به گزارش گروه سیاسی قدسآنلاین، سرانجام سکان مدیریت شهری مشهد مقدس در دست یک اقتصاددان و مدیر جوان مشهدی قرار گرفت. از برکات قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، یکی هم این بود که چهرههایی در رأس شهرداری تهران و مشهد روی کار آمدند که با دغدغه «هویت شهری» بیگانه نیستند. هرچند برآمدن از پس چالشهای نظری، میدانی و سیاسی و رسوخ دادن عملی این دغدغه در بدنه چندلایه و گاه متصلب مدیریت شهری، سخت و طاقتفرساست؛ اما ما برای ساختن آینده ایران، چارهای جز رها کردن خود از شر سلیقهها و سنتهای بهظاهر لوکس اما در باطن فرسوده و هویتسوز در امر مدیریت شهری نداریم. معاد و معاش ما، حیات و نشاط اجتماعی ما، تعادل فرهنگی و سلامت زیستمحیطی ما، همه و همه در گرو طراحی مدلی از زندگی شهری مبتنی بر هویت و ظرفیتهای ماست.
بگذارید برای این که هرگونه شائبه سیاسی در این باره از بین برود، به چند سال قبل بازگردم. نزدیک به پنج سال پیش، وقتی برای نقد مسیرهای رایج سرمایهگذاری اقتصادی و تبیین ظرفیتهای هویتی اقتصاد مشهد، سراغ یک اقتصاددان آشنا به هویت شهری رفتیم، گفتاری شکل گرفت که برخی از مهمترین مضامینش از این قرار بود:
«اگر میخواهیم ظرفیتهای شهرمان به خوبی شکوفا شود، باید برای آن برندسازی کنیم. از قدیم زیارت امام رضا(ع) باعث حضور مردم در شهرمان میشده و تجارت در کنارش شکل گرفته، یعنی بسیاری از کالاها شامل پوشاک یا دیگر سوغات در شهرمان ارزانتر یا باکیفیتتر از دیگر شهرهای کشورمان عرضه میشد، اما تغییر و تحولات اطراف حرم باعث شد هزینهها و به تبع آن قیمتها افزایش یابد و اتفاقا مزیتهای تجاری نمود زیادی پیدا نکند. در حالی که میتوان بدون اینکه به هدف اصلی یعنی زیارت لطمه بخورد، توریسم درمانی و خدمات پزشکی را در شهرمان رونق داد و از فواید اقتصادی آن بهرهمند شد. این نیازمند راهبرد و نگرش درست سیاستگذاران است».
«باید دقیقاً بدانیم و بسنجیم که مشهد میخواهد شهری ارزان باشد یا گران؟ رویکردهای جاری تا کنون، ما را به این سمت هدایت میکند که مشهد شهری گران شود. نکته دیگری که باید مشخص شود این است که آیا بالاخره میخواهیم مشهد شهری ثروتمند باشد یا نه؟ وقتی به دنبال بودجه زیارت، اعتبارات دولتی و... هستیم، یعنی از شهرمان تصوری داریم که میگوید در اداره آن ناتوان و نیازمند بودجههایی هستیم که باید از بیرون برسد!»
«مسافرانی که به مشهد میآیند چه نیازی دارند و در عوض ما به آنها چه میدهیم؟ اکنون غیر از موضوع زیارت، توجه ما فقط به امکانات توریستی خاصی جلب شده است. در مقابل، فکر میکنید اگر نمایشگاه زیبا و هنرمندانهای با موضوع سفر امام رضا(ع) از مدینه تا مرو بر پا کنیم، کمتر از پارک آبی یا مجموعه تفریحی افراد را جذب میکند؟ اتفاقاً اینها بهانههای زیباتری برای گشتن زائران در مشهد است. اگر مسئولان در اسناد بالادستی خوب به این مزیتها بپردازند، بخش خصوصی و سرمایهگذاری هم فعال میشود».
«مشهد مملو است از سرمایههای سرگردان که میتواند در هرجایی که فرصت اقتصادی باشد به تولید بینجامد. اگر فرصتهای اقتصادی را در برنامه توسعه محتوای دینی ببینیم، سرمایهگذار هم در همین راستا فعال میشود. مخاطب حاضر است برای دیدن یک نمایشگاه فرهنگی و متناسب با معنویت مشهد هزینه بپردازد. شهرهای بزرگ و ثروتمند جهان در روزهای خاص جشنواره برگزار میکنند. آیا نمیشود مواقعی در مشهد هم تدبیری اتخاذ کرد تا خدمات ارزانتر و مطلوبتر از دیگر روزها ارائه شود؟ و... در این مدل، همه شهر یکپارچه در زمینه معنویت فعال می شود و در عین حال گردشگری و ثروتمندبودن و سرمایهگذاری هم شکل میگیرد».
