تحولات لبنان و فلسطین

چرا باید از چیزهایی که حقیقی نیستند و یا اتفاق نیفتاده‌اند بترسیم و برای خود از آن بتی درست کنیم که نشود خرابش کرد؟

ترس چیست و چه ترس‌هایی مانع پیشرفت می‌شوند؟

به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، ترس؛ احساسی است که هر کسی حداقل یکبار آن را تجربه کرده است و چه بسا برخی با آن روزگار می‌گذرانند و زندگی می‌کنند.

ترس از مرگ، ترس از رفتن فردی، ترس از دست دادن، ترس به موفقیت نرسیدن، ترس طرد شدن و ...، اما واقعا چرا؟

چرا ما باید از چیزهایی که حقیقی نیستند و یا اتفاق نیافتاده اند بترسیم و برای خود از آن بتی درست کنیم که نشود خرابش کرد.

امروز قصد داریم تا ترس‌هایی را به شما معرفی کنیم که سبب می‌شود شما شکست بخورید و به هدفتان نرسید، پس اگر در شما هم چنین ترسی وجود دارد، پیشنهاد می‌کنیم بی هیچ ترسی این مطلب را تا انتها مطالعه کنید.

ترس چیست؟

ترس احساسی معمولاً ناخوشایند، اما طبیعی است که در واکنش به خطراتِ واقعی ایجاد می‌شود.

ترس را از اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید خارجی رخ می‌دهد، باید جدا دانست.

علاوه بر این ترس به رفتارهای خاصِّ فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب، ناشی از تهدیدهایی خواهد بود که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی می‌شوند.

ترس معمولاً با درد ارتباط دارد

مثلاً کسی از ارتفاع می‌ترسد، چه، اگر از ارتفاعی بیفتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خواهد مرد.

بسیاری از نظریه‌پردازان، چون جان برودس واتسن و پال اکمن، پیش نهاده‌اند که ترس یکی از چند احساس بنیادین و فطری است (نظیر شادمانی و خشم).

ترس از سازوکارهای بقا است و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی می‌دهد.

عکس العمل‌های رایج در برابر ترس

کسی که می‌ترسد بسته به شرایط، ممکن است یکی از عکس العمل‌های زیر را بروز دهد:

  • فریاد کشیدن:

فریاد کشیدن عموماً در مردان و جیغ زدن در زنان اولین عکس العمل در برابر عامل ترس است. فریاد را صدایی با بسامد پایین و شدت صوت بالا و جیغ را صدایی با بسامد بسیار زیاد و شدت معمولی تعریف می‌کنیم.

صدایی که شدت بالا یا بسامد بالا دارد در اکثر مواقع باعث ترس موجود مهاجم خواهد شد و به سود افراد است. همچنین جیغ کشیدن در جوامع انسانی نوعی درخواست کمک نیز محسوب می‌شود.

همچنین اگر حیوانی قصد حمله به انسان را داشت پیشنهاد شده‌است انسان از این برتری ذاتی خود استفاده کند، انسان‌ها، میمون‌ها و پرندگان موجوداتی هستند که از این واکنش بیشتر استفاده می‌کنند.

واق واق سگ هم نوع پیشرفته آن به حساب می‌آید و وقتی سگ قصد ترساندن مهاجم را دارد از آن استفاده می‌کند نه وقت حمله. صدای واق واق سگ شدت صوت بسیار بالایی دارد و یکی از مؤثرترین روش‌ها برای ترساندن مهاجم است، به همین دلیل توصیه اکید شده‌ است از نگهداری سگ در خانه‌ای که زن باردار در آن حضور دارد خودداری کنید.

  • حمله آنی:

اگر به‌طور ناگهانی با عامل خطرساز مواجه شوید ممکن است بلافاصله به آن حمله‌ور شوید. این بسیار کارساز است.


