعفهای هنرهای نمایشی این است که تا به حال کانون یا مرکزی برای حفظ آیین پردهخوانی تشکیل نداده و این میراث گرانبها در حال فراموشی است.
گفتنی است؛ تاریخچه قصهگویی، شاید به چیزی فراتر از ۳۰۰۰ هزار سال پیش باز میگردد. از آنجا که خراسانِ باستان با فرهنگ و تمدنی چندهزار ساله مهد آیینهای مختلفی همانند آیینِ مهری بوده و با توجه به رسوم کهنی که از این آیین و آیینهای وحدانی دیگر به یادگار مانده، قابل پیش بینی است که نقلِ داستانهای اسطورهای در این خطه احتمالا رواج داشته و پردهخوانی نیز میتوانسته از قصهگویی، منشعب شده باشد. طبیعتا در سرزمین کهنی که خط و نقاشی از ارزش زیادی برخوردار بوده، بسیار محتمل است که پرده خوانی نیز رواج داشته باشد.
احتمال دارد که این هنر در گذشته برای سرگرمی به کار میرفته و تا پیش از دورانِ صفویه به عنوان یک گونهی روایی، مرسوم بوده. شاید مردم در اماکن عمومی و معابر شهر دور هم جمع میشدند و راوی -که امروز از او با نام نقال یاد میشود- شروع به بازگو کردن داستانهای اساطیری از شاهنامه میکرده است. داستانهای اسطورهای در ایران، شامل رزمنامههایی از جمله نبرد رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، هفتخان و نظایرِ آن بود؛ و به احتمال، نقاشیهای بر روی پرده نیز همین روایتها را بازنمایی میکردهاند.
پس از ورودِ اسلام به ایران، مضمونِ روایتهایی که مردم را جلب و جذب میکرد، تغییر یافت. تا آنجا که ما میدانیم، در دورانِ صفویه، پردهخوانی واردِ هنرهای نمایشی شده و رسمیت میگیرد. این هنر در آن زمان به روایتِ واقعهی عاشورا میپردازد و در خدمت اولیای دین درمیآید. نقال، واقعهی عاشورای حسینی را بر اساس نقوشی که بر پردههای بزرگ رسم شده بود روایت میکرد و همچون رسانهای مردمی، بازتابِ احساساتِ جامعه در برابرِ این حادثهی عظیمِ مذهبی و انسانی بود.
منبع:باشگاه خبرنگاران
پایان پیام/
نظر شما