تحولات لبنان و فلسطین

مردجوان که عضو یکی از تشکل‌های دانشجویی است طی تماس با تحریریه روزنامه قدس با هیجان از آب بی کیفیت منطقه همت آباد ومشکلات آن می‌گوید.

آب آشامیدنی بی‌کیفیت، قصه تکراری مردمان «همت‌آباد»

مسئله‌ای که بارها از سوی رسانه‌ها به آن اشاره شده اما با گذشت چندین دهه همچنان گره کوری است که هیچ دست توانمند وخیرخواهی را یارای گشودن آن نیست. بنابراین باردیگر تنها برای تسلی وجدان خود سری به کوچه وپس کوچه‌های این محله می‌زنیم.

 دلتنگ‌های یک جمع زنانه

جمعی از زنان دور هم نشسته‌اند و درسایه بی رمق آفتاب مشغول پاک کردن گل‌های زعفران هستند. لحظه اول که می‌شنوند برای تهیه گزارش از وضعیت آب آشامیدنی آمده‌ایم، کج خلق و بی‌اعتماد می‌گویند: سال‌هاست که همه برای فیلم وعکس گرفتن به این محل می‌آیند هیچ خبری نمی‌شود، آب این منطقه هم همیشه همین طور است.

سعی می‌کنم کمی دلداریشان بدهم تا یخشان باز شود. زن مادرانه همراهی می‌کند وبا دلخوری آشکار ازاوضاع زندگی‌اش می‌گوید: ۲۵ سال است که اینجا زندگی می‌کنم و خودم سرپرست خانوارهستم. او با اشاره به بطری کوچک آبی که همسایه‌ها نشان می‌دهند، ادامه می‌دهد: برای ما همیشه قبض آب می‌آید آن هم برای آبی که کیفیت آن این است که می‌بینید!

او ادامه می‌دهد: آخرین قبضی که برایم آمده ۱۸۰ هزارتومان بود که نداشتم بپردازم. عمر لوله کشی اینجا حدود ۳۰ سال است، اما حالا فرسوده شده؛ شما نگاه کنید این کوچه را هرروز یک گوشه‌ای لوله‌ها می‌ترکد. زن دیگری می‌گوید: مردم اینجا هرقدر کارمی کنند وپول در می‌آورند باید خرج بیماری‌هایشان کنند. کلیه، پوست وموی مردم اینجا از این آب آسیب دیده است. پارسال با هزار مشکل و صرفه‌جویی آبگرمکن خریدم، الان یک سال نشده خراب است کفش سوراخ شده است.

زن میانسال دیگری با تأیید سخنان همسایه‌اش می‌گوید: برخی از اهالی که از آب منطقه خسته شده‌اند هر هفته یک بار تاکسی می‌گیرند و ۱۰ هزار تومان می‌دهند تا از محله گرجی چند دبه آب بیاورند. زن‌ها که گویا هنوز امیدی به بهبود وضعیت دارند بی‌پرواتر مشکلاتشان را شرح می‌دهند. یکی از زنان با شرمی آشکار می‌گوید: ۶ تا بچه دارم شوهرم بعد از مدت‌ها بیکاری یک هفته است سرکار می‌رود روزی ۴۵ هزار تومان می‌گیرد. ۳۵۰ هزار تومان پول آب آمده و اخطار قطع زدند به سازمان آب رفتم تا قسطی کنند، می‌گویند: ۲۰۰ هزار تومان این ماه بپرداز ۱۵۰ هزار تومانش باشد برای ماه آینده؛ تمام یارانه ما هم که ۲۲۰ هزار تومان می‌شود که پول قبض آب هم نیست.

 زندگی با اعمال شاقه

چند کوچه که بالاتر می‌رویم با گروهی از مردان مواجه می‌شویم که کنجکاو به ما نگاه می‌کنند. بار دیگر که می‌گوییم برای تهیه گزارش از وضعیت آب آمده‌ایم، مردی که از بقیه جوان‌تر است و ته لهجه دارد با تردید می‌گوید فقط آب! و بعد ادامه می‌دهد: شما همین مسیر را بروید موتور آب را می‌بینید، بین چاه تا کال هم ۴۰ متر فاصله است و همین آب را به مردم می‌دهند. چرا آب اینجا خورده نمی‌شود؟ یک کیلومتر بالاتر علی‌آباد، اسلام‌آباد و سه راه قصر است و ۵۰۰ متر پایین‌تر از ما هم سیس‌آباد است که همه آب شیرین دارند. مگر همت‌آباد با دیگر محل‌ها چه فرقی دارد؟ اصلاً چقدر فاصله دارد؟

مرد گلایه‌مند اضافه می‌کند: مردم از سر ناچاری آمده‌اند اینجا زندگی کنند.

ما دادمان را باید پیش چه کسی ببریم؟ پیش هر ارگان و نهادی رفتیم؛ می‌شنویم اینجا بافت شهر نیست. اگر بافت شهر نبوده چرا اجازه ساخت و ساز دادید؟ چرا اجازه دادید زمین بفروشند؟

پیرمردی هم می‌گوید: مسجد محل که دستگاه تصفیه آب داشت تا سه ماه پیش رایگان آب می‌داد، اما چون شیرهایش رابردند و مردم شلوغ کردند حال آنجا هم پولی شده است.

 توسعه آب آشامیدنی؛ از مادرکلر تا کلرزنی مکانیکی

به پایگاه بهداشت روستایی می‌رویم، چند بیمار در سالن انتظار نشسته‌اند. زن که متوجه صحبت‌های من با یکی از کارکنان پایگاه شده به طرفم می‌آید و می‌گوید: آب اینجا بو وطعم بسیار ناخوشایندی دارد وقتی که می‌خواهیم برای غذا پختن آب بجوشانیم رنگش تیره‌تر می‌شود و بوی متعفنی می‌گیرد. کلیه‌هایم سنگ ساز شده البته خیلی از مردم دچار بیماری‌های کلیوی و پوستی هستند با آب اینجا حمام نمی‌شود گرفت، لباسهایمان را هم که می‌شوییم مدام شوره می‌گیرد.

او می‌افزاید: پسرم ۲۸ ساله است و کلیه‌اش را از دست داد و پیوند زده برای همین از اینجا رفته است. دکتر گفته اینجا نباشد. خانه‌هایی هم که دستگاه تصفیه آب دارند بعد از سه چهار ماه باید فیلترهایش را عوض کنند چون کاملاً سیاه می‌شود.

زنی که در پایگاه سلامت محله کار می‌کند و از اهالی محلی است، می‌گوید: آب اینجا آلودگی ندارد چون هر سه یا ۶ ماه برای بازدید می‌آیند ما هم هرروز کلر آب را اندازه‌گیری کرده و در سامانه ثبت می‌کنیم، در صورتی هم که کلر صفر باشد خبر می‌دهیم. البته ۲۰ سال پیش از «کلر مادر» استفاده می‌کردیم یعنی شیوه کلر زدن آب را به مردم یاد می‌دادیم و آن‌ها خودشان آب مصرفی را کلر می‌زدند.

زن ادامه می‌دهد: آب اینجا املاحش زیاد است، شما یک لیوان را یک روزی بگذارید بعد می‌بینید چقدر جرم به دیواره‌اش نشسته است.

از آنجا که برای تهیه گزارش در هر کوچه و پس کوچه‌ این منطقه جرعه‌ای از آب مصرفی ساکنان را می‌چشیدیم، به خوبی تفاوت طعم و بویش را حس می‌کنیم.

زن درباره علت این تفاوت‌ها در کوچه‌هایی که حتی کمتر از ۵۰۰ متر با هم فاصله دارند، می‌گوید: خانه‌هایی که به منبع آب نزدیک‌تر هستند بو و طعم کلر آب آن‌ها بیشتر است، اما هر قدر از منبع دورتر می‌شویم بو، رنگ و طعم آب هم تغییر می‌کند و کمتر می‌شود.

 حرف آخر

هرچند خوب می‌دانیم زمان در این محلات متوقف شده و چند سال دیگر هم اگر بیاییم مردم پیرتر وخسته‌تر بازهم از وضعیت آب نوشیدنی گلایه دارند و صد البته اوضاع هم فرق چندانی نکرده است، اما هنوز برای ترک محله عجله‌ای نداریم، گویا منتظریم یکی از ساکنان حرفی دیگر بزند و تصاویر دیگری ببینیم. پس چند کوچه را پیاده طی می‌کنیم پشت در مغازه‌ای که دستگاه تصفیه آب می‌فروشد مکث می‌کنیم تا شاید گفت‌وگویی داشته باشیم، اما تعطیل است. در راه مسیر به روزنامه با این مغازه تماس می‌گیریم و فقط زنگ می‌خورد. گویا اینجا همچنان همه راه‌هایی که به آب سالم و گوارا ختم می‌شود، غیرقابل دسترس است.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.