حجت الاسلام سهراب مظفری میانجی نماینده آیات عظام شبیری زنجانی وعلوی گرگانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، با اشاره به سه رمز موفقیت پیامبر اسلام، گفت: اصولا رمز موفقیت افراد وابسته به سه چیز است، ایمان به هدف، استقامت و کوشش در طریق نیل به آن و اخلاق حسنه که رسول گرامی اسلام (ص) معنای تمام و کامل این سه موضوع بودند که همین عوامل باعث تبلیغ دین و موفقیت آن شد؛ زمانی که رسول گرامی اسلام به پیامبری مبعوث شد در مدت سیزده سالی که در مکه در زادگاه خود بودند حتی از ناحیه نزدیک ترین بستگان خود از قریش مورد آزار و اذیت قرار داشتند؛ ابولهب عموی پیامبر و عبد الیغوث پسر خاله حضرت ایشان را مورد بی مهریهای فراوان قرار دادند.
مظفری میانجی در این باره افزود: قریش برای آنکه تبلیغات دینی پیامبر را خنثی کند، از فرد دوران دیده و سیاستمداری به نام «نصر بن حارث» کمک گرفت؛ وی با معرکه گیری در کوچه و بازار در شهر مکه و نقل داستانهای ایرانیان و پادشاهان آنها برآن بود تا مردم را از شنیدن سخنان رسول اسلام (ص) منصرف کند؛ پیامبر اکرم (ص) با تمام رافت خود همه اذیت و آزارها را در راه گسترش دین مبین اسلام تحمل کردند و همانند همیشه در اشاعه آموزه های دینی پافشاری داشتند.
این کارشناس دینی درباره میزان آزارهای دشمنان نسبت به وجود مبارک پیامبر، گفت: به گواهی تاریخ تا دوران حیات ابوطالب قریش قادر به آزار و اذیت گسترده پیامبر اسلام (ص) نبود؛ با رحلت ابوطالب آزار و اذیت پیامبر گسترده و علنی شد؛ در روایات دینی آمده روزی مردی از قریش مقداری خاک بر سر حضرت ریخت؛ پیامبر(ص) با همان وضع وارد خانه شد؛ چشم یکی از دختران به حال پدر افتاد؛ آب آورد و سر و صورت پدر را شست در حالی که ناله دختر بلند بود و قطرات اشک از گوشه چشمانش جاری بود، پیامبر او را تسلی داده وگفت: گریه نکن خدا، حافظ پدرت است.
حجت الاسلام سهراب مظفری میانجی گفت: اختناق و فشارهای بعد از رحلت ابوطالب باعث شد که پیامبر برای گسترش دین خود به شهرهای اطراف مکه فکر کند؛از این جهت راهی طائف شد و بزرگان این شهر را خبردار کردند اما بزرگان شهر منجمله قبیله «سقیف» که افراد پست در آن قبیله حضور داشتند در محضر پیامبر آماده نشدند و عده ای کودکان و ولگردان و ساده لوحان را به استقبال پیامبر اکرم (ص) فرستادند؛ پیامبر اسلام (ص) ناگهان خود را در میان انبوهی از دشمنان دید، بنابراین چاره ای به غیر از ورود به باغی در همان نزدیکی که مختص به عتبه و شیبه از فرزندان ربیعه بودند، ندید.
وی در این باره افزود: حضرت خود را به زحمت به باغ رساند؛ گروه یاغی وقتی وضع را چنین دیدند از تعقیب پیامبر منصرف شدند چرا که این دو فرد از ثروتمندان قریش به شمار میرفتند که در طائف نیز باغی داشتند؛ هنگامی که عتبه و شیبه وضع را چنین دیدند متاثر شده و به غلام مسیحی خود به نام «عداس» دستور دادند که ظرف انگوری به نزد پیامبر ببرد؛ وقتی که پیامبر دست و صورت مبارک را شست و خواست انگور بخورد " بسم الله الرحمن الرحیم" گفت؛غلام متعجب شد و پرسید من تا حال چنین کلمه ای را نشنیده بودم؛ پیامبراز حال و روز او پرسید و غلام پاسخ داد: اهل نینوا و دینم نصرانی است حضرت درباره یونس پیامبر به او گفت و وی که مجذوب اخلاق و دانایی پیامبر (ص) شده بود به روی زمین افتاد و دست وپای حضرت را بوسید و ایمان خود را به او عرضه داشت.
استاد حوزه درخصوص آخرین روزهای حضور پیامبر در مکه، بیان داشت: بعد از برگشتن از طائف پیامبر از بیراهه به سمت مکه رفت تا به غار حرا رسید و منتظر ماند تا فردی از قریش برایش امان برای ورود به شهر مکه بیاورد؛ مرد عرب خزایی را دید و از طریق وی برای «مطعم بن عدی» پیغام فرستاد که محمد می گوید برای آمدن به مکه امان می خواهم؛ مطعم گفت: به محمد(ص) بگو هنگامی که یک باره وارد خانه من شود او در امان است؛ وی قول داد با فرزندانش جان پیامبر را درامان نگاه دارد؛ بعد از ورود پیامبر به خانه وی حضرت محمد(ص) را تا مسجد الحرام همراهی کردند.
حجت الاسلام مظفری میانجی نماینده آیات عظام شبیری زنجانی وعلوی گرگانی در خصوص آغاز تاسیس حکومت اسلامی پیامبر نیز، گفت: ابوسفیان که مدتها در کمین پیامبر بود از دیدن این منظره سخت آشفته شد ونتوانست به پیامبر (ص) تعرض کند؛ بعد از بازگشت پیامبر از طواف خانه خدا ایشان به هجرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی همت گماردند؛ بعد از آن از صلح «حدیبیه» اهل مکه و عراقین پیامبر اکرم (ص) را به عنوان رهبر و موسس حکومت اسلامی شناختند.
وی بخشی از اخلاق اسلامی پیامبر را در مواجهه با دشمنان اینگونه توضیح داد و افزود: در روایات از باب اخلاق حسنه وتعهد پیامبر به رفتار اسلامی آمده که روزی حضرت رسول (ص) گروهی را برای تبلیغ نزد کفار می فرستند کفار نمایندگان پیامبر را کشتند و تنها سه نفر از آن گروه قادر به فرار شدند؛ در مسیر بازگشت سه مبلغ پیامبر، دو نفر از کفار قبیله «بنی عامر» را به انتقام کشته شدن دوستان خود کشتند در حالی که آن دو نفر بی تقصیر بودند و قرآن آنان را به خاطر این عمل خودسرانه توبیخ می کند که چرا بدون دستور من چنین کردید؛ این رفتار پیامبر بیانگر آن است که راغب بودند حتی دشمنان را با اخلاق حسنه جذب خود و دین اسلام کنند.
استاد حوزه خاطر نشان کرد: روزی رسول خدا نشسته بودند که عرب بادیه نشینی نزد ایشان آمد، با دیدن ابهت پیامبر (ص) زبانش به لکنت افتاد هر چند مخالف آیین حضرت بود پیامبر ناراحت شد و سوال کردند آیا از دیدن من زبانت به لکنت افتاد؟ پیامبر او را در بغل گرفتند و طوری فشردند که بدن پیامبر را لمس کند آن حضرت فرمودند: آسان بگیر از چه می ترسی من از جباران نیستم من پسر آن زنی هستم که با دستان خود شیر می نوشد؛ من مثل برادر شما هستم هر چه می خواهی بگو؛ با آنکه پیامبر اکرم (ص) در مدینه از قدرت، نفوذ و امکانات برخوردار بودند اما هیچ کدام بر روح بزرگ ایشان تاثیر نذاشت و دایم با مردم با حسن خلق برخورد می کردند.
حجت الاسلام مظفری میانجی با اشاره به رافت پیامبر با مخالفان، گفت: در روایات آمده شخص یهودی خدمت رسول گرامی اسلام (ص) رسید و مدعی شد من از شما طلبکارم و در همان کوچه به دنبال وصول طلب خود بود؛ پیامبر که در اوج قدرت در مدینه بودند فرمودند: شما از من طلبی نداری اما اجازه بده بروم منزل و برای شما پول بیاورم زیرا پولی همراه من نیست یهودی گفت نمی گذارم یک قدم بردارید هر چه پیامبر با او نرمش نشان داد او بیشتر خشونت نشان داد تا آنجا که عبا و ردای پیامبر اکرم را گرفت و به دور گردن حضرت پیچید و آنقدر کشید که اثر قرمزی در گردن پیامبر به جا ماند.
وی در این باره افزود: حضرت با این پیشامد در رسیدن به مسجد برای نماز تاخیر کردند مسلمین دیدند حضرت نیامدند، هنگامی که بر سر صحنه رسیدند و شاهد ماجرا بودند خواستند آن یهودی را کتک بزنند که حضرت فرمودند: من خودم می دانم با رفیقم چه کنم شما کاری نداشته باشید؛ پیامبر اکرم (ص) آنقدر از خود نرمش نشان داد که یهودی مسلمان شد و پیامبر را مورد خطاب قرار داد و گفت: شما با داشتن قدرت وقتی فردی که قدرتی ندارد را این همه تحمل می کنید بیانگر این است که شما یک فرد عادی نیستید و این قدرت از سوی خدا به شما عنایت شده است لذا آن یهودی همانجا به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد و مسلمان شد.
