به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین، یکی از مشکلات بزرگ برنامههای گفتوگو محور که این روزها بخش عمده دار و ندار شبکههای تلویزیونی ما را شکل میدهد، اتکای بیش از حد به اطلاعات منتشره در فضای مجازی است. بدون تحقیق و برای آسانی کار، میروند سراغ مشاهیر این فضا یا اطلاعاتی که در آنجا دست به دست میشود و همین را در برنامههاشان عرضه میکنند و گاه از این راه، یک گندی را که در این فضا زده شده و شاید چندان دیده نشود، ملی میکنند. عوامل این برنامهها قادر نیستند بفهمند با این رفتارها چه بلایی بر سر اعتماد مردم به موضوعات مورد بحث و فجیعتر از آن، چه بلایی بر سر اعتماد مردم به رسانه ملی میآورند. آنها با تنبلی خود برای تحقیق، حیثیت این رسانه را به بازی میگیرند. هنگام زلزله کرمانشاه، خانمی به برنامه «رشیدپور» آمد. ایشان را از تصویر یک آرایشگاه زنانه در چادر که در فضای مجازی دست به دست میشد، یافته بودند. او در برنامه زنده با تأثر، کلی ناله کرد که بعد از ماهها هنوز در چادر زندگی میکند و... اما چند روز بعد معلوم شد ایشان منزل سالم و بزرگی دارد و از ابتدا هم در چادر نبوده، ولی تا به اینجا برسد، به خاطر آن برنامه تمام متولیان زلزله و زلزله زدگان بیش از حد کفایت فحش خوردند و اعتماد به آنها نزد جامعه فروریخت. از زمان مد شدن سوژه یابی از فضای مجازی این اتفاقات بارها تکرار شده و با تأسف صدا و سیما و برنامهسازان و مجریان آن از این اتفاقات شرمآور درس نمیگیرند و همچنان این نمایش تکرار میشود.
بتازگی و در پی کاهش قیمت ارز و طلا، تصویر پیرمردی در فضای مجازی دست به دست میشد که میگفت بسیار خوشحال است چون داروهای فرزند سرطانیاش را راحتتر تهیه میکند. این ماجرا احساسات زیادی را برانگیخت. یک مجری تلویزیون طبق معمول این بابا و فرزندش را به برنامهاش آورد. آن پیرمرد بشدت به وزارت بهداشت و یک خیریه خاص در زنجان حمله کرد که به او کمک نکردهاند تا جان فرزندش را نجات دهد. در جاهایی از برنامه گریههای مهمان و مجری بشدت احساسات مخاطبان را جریحهدار و آنها را از سیاستهای بهداشتی و رفتارهای آن خیریه متنفر کرد. بعد آن برنامه چند هنرپیشه آماده به خدمت برای این موارد فوری به میدان آمده و شماره کارت برای کمک به این بیمار سرطانی اعلام کردند. ملت همیشه در صحنه هم آمدند آن زیر و هرچه به دهنشان آمد، خطاب به مسئولان بهداشتی و بدتر به مسئولان آن خیریه در زنجان گفتند و خیلیها گفتند این خیریهها پول کمکها را میدزدند و از این حرف ها. باری بیش از یک میلیارد تومان کمک جمع شد!
کمی بعد معلوم شد خیریه مذکور در زنجان حداکثر کمک و انساندوستی را درحق این کودک انجام داده. معلوم شد این کودک سال 94 به سرطان مبتلا شده و در سال 95 با همین حمایتها درمان شده. معلوم شد در تمام طول فرایند درمان حمایت مالی شده و پس از معرفی به محک هم صد درصد هزینههای دارو و درمان و حمایتهای دیگر را گرفته! قصه بالا گرفت و در جلسهای در زنجان با حضور مسئولان آن پیرمرد حرف هایش را عوض کرد و از آن خیریه و محک تشکر کرد و گفت پول را برای داروی دیگر بیماران میخواهد! نیز معلوم میشود نسخهای که در تمام تصویرها دست ایشان بوده، مربوط به دو سال قبل و داروهای آن هم معمولی است و محک هم اعلام میکند، این کودک درمان شده و دیگر نیازی به دارو ندارد. تلویزیون و آن مجری به جای شرمندگی و عذرخواهی از مردم، این پیرمرد را دوباره به برنامه آورده و مدعی میشوند این یک میلیارد را به محک میدهند، اما محک میگوید چون این پول مبنای درستی ندارد، آن را نمیپذیرد! میبینید چقدر درس در این اتفاق است؟ میلیونها بیننده را با تنبلی و عدم تحقیق به هر چه خیریه بود، بدبین کردید. سلبریتیها که فقط شور کردن آش را بلدند، گند زدند. مردم را از رسانه ملی ترساندید و منزجر ساختید. زحمات هزاران انسان پاکدل و خادمان کودکان سرطانی را بازیچه برنامه رو حوضی خود کردید و...
کاش بفهمید این مدل برنامه سازی و نان خوردن امثال شما به چه قیمتی برای این آب و خاک و این مردم تمام میشود. کاش این اتفاق شرمآور برای شما درس شود!
انتهای پیام/
نظر شما