به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، تعارضهای صریح میان آنچه پشت تریبونها از سوی مسئولان دولتی اعلام میشود، با آنچه مردم در واقعیت زندگی خود و در کوچه و بازار و هنگام خرید میبینند، موجب شکلگیری بیاعتمادی نسبی به دولت شده و در این راستا بخش قابل توجهی از وعدهها و آمارهای مقامات دولتی بهویژه آنها که ارتباط مستقیم با مسئله معیشت دارد، با تردید از سوی مردم مواجه میشود. پیامد این بیاعتمادی مراجعه فزونتر جامعه به شبکههای اجتماعی غیر دولتی جهت دستیابی به اخبار و اطلاعاتی است که آنها را قابل اعتمادتر از سخنان رسمی دولتیها میدانند.
بیاعتمادی جامعه به دولت و رسانههایی که صرفاً به انعکاس سخنان مقامات دولتی میپردازند، بعضاً به جایی میرسیده است که در پی بروز اندک بیثباتی در قیمتها، تلاطمات ارزی و حوادث طبیعی و حتی انتشار اخبار مثبت درباره معیشت مردم یا مواردی از قبیل برخورد با مفسدان اقتصادی، شایعات هرچند غیرمنطقی زودتر و بیشتر از واقعیات مطرح شده از سوی دولتیها توسط مردم پذیرفته میشود.
مجتبی رحماندوست نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اجتماعی در مجلس نهم هرچند که معتقد است که اعتماد اقشار ضعیفتر به دولت کاهش یافته اما میگوید اعتماد قاطبه رأیدهندگان به رئیسجمهور در سال ۹۶ دچار نوسان نشده است، چون اساساً اعتماد چندانی به روحانی شکل نگرفته بود و رأی اکثریت به او، جهت سلب شانس انتخاب رقیب یعنی سیدابراهیم رئیسی بود، نه اقبال به خود روحانی.
متن گفتوگوی تفصیلی ما با این نماینده ادوار مجلس را ذیلاً میخوانید:
در زمان نمایندگی شما در مجلس نهم رویکرد عدالتطلبانه در شما پررنگ بود و در تذکرات نطقهایتان همیشه اشاره به این مهم را میدید. اخیراً از سوی برخی احزاب و گروههایی که در ۲ انتخابات از این دولت حمایت کردند، در نشستهایشان مطالبی مطرح شد مبنی بر اینکه دولت به عدالت کمتوجه بوده و حرف مردم را نمیشوند. به نظر شما چرا بعد پنج سال این انتقاد از سوی حامیان دولت مطرح میشد؟
رحماندوست: من میخواهم از مجلس شروع کنم در مجلس ما رویکرد عدالتمحورانه را ضعیف میبینیم. شما اگر امروز با کسانی که فعالیتهای مجلس را از نزدیک رصد میکنند صحبت کنید، عمدتاً از کاسبکار شدن مجلس مینالند.
منظورتان این است که مجلس دهم نسبت به مجلس نهم کاسبکارتر شده است؟
رحماندوست: چنین به نظر میرسد. شما ببینید این رویکرد که بعضی نمایندگان در پیش گرفتهاند تا به طرحها و لوایح براساس آیندهنگری جهت رأیآوری مجدد در حوزه انتخابیهشان رأی دهند، چقدر افزایش یافته است، که نمونه بارز آن طرح افزایش مناطق آزاد تجاری و مناطق ویژه اقتصادی بود.
مناطق آزاد سمی مُهلک برای اقتصاد کشور است
در حالی که مناطق آزاد سمی مُهلک برای اقتصاد کشور است، چرا که در اقتصاد کشور غالب میشود و اصل، قرار میگیرد و سایر ابعاد اقتصاد ما به ویژه تولید ملی، فرع میشود.
من در عمر دوره نمایندگی خود هیچکدام از طرحها و لوایح مربوط به افزایش مناطق آزاد را امضا نکردهام. به ویژه یادم میآید که طرحی بود برای ایثارگران از چند نفر از نمایندگان برای آن امضا جمع کردم، چند دقیقه بعد یکی از آنها طرح ایجاد منطقه آزاد در حوزه انتخابیه خودش را آورد که از من امضا بگیرد و من امتناع کردم که او هم گفت امضای خودم را از طرح تو پس میگیرم!
خوب توجیه این دسته از نمایندگان هم این است که ایجاد مناطق آزاد برای ساکنین حوزههای انتخابیهشان ایجاد اشتغال میکند …
رحماندوست: بله. ایجاد اشتغال میکند، اما برای کشورهای همسایه.
