بارشهایی که در دل گرمای تابستان و زمانی که چشم آسمان میخشکد و ماهها ابری در آسمان پیدا نمیشود حکم زندگی را برای ما و بقیه موجودات زنده روی زمین دارد.
این چند روز که آسمان شهر و استانمان حسابی باریده و حداقل پاییز را متفاوتتر از چند سال گذشته برایمان تداعی کرده است سؤالی ذهنم را قلقلک میدهد. سرنوشت آبی که آسمان به ما هدیه میکند چه میشود؟
پاسخ این سؤال یک نام آشنا بود. کشف رود. بی اغراق میشود گفت درصد بسیار بالایی از بارشها در مشهد خط پایانش کشف رود است. حالا چه با شبکه فاضلاب به کشف برسند و یا از راه مسیلها وارد این رود شوند. بماند که برای همه مسیلها و روان آب هایی که در مسیر کشف رود قرار دارند داستان به همین منوال است!
سؤال بعد. سرنوشت آبی که به کشف رود میریزد چه میشود؟ پاسخ تأمل برانگیز و کمی تأسف بار است. با اندک برداشت و استفادهای در داخل استان هدیه میشود به کشور همسایه ترکمنستان! بماند که در قبال این آب ترکمنها گرد و غبار از صحرای قرهقوم برایمان هدیه دارند!
اما چرا آبی که قطره قطره آن حکم تمدید زندگی برایمان دارد را برایش برنامه نداشته و نداریم و خیلی راحت کیلومترها در داخل کشور جاری میشود و آخر هم نصیب کشوری دیگر میشود؟ چرا ترکمنهای همسایه از یک قطره آبی که پشت سد دوستی با ما قرارداد مشترک دارند، نمیگذرند و همه چیز را مساوی میخواهند، باید از آبی که از داخل کشور ما راهی کشورشان میشود به راحتی بهره ببرند و هیچ کاری اینجا برای بهره وری از آن نکنیم؟
اینها بماند. در موضوع زهکشی مراتع و نگهداری آن هم که قربانش برویم انگار نه انگار اینچنین علمی در دنیا وجود دارد!
با این تفاسیر بهتره به این مورد اعتراف کنیم که برگزاری همایشها و سمینارهایی با موضوع آب که کمترین بازدهی را ندارند وقت و سرمایه هدر دادن است. وقتی در پله اول ماندهایم و در جا میزنیم و بدتر از آن پسرفت هم داشتهایم هر پاییزی که بیاید و بارش و باران هم به وفور داشته باشد چندان نباید به نکو بودن سالش امیدی داشت!
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما