به گزارش قدس آنلاین، خودمان را نزنیم به آن راه... کیست که نداند حقیقت کدام است؟ درست ها و غلط ها؟ که مادرزاد همه مان بلدیم از اخلاق و رفتارمان حساب و کتاب بکشیم، اگر روراستی برایمان اهمیت داشته باشد.
به «اینشتین» بودن هم نیازی نیست. خیلی معمولی فقط باید سرخلوت بنشینیم، تفکر کنیم کجای کار ایستاده ایم و با خودمان و این جهان پهناور چه می کنیم و چه ها کرده ایم!
سَرخلوت می نشینم، با ذهنی که بیکار نمی نشیند و افعال پرهیزگارانه صادر می کند:
- جنگل جان، نرو... از دست مان دلگیر نشو. ما فقط کمی سَرتِق و نامهربانیم. تو به سبزی و بزرگواری خودت ببخش.
- نروید... کلاغ ها، گنجشک ها، پلنگ ها، خرس ها، گوزن ها. از پیش ما همسایگان پُردود و حیوان آزار. از پیش ما که با شما دوستی نکرده ایم.
- ویراژ ندهیم... مثل راننده چموش و متخلف، جاده را نترسانیم.
- نکشیم... گُل و قلیان و سیگار، صحت را بر باد می دهد.
- نریزیم... زباله هایمان را با دست ادب توی سطل ها بیندازیم. کار طاقت فرسای عجیبی نیست که شهروند آداب دانی باشیم.
- مهاجرت نکنیم... زبان بیگانه و رَخت غربت، مثل مارک پشت لباس است! اتیکتی که پوست مان را می سابد.
- مصرّ نباشیم... جراحی گونه و ابرو و بینی خداداد، سندروم می آورد. از سندروم های لِه و لورده کننده فرار کنیم. از «نرمگس چَپَر چُلاغ» یاد بگیریم که خودش را دوست دارد. خودِ اورجینال مان را دوست داشته باشیم.
- نترسیم... از بیماری، از بی پولی، از تنهایی، از دلتنگی. گاهی سَر بگردانیم و نگاه کنیم به کانگورو و بچه اش... بگوییم آیا کیسه مادرها همیشه فرزند دارد؟
- بی قید نباشیم... به روشنی روز پیداست اسراف انرژی، یقه مان را می گیرد. که بی آبی و بی برقی و بی گازی، سرگردنه ایستاده اند تا مُسرفان، عاقبت به خیر نشوند.
- ندهیم... برای تصادفِ مختصر، فحش و ناسزا ندهیم به هم. برای اجاره بهای عقب اُفتاده، برای رعایت نشدن صف، برای باختن تیم محبوب. که شخصیتِ بی تحمل، ترسناک است و دیدن کارکترهای فیلم ارّه در خیابان و خانواده و فضای مجازی!
انتهای پیام /
نظر شما