این کارشناس دینی با اشاره به سیاست های پیامبر در صلح حدیبیه مردم و مسوولین را به مطالعه آنها فراخوانده خاطر نشان شد: صلح حدیبیه از اتفاقاتی است که حاوی پیام های ظریفی برای مسلمانان و مسوولین بلاد اسلامی به شمار میرود که نیازمند تشریح و تحلیل بیشتری است که باید نصب العین دولتمردان شود؛ به واقع حکومت اسلامی بعد از صلح حدیبیه تشکیل شد و اسلام بعد از این مرحله وارد دوران قدرت و نفوذ خود در میان سایر بلاد از جمله مکه مکرمه شد؛ در سال ششم هجرت در ماه ذی قعده پیامبر اکرم (ص) به قصد سفر حج به سوی مکه حرکت کردند و مسلمانان را به شرکت در این سفر تشویق نمودند که سرانجام با جمعیت هزار و چهارصد نفری به سوی مکه حرکت کردند خبر به مشرکان مکه رسید؛ آنها در نزدیکی مکه در روستای حدیبیه راه را بر مسلمانان بستند دراین ماجرا نمایندگانی از دو طرف برای گفتگو حاضر شدند.
حجت الاسلام سهراب مظفری میانجی تاکید نمود و گفت: نماینده مشرکان هنگامی که دید مسلمانان چنان شیفته پیامبرند که قطرات آب وضوی پیامبر را برای تبرک بر می دارند، به مشرکان گفتند با این عشق و علاقه ای که مردم به محمد (ص) دارند نمی توانید انها را از وی جدا کنید؛ حقیقتا باید این رفتار مسلمین دوران پیامبر (ص) باید سرلوحه همه مسلمین جامعه ما باشد و همه ما کلام مقام معظم رهبری را نصب العین قرار دهیم تا کلام رهبری حجت همیشگی ما در تصمیم گیریها باشد؛ اگر می خواهیم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم باید تابع امر رهبری باشیم؛ بعد از رسیدن به نزدیکی های مکه عثمان به عنوان سفیر مسلمانان برای مذاکره به مکه رفت اما شایع شد او را در مکه به قتل رساندند.
وی افزود: پیامبر برای آماده باش مسلمانان در زیر درختی با یارانش تجدید بیعت کرد که این بیعت «بیعت رضوان» نام گرفت پس از چندی عثمان بازگشت که با حضور دو طرف صلح نامه ای در چند ماه تهیه و توسط حضرت علی (ع) نوشته شد و به امضای طرفین رسید از جمله اینکه: دو گروه متعهد شدند تا ده سال جنگی بین آنها صورت نگیرد، هنگام نوشتن قرار داد برخی از صحابه به پیامبر اعتراض کردند که نوشتن این قرارداد تن دادن به ذلت است که نشان دهنده عدم وقوف آنها به تدابیر پیامبر بود؛ بی شک در حال حاضر ما نیز باید مراجع عظام را ملجاء و پناهگاه خود بدانیم و در برابر دشمنانی که قصد اغفال واغوای جوانان و ایجاد بلوای داخلی را دارند بایستیم و از مراجع تقلید همانند پدران معنوی شهر حمایت کنیم.
این کارشناس دینی درباره عدم نگرش متفاوت پیامبر و رحمت ایشان و عنایت به کمک خداوند در پیروزی، گفت: هنگام نوشتن صلح نامه، کفار نگارش بسم الله الرحمن الرحیم را قبول نکردند با این توجیه که ما خدای شما را قبول نداریم باید نوشته شود: "بسمک اللهم" یعنی به نام خدای من. پیامبر قبول کردند؛ در پایان نامه که پیامبر نوشت محمد رسول الله باز گفتند ما تو را به عنوان رسول خدا قبول نداریم باید پاک شود؛ با آنکه حضرت علی (ع) فرمودند که دستم برای پاک کردن نمی رود خود پیامبر آن را پاک کرده و نوشتند:"محمد بن عبدالله".
حجت الاسلام سهراب مظفری میانجی در پایان با تاکید بر توجه به اخلاق اسلامی پیامبر در رفتارها و سیاست گذاریها، گفت: هر چند تعدادی از صحابه اعتراض کردند اما پیامبر با دادن وعده بشارت به آنها و نزول سوره فتح مژده فتح و پیروزی را به مسلمانان دادند؛ تمام رفتارهای پیامبر در برابر دشمنان بیانگر توجه آن حضرت به ورود به قلبها از طریق محبت و عاطفه وتاثیر گذاری قلبی بوده که درس بزرگی برای سیاستمداران اسلامی به شمار می رود.
انتهای پیام/
نظر شما