  • فرار کردن:

فرار کردن از موجود مهاجم اگر سرعت و مهارت دویدن شما بهتر است، ایده بسیار خوبی است. همچنین وقتی قدرت کافی برای مقابله با مهاجم را نداشته باشید. اکثر موجودات مانند پرندگان، چهارپایان گیاهخوار و حشرات از این روش استفاده می‌کنند.

  • بیهوش شدن:

بیهوش شدن حالتی شبیه مردن است که باعث عدم تحریک غریزه کشتن در مهاجم می‌شود. در طبیعت معمولاً حیوانات وحشی نظیر خرس و شیر از خوردن حیوانی که قبلاً مرده است خودداری می‌کنند.

انسان‌ها، دوزیستان و گونه‌های خاصی از پرندگان این عکس العمل را دارند.

ترس‌هایی که مانع پیشرفت می‌شوند

همه ما دل‌مان می‌خواهد پیشرفت کنیم و اهدافی را که در سر داریم تحقق ببخشیم، اما چرا فقط تعداد اندکی از ما به آرزوهای‌مان می‌رسیم؟

در ادامه، از ترس‌هایی خواهیم گفت که قدرت تصمیم‌گیری را از ما می‌گیرند، اما اگر یاد بگیریم بر ترس‌هایی که نمی‌گذارند توانایی‌های‌مان را به چالش بکشیم غلبه کنیم، خواهیم توانست اهدافی را که دست‌نیافتنی می‌کنند به واقعیت تبدیل کنیم.

از شکست می‌ترسید

هرچه در زندگی اهداف دورتری داشته باشید، سخت‌تر خواهید توانست به انتظاراتی که از خودتان دارید جامه عمل بپوشانید. در نتیجه، چون از شکست می‌ترسید و فکر می‌کنید به اهداف مورد نظرتان دست نخواهید یافت، ترجیح می‌دهید دست روی دست بگذارید و هیچ قدمی در جهت تحقق اهداف‌تان برندارید. اما با این طرز فکر فقط خودتان را عقب می‌اندازید و هرگز نخواهید توانست به قابلیت‌هایی که در وجودتان نهفته است پی ببرید. اجازه ندهید ترس از شکست بر شما غلبه کند.

می‌پرسید چرا؟ خوب معلوم است، چون بی‌عملی و دست روی دست گذاشتن به ضررتان تمام خواهد شد. همه ما در مقاطع مختلفی از زندگی به لحظات سرنوشت‌سازی برمی‌خوریم که اگر دست بجنبانیم، زندگی‌مان را از این رو به آن رو خواهند کرد و این فقط به تصمیم خودمان بستگی دارد که به این فرصت‌ها پشت پا بزنیم یا از آن‌ها در جهت تحقق اهداف‌مان سود ببریم. یادتان نرود هیچ موفقیت بزرگی بدون زحمت به دست نمی‌آید.

آدم‌های موفقی که در برنامه‌های تلویزیونی حضور می‌یابند، یک شبه به مدارج عالی نرسیده‌اند. شما فقط نتیجه زحمت‌شان را می‌بینید، حال آن که برای رسیدن به این موفقیت چه فراز و فرودهایی که تجربه نکرده‌اند. پس اگر دست به کاری زدید که نتیجه‌اش به دلخواه‌تان تمام نشد، فکر نکنید شکست خورده‌اید، بلکه از این تجربه درس بگیرید. این تجربه کمک‌تان خواهد کرد که اشتباهات گذشته‌تان را در تلاش‌های بعدی تکرار نکنید.

از موفقیت می‌ترسید

به احتمال زیاد ترس از موفقیت کمتر به گوش‌تان خورده است. بله، همان طور که خیلی‌ها از شکست واهمه دارند، آدم‌هایی هم هستند که از موفقیت‌های آن‌چنانی می‌ترسند. بهبود روابط اجتماعی، رشد و توسعه فردی و ارتقای شغلی نمونه‌هایی از موفقیت هستند که بسیاری از ما به آن‌ها فکر می‌کنیم.

به دنبال هر نوع موفقیتی که هستید، ابتدا باید این واقعیت را بپذیرید که هیچ موفقیتی بدون تغییر حاصل نمی‌شود، یعنی همین طور که قدم به قدم به موفقیت نهایی نزدیک‌تر می‌شوید، روند بعضی امور تغییر خواهد کرد. چون به این تغییرات عادت ندارید، شاید در ابتدا احساس خوشایندی نداشته باشید.

توصیه می‌شود از این احساس ناخوشایند که چیزی شبیه ترس و اضطراب است به وحشت نیفتید، چرا که این دلهره صرفاً یک بخش طبیعی از فرآیند موفقیت است و چیز عجیب و غریبی نیست. وقتی دست به کار جدیدی می‌زنید، اولش هیجان‌زده، پرانرژی و در عین حال مضطرب هستید.

همیشه بخشی از دلهره‌تان به این دلیل است که می‌ترسید شکست بخورید و بخش دیگر آن بابت ترس از موفقیت است. آدم‌هایی که از موفقیت می‌ترسند از خودشان می‌پرسند: «اگه موفق بشم بعدش چی می‌شه؟ نکنه یه عالمه کار خالی شه روی سرم، طوری که نتونم از پس همه‌شون بربیام؟» پیشنهاد می‌کنیم برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده‌اند، از پیش برنامه‌ریزی نکنید.

برای کسی که از بیرون به قضیه نگاه می‌کند، چنین پرسش‌هایی احمقانه به نظر می‌رسند، در حالی که برای شما همین دغدغه‌های بی‌مورد آنقدر جدی و واقعی هستند که حتی فکرشان مضطرب‌تان می‌کند. بجای این که بیهوده غصه بخورید، به خودتان بگویید: «درسته سؤالاتی که الان توی ذهنمه چیزایی هستند که ممکنه در آینده مجبور بشم بهشون فکر بکنم، اما واقعیت اینه که در حال حاضر دونستن راه‌حل این سؤال‌ها به دردم نمی‌خوره و بعدا می‌تونم هر موقع وقتش شد براشون یه چاره‌ای پیدا کنم.» نیازی نیست برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده‌اند از پیش تصمیم بگیرید. این کار فقط باعث می‌شود بی‌دلیل بترسید و نتوانید در قدم‌های بعدی درست عمل کنید.

بیشتر به اموری بپردازید که در حال حاضر می‌توانید انجام‌شان دهید و غصه چیزهایی را نخورید که کنترل‌شان از دست‌تان خارج است. بجای این که مدام به فکر اتفاقات آینده باشید، همه قدرت‌تان را به کار بگیرید تا موانعی را که امروز پیش پای‌تان قرار دارند از بین ببرید. مقصود این نیست که به کل از آینده چشم بردارید، بلکه لازم است موانعی را که شاید در آینده سر راه‌تان سبز شوند از همین الان تشخیص دهید، اما نیازی نیست برای رفع‌شان پیشاپیش اقدام کنید.

از قضاوت دیگران می‌ترسید

خیلی از ما با این باور بزرگ شده‌ایم که اگر در زندگی به هر موفقیتی برسیم، دیگران حمایت‌مان خواهند کرد و از موفقیت‌مان خشنود خواهند شد، اما واقعیت می‌تواند چیز دیگری باشد. در زندگی واقعی، آدم‌های زیادی هستند که ممکن است از موفقیت‌های اطرافیان‌شان دلگیر شوند. این قبیل آدم‌ها به پیشرفت دیگران حسادت می‌کنند.

آن‌ها برای‌شان اهمیتی ندارد که به چه دستاوردی رسیده‌ایم و حتی اگر کاری که انجام داده‌ایم به نفع بشریت باشد، باز هم قضاوت‌مان خواهند کرد. چنانچه بیش از حد به نظرات اطرافیان‌تان اعتنا کنید، بعد از مدتی به آدمی تبدیل می‌شوید که دیگران برایش تصمیم می‌گیرند و از خودش هیچ اراده‌ای ندارد. بگذارید دیگران هر چه دل‌شان خواست درباره تصمیمات‌تان بگویند.