در قوانین ما ایجاد مناطق آزاد برای تسهیل در صادرات بوده است؟ یا تسهیل در واردات؟ الان مناطق آزاد تبدیل به حیات خلوت دولت برای افزایش درآمد شده است نه تقویت تولید ملی.
حقوقبگیران، کشور را تبدیل به «تَنبَلِستان» کردهاند
دنبال عدالت رفتن قدری پا روی نفس گذاشتن و دویدن در پی توزیع عادلانه ثروت میان مردم لازم دارد. مجموعه درآمد از عوارض و مالیاتها محدود است در این شرایط ما جمع کثیری را داریم که حقوق ثابت میگیرند و کشور را تبدیل به یک «تَنبَلِستان» کردهاند که نوعاً میبینیم میخواهند ساعت کاری را پر کنند و بیگمان تا آخرین ساعت کاری خود هم کار مفیدی انجام نمیدهند.
امروز شاهدیم که جوانان بیش از آنچه تمایل به کارهای تولیدی و حتی اشتغال در بخش خصوصی داشته باشند که نیاز به انگیزه و فعالیت بیشتر است ترجیح میدهند حقوقبگیر باشند و یک درآمد ثابت ولو اندک داشته باشند.
نهاد ریاست جمهوری ۱۵ برابر حجیم شده است
شما ببینید از ابتدای انقلاب اسلامی تا الان قشر حقوقبگیر ما چند برابر شده است، در حالی که منابع دولتی ما برای پرداخت حقوقها محدود است. تلقی من این است که فقط خود نهاد ریاست جمهوری ۱۰_۱۵ برابر حجیم شده است.
در نهاد ریاستجمهوری نام فامیلیهای مشترک میبینیم
در حالی که نهاد ریاست جمهوری صرفاً ستاد وزارتخانهها در ساختمان ریاست جمهوری است، اما به گونهای شده است که امروز هر وزارتخانه یک مابهاِزا در نهاد ریاست جمهوری دارد و بدین ترتیب این نهاد تبدیل به شعبه دوم همه وزارتخانهها شده است و جالب است در این نهاد افراد با فامیلیهای مشترک هم در این نهاد یافت میشوند و جالبتر آنکه در میان کارکنان نهاد با فامیلیهای غیر مشترک هم اگر بگردید باز خویشان و بستگانی مییابید که نسبتهای سببی با هم دارند. البته این به این معنا نیست که سایر وزارتخانهها از این آفت مستنثی باشند.
تعداد مدیران ما از کارمندان برخی کشورها بیشتر است
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای غربی نسبت جمعیت حقوقبگیرشان به مراتب کمتر از ایران است. در ایران حتی تعداد مدیران حقوقبگیر هم از تعداد کارمندان برخی کشورها بیشتر است.
حقوقهای نجومی هنوز پرداخت میشود
حقوقهای نجومی اسماً منسوخ شده است، اما هنوز در حال پرداخت است. میدانیم که کل پرداختهای حقوقهای دولتی متمرکز در وزارت اقتصاد دارایی و سیستم خزانهداری کشور است بنابراین خیلی عجیب و غریب است که مقامات وزارت اقتصاد و خزانه کشور میگویند که ما باید با همه حقوقهای نجومی برخورد کنیم! خوب! خود شما باید برخورد کنید.
منظور از«خود شما» دقیقاً چیست؟
رحماندوست: خود قوه مجریه، چرا که خود این قوه حقوقها را پرداخت میکند؟ پس بخشی از فقدان بودجه برای اتمام برخی پژوههای کشور پرداختهای نجومی است.
پس شما معتقدید که هنوز حقوقهای نجومی در حال پرداخت است؟
رحماندوست: ممکن است کم و زیاد شده باشد ...
من پیش از آنکه وارد مجلس شوم بر روی تفاوت منطقی میان حداقل و حداقل حقوق پرداختی در دستگاهها حساس بودم چرا که در همه کشورهای به ویژه توسعه یافته این نسبت منطقی وجود دارد، اما این ماده از قانون را اینقدر سوراخ ایجاد کردهاند و فوقالعادهها قرار دادهاند که فاصله باز افزایش یافته است، چرا که دقت نکردهاند که باید بین مینیموم و ماکسیموم یعنی حداقل و حداکثر دریافتی باید این نسبت برقرار باشد.
