به گزارش گروه سیاسی قدسآنلاین، مجلس محترم، پرونده نماینده محترم سراوان را به سرعت بررسی و مختومه کرد. خیلی دلم میخواست من هم میتوانستم همین کار را بکنم. از نگاه عرف و شرع و وجدان هم محق بودم؛ زیرا همچون بسیاری از اهل رسانه قصه را ندیده نگرفتم. یک یادداشت کاملم را به این ماجرا و تقبیح آن اختصاص دادم؛ روزنامه هم جوانمردی کرده و مطلب را بدون حذف یک «واو» چاپ کرد. با تمام اینها احساس میکنم این قضیه خیلی مهمتر از آن است که مردم و رسانهها و دلسوزان این آب و خاک چنین ساده از آن بگذرند؛ میدانید، در امور سیاسی و اجتماعی نیز همچون پزشکی، برخی موارد گر چه اتفاق و ساده تلقی شوند، اما نشانه خطری بزرگند.
شما میروید دکتر، فیالمثل فقط کمی پایتان درد گرفته و پزشک درمییابد این درد کوچک، نشانه بیماری هولناک نقرس است. یا یک مشکل گوارشی ساده در بلع غذا دارید و دکتر در مییابد این علامت سرطان مری است و امثالهم. اینجا نیز همین است. ما با آرمانهای انقلابی و عدالتخواهانه خودمان چه کردهایم، چه بر سر آن شعارها آمده است؟ چطور نمایندهای که بناست تشنه خدمت و نوکری مردم باشد، با همان مردمی که او را به آنجا رساندهاند، چنین سخن میگوید؟ چطور بعد مدعی میشود ۴۵ دقیقه معطل شده و خبرگزاریها درمیآورند کل قصه به ۱۰ دقیقه نرسیده، چطور برای توجیه گفتار و رفتارش، پای یک قومیت و مذهب را وسط میکشد و همه تماشا میکنند و ریاست محترم مجلس برای آن جلسه غیرعلنی برگزار میکند و در آنجا به جای لااقل نصیحت کردن نماینده محترم برای حفظ این جایگاه و... معتقد است باید اول از همه به دنبال ناشر فیلم در فضای مجازی بگردند و...
باری تمام اینها سبب شد یک بار دیگر یادداشتم را در این باره بنویسم. وکلا و حقوقدانها ضربالمثلی دارند با این مضمون که ما قانون خوب کم نداریم، بلکه وجدان کم داریم، آدم خوب کم داریم. این نکته ظریف به جای خویش محفوظ؛ چرا که چندان بیراه هم نیست؛ اما در همین مملکت که بسیاری از امور به خاطر فراوانی قانون، مصوبه، دستورعمل و غیره بسیاری از کارها پیش نرفته و در گردنههای کاغذ بازی گیر میکنند، بسیار موارد حیاتی نیز هستند که به خاطر کمبود قانون، معطل میمانند. چه سرنوشتها و زندگیها که از سر این کمبود قانونها هرز میرود و خواهد رفت. همین الانش بروید ببینید صف موارد در نوبت برای طرح در صحن عمومی مجلس را... فقط یک مثال ساده بزنم. عموم قوانین مهاجرتی و دریافت تابعیت در این مملکت یا مربوط به قبل و یا اوایل انقلاب است، یعنی حداقل ۴۰-۳۰ سال پیش. فقط خدا میداند تنها یک قلم، میلیونها مهاجر افغانستانی به خاطر عدم به روزرسانی و یا نبود قوانین در مواردی، چه مشقاتی را متحمل شدهاند.
بسیاری از اینها اگر ابتداد توسط گروههای تخصصی مربوط مدون و به مجلس عرضه شوند، طی یک دو جلسه تکلیفشان معلوم میشود، میخواهم اهمیت وقت و جلسات مجلس را بگویم. حالا مطابق آنچه خبرگزاریها نشر کردهاند، نماینده محترم سراوان سوار بر لکسوس آبی رنگ همراه آقای «حاجب» نامی که از فعالان حوزه واردات خودرو هستند، بدون وقت و هماهنگی قبلی قصد ورود به گمرک و ملاقات ریاست آن را داشتهاند، نگهبان مانع میشود و بقیه را همه در آن فیلم شرمآور دیدهاید؛ آقای نماینده با وجود توضیحات نگهبان اصرار میکند و او محترمانه میگوید: من که از شما دستور نمیگیرم برادر من... باری جاسوسان اسرائیل که به سرعت در این مواقع برای توهین به اقوام و نیز مسئولان خدوم خود را به صحنه میرسانند و فوری هم آن را ۱۸۰ درجه خلاف واقعیت مورد نظر آن مسئول تدوین میکنند، در این صحنه کلامی در دهان آقای نماینده گذاشتهاند که من از نوشتنش شرم دارم. در ادامه یکی از حضار که مراجعه کنندهای عادی است و معلوم است از رفتار این فرد و شنیدن این کلمات شوکه شده، وقتی میفهمد ایشان نماینده ملت است، بشدت عصبانی شده و او را از اتاق بیرون میکند...
من داستان را کما بیش نقل کردم تا به اینجا برسم. فی الفور نماینده محترم به خاطر آنکه نگهبان یکی از ساختمانهای گمرک مملکت با وجدان کاری تمام به وظیفهاش عمل کرده و او به جایش فحش جانانهای به کارمند داده و چون یک مراجعه کننده دیگر حاضر در آنجا ایشان را بیرون انداخته، طرح استیضاح وزیر اقتصاد مملکت را مینویسد و حیرتا که ۴۵ نفر از نمایندگان ملت هم آن را امضا میکنند! دوباره آنچه نوشتم را بخوانید. اگر به آبروی خودتان رحم نمیکنید، به آبروی این کشور رحم کنید. دیگر چطور مردم استیضاحها و موافقت و مخالفتهای شما را باور کنند؟ آیا برای کار همه ملت این طور به سرعت امضا جمع میکنید و خط و نشان میکشید؟ بعد هم بلافاصله جلسه غیرعلنی تشکیل میشود! آخر مگر آسمان به زمین آمده؟ این همه قوانین که منتظر نوبتند تا در صحن عرضه شده و تکلیف میلیونها نفر توسط آنها معلوم شود و فرصتش نشده، آن وقت... در جایی خواندم نظر به بودجه مجلس و تقسیم آن بر ساعات کاری آن، هر دقیقه اداره جلسات آن ۳۰۰ میلیون تومان برای مردم و بیتالمال هزینه دارد. تازه این رقم را چند سال پیش یکی از نمایندگان اعلام کرده بود، حالا را خدا میداند. حال خودتان حساب کنید برای این ماجرا، جدا از آبروی مملکت، چه هزینههای دیگری بر باد رفته است... از خدا بترسید. واقعاً نسل امروز را این رفتارها و اعمال زشت است که دلسرد میکند، نه دشمن. به خدا قسم قرار ما و شهدایمان این نبود!
انتهای پیام/
نظر شما