به گزارش قدس آنلاین، حمایت از کالای ایرانی خوب است اما می شود گاهی به رژیم هم فکر کرد، به پرهیز غذایی، میشود بی خیال ویتامین ها و ریزمغذی ها شد، آبروداری کرد و خاطرات خوش و خوشمزه گذشته را فرستاد به فراموشخانه.
مثلاً شب چره های پُرمیوه و آجیل را، دورهمی هایی که آنجا، وقتی سیبی از دستت قِل می خورد روی زمین کسی نمی گفت ای وای، چهارهزارتومان به فنا رفت!
در این روزها که قفسه های تابستانه ی گیلاس و گلابی و زردآلو و انگور، تنه می زنند به «دراگون» و «بلوبری» و «دوریان» و «لیچی»، انگار چاره ای نیست جز اینکه مدیریت کرد. نخورد.
هی فوکوس نکرد روی رنگ ها. هی دلمان کالای ایرانی لوکس خارج از وسع نخواست. هی شکایت نکرد که هوس دوقلوهای گیلاس و آلبالو کرده ام و میلم می کشد به زردآلو و هسته اش و با حسرت از کنار انگور و گلابی رد نشد و با چشمِ طالب به شلیل ها زُل نزد!
حمایت از کالای ایرانی خوب است اما نه آنها که سایه شان خیلی سنگین شده و نرخ ریالی و تومانی شان به تیربار می ماند و جان خریدار را فی المجلس می گیرد و بودجه ناکافی اقتصاد خانواده را فلج تر می کند.
البته در اینکه مظلوم تر و دیوار کوتاه تر از مقامات مسئول، باز خود این عزیزانند که تردیدی نیست؛ اینکه همگان، وقت و بی وقت از گرانی و بیکاری و بی پولی که شکایت و غُرشان می آید، انگشت اشاره می گیرند سمت شان و به آنها بند می کنند.
سمت بندگان خدایی که آدم فضایی نیستند و از مریخ نیامده اند و آنها هم به میوه، لبنیات، گوشت، ماشین، فرش و کولر احتیاج دارند و قائدتاً سرشان توی حساب و کتاب است، توی برزخ قیمت ها، توی ارقامِ اجناسی که به هذیان شبیه شده!
منتها تنها یک سوال پیش می آید اینجا که این عالی مقامان، با غمبادشان چه می کنند و دِق و دلی شان را کجا می برند؟ آخر مسئولان که مسئول ندارند!
نمی دانم، شایدم به سبک و روش ما، به پرهیز فکر می کنند، به نخریدن و نخوردن، شایدم که نه، از بس که مرد قانون اند و به غایت خویشتن داری بلدند، کاری می کنند که گذرشان اصلاً به میوه مارکت و سوپرِ تره بار نیفتد و تصمیم گرفته اند این کالای دلپذیر و پُرخاطره ایرانی را از سبد خانواده حذف کنند.
شایدم در حال ایجاد کمپین هایی با عنوان «نه به خرید میوه های گران» - فرداها - قرار است وارد گود بشوند و جلوی بداخلاقی این دسته از کالاهای ایرانی بایستند. جلوی صعودِ اورست وار بهای میوه.
انتهای پیام /
نظر شما