کار سختی نیست از دستگاههای اجرایی بپرسید که چند درصد بودجههای تخصیص یافته صرف مأموریتهای سازمانی و چند درصد صرف حقوقهای پرسنل میشود؟ اعم از حقوقها، اضافه پرداختها و هزینههای جاری؛ این رقم نوعاً بین ۸۰ تا ۸۵ درصد بودجهها است و این میزان در یک نوبت که من پیگیری کرده بودم حدود ۹۸درصد بود. من زیر ۷۵ - ۷۶ درصد نشنیدهام.
وقتی از نهادها و سازمانها میپرسیم چرا پروژههای عظیمشان خوابیده است؟ میگویند بودجه نداریم. وقتی میپرسیم پس با این همه بودجه چه میکنید؟ میگویند بیش از ۷۰ درصد آن صرف هزینههای جاری میشود.
از بودجه پروژهها میکاهند، اما از گوشه فیش حقوقی مدیران نه
میدانید که از بودجه پروژههای ضروری و نیمهتمام میکاهند، ولی از گوشه فیش حقوقی مدیران کاسته نمیشود. شما یک مدیر را پیدا نمیکنید که بگوید حقوق بنده را این ماه یک ریال کمتر دادهاند؛ چرا که اول از همه بودجه حقوق مدیران و پرسنل را از مجموع بودجه کل یک سازمان دولتی کنار میگذارند و بعد بقیه را صرف پروژهها میکنند. این ویژگیهای یک نظام اداری بیمار است.
۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند
الان حدود شش میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی هستند و بهزیستی هم احتمالاً چیزی کمتر از این تحت پوشش دارد. البته کسانی هم وجود دارند که از افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی محرومترند اما تحت پوشش هیچکدام قرار ندارند. افراد متعددی از یارانهبگیران را میتوانید بیابید که به سختی گذران زندگی دارند، اما از هر کدام که بپرسید جواب میدهند که تحت پوشش هیچ نهاد حمایتکنندهای نیستند.
کمیته امداد امام خمینی همان زمان که میگفت من شش میلیون نفر را تحت پوشش دارم میگفت شش میلیون نفر دیگر هم در نوبت تحت پوشش قرار دادن، دارم. محاسبات دوران نمایندگی من نشان میداد که حدوداً ۱۰_۱۲ میلیون فقیر زیر خط فقر فاقد پوشش نهادهای حمایتکننده در کشور زندگی میکنند که به شدت از فقر مینالند و همان موقع وزارت اطلاعات در مجله خود که البته به نام وزارت منتشر نمیکرد، نوشت که ۱۳.۵ درصد از جامعه ما گرسنه هستند. سؤال من این است که آیا نسبت به ۳-۴ سال پیش سطح رفاه عمومی بالاتر آمده و این درصد کاهش یافته است یا افزایش، در حالی که شاهد افزایش حقوقهای نجومی، افزایش پرسنل ادارهجات دولتی و افزایش «خرج و برجهای» دولتی بودهایم و نیز خاصه خرجهای دولتی.
تلقی من این است که وضع اقشار محروم و فقیر جامعه بهتر نشده است.
این آمار محرمانه است؟
رحماندوست: خیر. این رقم روی جلد مجلهای درج شد که متعلق به وزارت اطلاعات است، البته بهنام خود وزارت منتشر نمیشود.
کارت یارانه را بهعنوان گرو وام میگذارند
از یک طرف یک عده تنبلخوابان در سیستم دولتی حقوق دریافت میکنند، با اینکه ممکن است بعضی از آنان حقوق مناسب هم نداشته باشند، اما بالاخره یک حداقل حقوق دریافتی دارند، از طرف دیگر، اما میلیونها نفر در جامعه به جز ۴۵ هزار تومان یارانه دریافتی دیگری ندارند. من متعدد آدمهایی را میشناسم که رفتهاند وام بگیرند و به عنوان گرویی، کارت یارانهبگیری اعضای خانواده خود را گذاشتهاند، این یعنی اندوختهشان صفرِ صفر است و کفگیرشان به ته دیگ رسیده است.