بله. اینها بخشهایی از گفتگوی ما با دکتر محمدرضا کلایی بود که در ویژهنامه نوروز 93 روزنامه شهرآرا (متعلق به شهرداری مشهد) منتشر شد؛ در نخستین ماههای دوره سابق مدیریت شهری، قبل از این که «دبیرخانه پیوست فرهنگی اجتماعی» در شهرداری مشهد ایجاد و سپس در دوره حاضر تعطیل شود یا نمونههای منفردی مانند «نمایشگاه مشهد دوستداشتنی» آزموده و سپس در این دوره تقبیح شود! نگاهی که شهردار امروز مشهد در آن گفتگو درباره ساختن «شهری معنوی، ثروتمند و در عین حال ارزان» ارائه کرده بود، مبتنی بر فهم یک نسبت طولی میان ظرفیتهای فرهنگی و معنوی مشهد و ظرفیتهای اقتصادی آن بود. نگاهی وحدتگرا و کلنگر در برابر نگاههای قطبی و سکولار. نگاهی اصیل که گمشده این روزهای سیاستگذاران و کارگزاران عجول و کوتهبینی است که از این جهت اصولگرا و اصلاحطلب و معتدل هم نمیشناسند. به راستی اگر در تمام دههها و ادوار گذشته، چشمانداز شهر خوشروزی مشهد را مبتنی بر ظرفیت برکت معنوی آن و معطوف به زمینهسازی برای تولید ثروت سالم و حیاتبخش به اتکای شأن و محبوبیت ملی و جهانی آن تعریف میکردیم، اکنون شاهد الگویی متفاوت برای اقتصاد درونزا در مشهد نبودیم؟
این قلم در قالب یادداشتی در همان ویژهنامه نوروزی مزبور، سخن از ضرورت پشت سر گذاشتن تلقیهای عوامانه و صرفاً انتقادی از هویت و خصال بومیمان گفته بودم، و نوشته بودم: «تا مزیتهای ویژهای که در مشهد داریم را نشناسیم، منفیبافیها دردی از ما دوا نخواهد کرد. «پیشرفت» وابسته به کشف و مدیریت این «مزیت»هاست و مزیتهای هیچ جماعتی جز با درک «هویت» بومی و محلی و جانمایی تاریخی و جغرافیاییاش درک نمیشود... ما که هستیم و کجاییم؟ همین مای ایستاده در قطب بزرگ معنوی و ارتباطی و علمی، در مرکز خراسان بزرگ و پایگاه شعر و ادبیات فارسی، در محور پیوند تجارت و سیاست و فرهنگ در طول تاریخ، بر کنارۀ شاهراههای فرهنگی و اقتصادی آسیای میانه از سویی و غرب آسیا از سوی دیگر، در شهر انجمنها و گروههای کوچک و خودجوش و با اعتماد به نفس، در مشهد مقدس، جایی که «پایتخت معنوی ایران» فقط نام ملیاش میتواند باشد. باید دوباره و صدباره بپرسیم: مشهد کجاست و آیندهاش چگونه است؟ پرسشی که پاسخش هرچند قطعاً به سرنوشت ایران و جهان پیوند خورده، اما حتماً پایی در هویت این شهر هم دارد. نخبگان و مدیران و فعالان شهری مشهد، خواهی نخواهی باید به آیندۀ این شهر بیندیشند و برای رسیدن به تصویری روشن از آینده، ناچارند پای مزیتهای این شهر را به میان بکشند و این هم جز با درک هویت مشهد و تاریخ و جغرافیای هزار توی آن شدنی نیست. پس برای کارآمدی و پیشرفتی ماندگار و واقعی و همه جانبه، همه با هم: هویّت... مزیّت... حرکت!»
الغرض، حالا که پاییز سال 97 باشد، در پی چند دوره مهم مدیریت شهری که هر کدام به نحوی به توسعه فضای کالبدی یا زیرساختهای شهری توجه کردهاند، و پس از یک سال بلاتکلیفی و بیعملی نسبی در دوره اخیر، امید ما به این است که شهردار جدید مشهد به خوبی میداند این شهر، وقتی حقیقتاً شاد خواهد بود که حیات واقعی و نه تصنعی خود را بازیابد. شهردار مشهد باید که کارگزار «پیشرفت» حقیقی این شهر بهاتکای مزیتهای ویژه آن باشد و نگذارد آینده پایتخت معنوی ایران، قربانی آن دسته از نسخهنویسان و مدیران و مقاطعهکاران حرفهای و پرمُدعایی شود که در همه دورانهای سیاسی و مدیریتی، تنها به پیشبرد پروژههای کلیشهبندیشده خود فکر میکنند و البته در نشان دادن درِ باغ سبز، حرّافی، سناریوسازی، پرزنت کردن خود و نفی این و آن، استاد تماماند.
بر همین اساس، سخنان صبح دیروز دکتر کلایی در نخستین نطق خود درباره «مشهد پیشرو، قدرتمند، ملی و امّتی، دوستداشتنی، رانتستیز، عدالتمحور و اجتماعمحور» و نیز درباره «شهر-داری تعاملگرا، حاشیهگریز، کف میدانی، مردممحور، و متکی به بدنه چابک، صادق و پرکاری که گاه بواسطه برخی رویههای غلط مجال شکوفایی نیافتهاند» سخنانی بشارتآمیز و دلگرمکننده بود. همچنان که مواضعش در این سخنرانی، مؤیدی بر شناخت او از نگرانیهای منتقدان دلسوز نیز بود. نگرانیهای همچون سیاستزدگی و اعمال نفوذ برخی جریانات خاص یا اکتفا به جوانگرایی ظاهری بدون ایجاد تحولات بنیادین و... از این قبیلاند. به هر حال ما محمدرضا کلایی را تا امروز چهرهای شناختهایم که اولاً اهل تأمل و گفتگوی علمی است و ثانیاً اهل تحمل و مبرّا از روحیات استبدادی و اعلاحضرتی برخی مدیران اجرایی. فرزانگی و فروتنی هرجا باشد ستودنی است. این حضور را به فال نیک میگیریم و نویدی میدانیم برای این که از این پس، منظر وسیع فرهنگی و هویتی نه بهمثابه رقیبی برای توسعه شهری، بلکه بهعنوان بستری عمومی برای پیشرفت بومی و آیندهنگرانه شهر، بهدرستی درک شده و دست کم محل گفتوگوی عمیق و برنامهریزی دقیق قرار گیرد. تا ببینیم سرانجام چه خواهد بودن.
انتهای پیام/
نظر شما