به خودتان بقبولانید که نمی‌توانید جلوی افکار مردم را بگیرید، چون آن‌ها هر کاری هم که بکنید، در نهایت آن طور که خودشان دوست دارند قضاوت‌تان خواهند کرد. به تدریج در ادامه مسیر یاد خواهید گرفت که قضاوت‌های نابجای دیگران بیش از آن که به شخص شما مربوط باشد، در واقع آینه تمام‌نمای چیزی است که خودشان هستند.

می‌ترسید از گذشته دل بکنید

به ده سال پیش فکر کنید که جوان‌تر بودید. آن وقت‌ها زندگی آسان‌تر نبود؟ واقعیت این است که آن روزها وظایف کمتری برای انجام دادن داشتید و به همین دلیل زندگی برای‌تان آسان‌تر سپری می‌شد.

اگر از ترس واقعیت‌های امروز مدام به گذشته بچسبید، از پیشرفت باز خواهید ماند. وابستگی به گذشته ممکن است وادارمان کند تصمیماتی بگیریم که به هیچ وجه با شرایط فعلی‌مان همخوانی ندارند.

می‌ترسید تنها بمانید

همه ما دل‌مان می‌خواهد دوست‌مان بدارند و حمایت‌مان کنند. بدون شک از این که احترام ببینیم و به خاطر کارهایی که انجام می‌دهیم تحسین شویم، لذت خواهیم برد. اما گاهی آنچه ما از زندگی می‌خواهیم با اهداف دیگران در تضاد است. بدانید موفقیت زمانی حاصل می‌شود که تصمیم بگیرید کاری انجام دهید که اکثریت تمایلی به انجامش ندارند.

قبول کنید شاید مجبور شوید مسیر موفقیت را تنهایی طی کنید، چون بیشتر افراد این روحیه را ندارند که مثل شما برای رسیدن به اهداف‌شان سخت تلاش کنند. باید با موانع زیادی دست و پنجه نرم کنید، حال آن که فقط گروه اندکی درک‌تان خواهند کرد. از این رو، شاید فکر کنید تا به حال هیچ کس در مسیری که شما به آن وارد شده‌اید قدم نگذاشته است، اما اصلا این طور نیست؛ کسانی هم هستند که با مشکلات مشابه شما پیشتر روبرو شده اند.

شاید جزییات مسیر متفاوت باشد، اما در نمای کلی بیشتر آدم‌های موفق تقریبا مشکلات یکسانی را تجربه کرده‌اند. آن قدرها هم که فکر می‌کنید تنها نیستید. در هر مرحله‌ای از زندگی با سختی‌هایی مواجه خواهید شد که پیش از شما کسانی بوده‌اند که بر این سختی‌ها غلبه کنند. پس اگر کس دیگری توانسته این سختی‌ها را پشت سر بگذارد، چرا شما چرا نتوانید؟

می‌ترسید وقت‌تان تلف شود

«متأسفم که زمان داره می‌گذره و من هنوز هیچ کار خاصی انجام ندادم.» این‌ها کلماتی است که خیلی از ما در پسِ ذهن‌مان داریم، به ویژه کسانی که در زندگی دنبال یک مسیر جدید می‌گردند. هر چه سن‌مان بالاتر می‌رود، بیشتر متوجه گذر زمان می‌شویم و سعی می‌کنیم از وقت‌مان نهایت استفاده را ببریم.

اگر برای یادگیری یا انجام کاری وقت گذاشته‌اید، مطمئن باشید که ارزشش را دارد، چون در آینده همین چیزی که یاد گرفته‌اید یا کاری که انجام داده‌اید، زمینه‌ساز مسیرهای جدید دیگری در زندگی‌تان خواهد شد. به جای این که به انجام دادن یا ندادن کاری شک کنید، به پیامدهای انجام ندادن آن کار فکر کنید و از خودتان بپرسید اگر تصمیم بگیرم که این کار را نکنم چه خواهد شد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.