الان مدتها است که در جنوب همین پایتخت کشور گوشت به صورت قسطی توسط برخی اقشار خریداری میشود و کارت ملی و یا کارت یارانه خود را نزد فروشنده به گرو میگذارند که یا سر موعد اقساط خود را بدهند و یا اینکه فروشنده گوشت، مبادرت به برداشت یارانه ماهانه خریداران کند …
در برخی نقاط تهران نان را قسطی میخرند
رحماندوست: من از طریق برخی از مؤسسات خیریه مطلع شدم که حتی در برخی نقاط تهران نان را هم به صورت قسطی میخرند که از طریق این نهادها تلاشهایی در جهت پرداخت بدهیهای خریداران نان صورت گرفته است، یعنی وضع به گونهای شده که یک مجموعه از مؤسسات خیریه در تهران فقط و فقط متولی تأمین نان افراد تحت تکفل خود هستند، فقط نان و نه هیچ قلم دیگری. استدلالشان هم این است که هر کاری اگر بخواهیم برای ازدواج و اشتغال خانوادههای محروم انجام دهیم قدم اول، تأمین نان شب زندگی آنهاست. بدین ترتیب که بُنهای نان تهیه شده و در اختیار نیازمندان قرار میگیرد تا به نانواییها ارائه دهند و مؤسسات بعداً با نانوا تسویه حساب کنند.
اثرات حقوقهای نجومی بر روی روح و روان مردم چه بوده است؟ آیا تا الان که به بنابه فرموده شما هنوز این پرداختها به صورت غیررسمی ادامه دارد و با اینکه رهبری تعابیر بسیار تندی درباره مدیران نجومیبگیر به کار بردند، تاکنون موردی از برخورد در دادگاهها با آنها ندیدهایم به نظر شما با شنیدن اخبار این ارقام در پرداختها به مدیران متحمل چه فشار روانی شدهاند؟
رحماندوست: به نظر من مانند یک سوله بزرگ خالی صدای رسوایی چنین پرداختهای نجومی به تَهِ سوله خورد و برگشت و بسیار انعکاس یافت. رکن محوری سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران اعتماد مردم است.
و این فیشهای نجومی به نظر شما فقط اعتماد به دولت را زیر سؤال برد و یا موجب خدشه به اعتماد مردم به نظام هم شد؟
رحماندوست: خیر. موجب خدشه به کل نظام میشود. چون مردم نمیگویند که آقای فلانی حقوق نجومی دریافت کرد، مردم میگویند حکومت چنین حقوقهایی به برخی مدیران پرداخت میکند و اگر اعتماد مردم به نظام از دست برود چه چیزی برای نظام جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور چندی پیش در یکی از سخنرانیهای خود اعلام کرده بود که مردم به ما اعتماد ندارند و به حرفهای شبکههای مجازی بیشتر اعتماد دارند که نمونههای آن را در التهابات ارزی دیدیم هرچقدر دولت از موجود بودن کالاهای اساسی دم میزد، ولی مردم گویی بیشتر گوششان به دهان فضای مجازی و یا رسانههای بیگانه بود. چرا این گونه شده است؟
رحماندوست: فضای مجازی فرهنگ چند صدایی دارد، یعنی از جنس حرفهای آقای جهانگیری و روحانی را میگذارند همچنین از جنس حرفهای خنثی را میگذارند و انتقادات تند را هم منتشر میکنند و بعضی مسائلی که باید از دید مردم پوشیده بماند را هم منتشر میکنند.
اگر در لابهلای اخبار راست خود دروغ و برخی اخبار پشتپرده هم منتشر کنند خود به خود توجه منِ نوعی به آنها جلب میشود.
تکلیف امید دادنها بر مبنای دروغ چه میشود؟
صدا و سیمای ما این کار را نمیکند و دولتمردان هم از آنجا که سخنانشان رسمی است معمولاً اخبار پشتپرده را نمیگویند، مگر در جمعهای خصوصی و دائم در پشت تریبون اعلام میکنند که باید امید به مردم داد، که البته منطبق با اصل دینی و انقلابی ما است، چون هر جامعهای که امید در آن وجود نداشته باشد به قهقرا میرود، پس اصل حرف درست است، اما اگر امیدهایی دادید که نه بر مبنای واقعیات بلکه بر مبنای دروغ بود، چه خواهد شد؟
همزمان که دولت داروها را مشمول بیمه اعلام میکند، داروخانهها آزاد حساب میکنند
وقتی مردم میبینند که در لحظه، بسیاری از داروهایی که مشمول بیمه اعلام میشوند، در داروخانهها آزاد حساب میشود، بعد همان لحظه هم تلویزیون از قول دولتیها میگوید که مشکل دارو و بیمه وجود ندارد، اعتمادشان سلب میشود.
یا مثلاً در مورد لوازم خانگی مکرر میگویند هیچ مشکل و کمبودی نداریم و انبارها پر است، اما در عمل، مردم چیزی دیگری در بازار میبینند.
علت کماعتماد شدن مردم به رسانههای داخلی این است، که آنها ناگزیر به انتشار سخنان رسمی دولتیها هستند و مقامات دولتی هم تقریباً هیچگاه از مشکلات و مسائل مردم در تریبونها سخن نمیگویند و اگر هم بگویند معمولاً عمل نمیکنند.
شاهد بودیم که در ماههای گذشته فشارهای متعددی از سوی برخی مقامهای فعلی و یا سابق دولت به صداوسیما جهت تعطیل کردن برخی برنامههای انتقادی وارد شد که بعضاً هم به نتیجه رسید مانند تعطیل شدن بخش مربوط به پزشکی و بهداشت و درمان ۲۰:۳۰ و یا به روی آنتن نرفتن چند قسمت از برنامه «ثریا» ...
رحماندوست: یعنی در واقع صداوسیما عقبنشینی کرده است.
من نمیخواهم بگویم صداوسیما مبرّا از اشتباه است، اما بالاخره فشارهایی از سمت دولت به این رسانه ملی وارد شده است، یعنی خود دولتیها هم نمیخواهند صداوسیما برخی حقایق را بگوید. ما مکرر شاهدیم که مجریان و متولیان برنامههای انتقادی صداوسیما میگویند ما بارها از مسئولان دعوت کردهایم که در برابر منتقدان حضور یابند و از عملکرد خود دفاع کنند، اما مسئولان دولتی نمیپذیرند و میگویند، ما فقط به صورت مونولوگ و تکمهمان در برنامه شما حضور یابیم از جمله مسئولان وزارت امور خارجه ...
بودجه دولتی، مانع آزادی صدا و سیما شده است
رحماندوست: در هر حال، اکنون بودجه صداوسیما از سوی دولت تأمین میشود و صداوسیما مجبور است ملاحظات خود را در تأمین اعتبارات بودجهای نسبت به دولت رعایت کند. پس صداوسیما نمیتواند هرچه در راستای منافع و مسائل مردم باشد آزادانه مطرح کند.
هنوز ۲ سال نشده است که مردم دوباره به دولت تدبیر و امید اعتماد کرده و با رأی خود آن را انتخاب کردهاند. سؤال، این است که چرا با گذشت قریب تنها یک سال و نیم از این اعتماد مجدد، سطح اعتماد عمومی مردم به دولت پایین آمده است به ویژه که این اعتماد، اعتمادی مجدد بوده است. اگر انتخاب دولت اول آقای روحانی بود میشد توجیه کرد که مردم با عدم شناخت کافی رأی دادند و با گذشت کمتر از ۲ سال پشیمان شدند، اما انتخاب سال ۹۶ مردم پس از مشاهده چهار سال عملکرد دولت و میزان تحقق شعارهایش بوده است پس قاعدتاً باید انتخابی حساب شدهتر باشد و مدت ماندگاری اعتماد مردم به دولت منتخبشان بیشتر باشد ...
رحماندوست: تلقی من این است که بخشی از آن به بد عمل کردن طرف دیگر که رأی نیاورده است برمیگردد. به گونهای در دوره مبارزات انتخاباتی سال ۹۶ تبلیغات علیه رقیب صورت گرفت، که بخش عمدهای از کسانی که به آقای روحانی رأی دادند، به خاطر سلب شانس انتخاب رقیب وی بود.
به قول معروف بخش قابل توجهی از رأی به آقای روحانی «حباً لِعَلی» نبود بلکه «بُغضاً لِمعاویه» بود، یعنی درصد قابل توجهی از ۲۳ میلیونی که به آقای روحانی رأی دادند، از طرف دیگر رقابت دلخور بودند و هدفشان این بود که رقیب رأی نیاورد.
پس با این حساب بیاعتمادی ذاتی نسبت به رقیب آقای روحانی نبود، بلکه بیاعتمادی را ایجاد کردند ...
رحماندوست: شما ببینید کلیپهایی درست کردند که در آن اخبار سالهای ۹۷ و ۹۸ را به نمایش گذاشته بودند! که عناوینی از جمله اینها داشت: «دلار به این میزان رسید»، «فلان کشور آماده حمله به ایران شده است» و این را جا انداختند که فردای کشورمان در صورت انتخاب رقیب آقای روحانی همین است.
چهرهای از رقیب روحانی ساختند که اکثریت حتی فکر رأی دادن به رئیسی را هم نکردند
شرایط را طوری ترسیم کردند که چهار سال اول دولت آقای روحانی به موضوع برجام گذشته است و وضعیت اقتصادی در دوره دوم ایشان در صورت انتخاب بهبود خواهد یافت و از طرف دیگر طوری چهرهسازی از رقیب کردند که مردم حتی فکر رأی دادن به آقای رئیسی را هم در ذهن نیاورند و امروز نتیجه این فضاسازیها و تبلیغات را میبینیم از امروز به نظر من نمیتوان گفت سال ۹۶ اعتماد مردم مجدداً به سمت آقای روحانی جلب شد.
شما حتماً در جامعه با طیفهایی از کسانی که به واسطه همین فضاسازییهایی که فرمودید جهت انتخاب نشدن رقیب آقای روحانی مجدداً به ایشان رأی دادند هستید؛ واکنششان نسبت به اوضاع اقتصادی کشور و اداره جامعه از سوی دولت ایشان چیست؟
رحماندوست: مجموعه فضاسازیهایی که از طریق رسانههای داخلی و خارجی صورت گرفت، ما را آگاه میسازد که از نگاه غرب چه کسانی اگر بر سر کار باشند برای آنها مطلوبتر است. از اینرو معتقدم فضاسازی رسانههای وابسته در پوشش دلسوزی برای مردم و خیرخواهی برای آنان به علاوه وعدههای درشت دولت که همه چیز را آن گونه که میخواهد منعکس میکند و واقعیات را با مردم در میان نمیگذارد. تصور میکنم که هنوز خیلی از اعتمادی که در سال ۹۶ به این دولت صورت گرفته کاسته نشده است.
البته خانوادههایی که کارد به استخوانشان رسیده و مشکلات درمانی، رفاهی و معیشتیشان حل نشده است، به تدریج اعتمادشان کاهش یافته است.
زبالهگردها چند برابر شدهاند
یک زمانی تا چند سال پیش از داخل بعضی کوچه و خیابانها که رد میشدی کنار بعضی سطلهای زباله ممکن بود یک نفر را میدیدی که برای یافتن غذا و یا بازیافتی در حال جستوجو است، اما امروز به جرأت میتوان گفت در هر کوچه و خیابان در کنار هر سطل زباله یک بلکه ۲ نفر را مشغول این کار میبینید که مقوله قابل لمسی در حوزه توسعه فقر در کشور است.
اعتماد مرفّهان و لوکسسواران به دولت افزایش یافته
البته در مقابل قشر بسیار قلیلی را هم داریم که زندگیشان مرفهتر شده و با ماشینهای لوکس و در منازل میلیاردی زندگی میکنند که این عده به نظر من اعتمادشان به دولت افزایش یافته است.
این توسعه فقر ناشی از تحریمها است؟ یا بیشتر ناشی از عوامل دیگری از جمله مدیریت و نگاه به خارج است؟
تحریمها را بهانه میکنند و به کار مردم رسیدگی نمیکنند
تحریمها را بهانه میکنند و به کار مردم نمیرسند امروز وضع آسیبهای اجتماعی، طلاق و معتادان متجاهر بدتر شده است.
در این سالها پدر صندوقهای قرضالحسنه درآمد و با اتهاماتی چون پولشویی و کلاه گذاشتن بر سر مردم به این سنت بزرگ اسلامی ضربه زدند.
در یک نظام اسلامی باید در همه ادارات، خانوادهها، قوم و خویشها، وزارتخانهها، پاساژها باید صندوق قرضالحسنه باشد اما بانک مرکزی جلوی این صندوقها ایستاد و مانع رشد آنها شد.
حداقل هفت الی هشت سال است که شاهد این رویه هستیم، چرا که این صندوقها زیر بلیت بانک مرکزی نمیروند و به علت آن که مقامات دولتی فهم فرهنگ اقتصاد اسلامی را ندارند و نگاههای غربی به اقتصاد دارند با پا گرفتن صندوقهای قرض الحسنه کنار نمیآیند.
برای این نگاه غربی دولت فعلی به مقوله اقتصاد قرائن دیگری هم میتوان برشمرد؟
رحماندوست: کلّیتش را شما در همین کتاب آقای روحانی میتوانید بخوانید که اقتصاد نئوکینزی درمان اقتصاد ما است.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نظر شما