تحولات منطقه

۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۵
کد خبر: ۶۴۲۴۰۳

ده دقیقه ای هاج و واجم. هوا سرد است، سردتر هم می شود. انگار وسط زمستان نشسته ام. فیلم را که چندباره تماشا می کنم، ذره ذره از قطب برمی گردم و تلنگرها یکی یکی در سرم حاضری می زنند.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، امان از دست شیرین زبانی بچه ها... این روزها، کودکِ چهارساله دوستم وقتِ رعد و برق های پُر و پیمان به مادرش می گوید: چرا ابرها از دعوا کردن خسته نمی شوند؟ به نظرم یکی باید آنها را از هم جدا کند. وگرنه می افتند زمین، روی سَرِ ما.

و امان از دستِ بزرگترهای فراموشکار... ویدئویی را دانلود می کنم... یک دقیقه... از ثانیه اول، منقلب و میخکوب می شوم... آنجا خواننده می میرد. سیاستمدار می میرد. عروس می میرد. عابر می میرد. کارمند می میرد. ورزشکار می میرد. هنرپیشه می میرد.

ده دقیقه ای هاج و واجم. هوا سرد است، سردتر هم می شود. انگار وسط زمستان نشسته ام. فیلم را که چندباره تماشا می کنم، ذره ذره از قطب برمی گردم و تلنگرها یکی یکی در سرم حاضری می زنند.

با خودم حرف می زنم مگرنه اینکه خودش با ما قول و قرار کرده که همه چیز موقتی ست... خودِ خدا... در آیه ۶۴ عنکبوت آورده که زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست... رسولانش هم یادآور شده اند... مثلاً حضرت امیر از کوچ عالم و مسافر بودن آدم بسیار فرموده اند... از دنیا که نزدشان از آب بینی بزغاله بی ارزش تر است.

نیم ساعت بعد به کسی که ویدئو را برایم ارسال کرده، می نویسم: خیلی خیلی خیرخواهی... و فیلم دگرگون کننده ی مرگ را برای همه فروارد می کنم.

نمایش تصاویر مرگِ آدم ها بی وقفه در من ادامه دارد و خیلی از کارهای انجام نداده و داده را یادم می اندازد؛ نمازهای آیاتی که طی این دو هفته زلزله و طوفان، مرتب ادا نکرده ام هنوز. نبودن در تشییع کسی که بر گردنم محبت ها داشت. پنج شنبه ای را که از اموات دریغ کردم. فراموش کردن نوبت دکتر عزیزجان. نیکی های نحیف و محبت های هول هولکی به همسایه و اقوام و همکار. بی خبری از احوال دلبندان و... .

محول الاحوال و وارونه، خرسکی را که خریده ام برای «آبان»، کادوپیچ می کنم. به گلدان ها آب می دهم. یک بسته نبات برای عزیز برمی دارم. با آقاجان گپ می زنم. دو دانه آدامس نعناع برای تغییر ذائقه می جوم. خاکِ میز غذاخوری را پاک می کنم. اما نه، حالم اصلاً عوض نمی شود.

باید بروم وضو بگیرم و دق الباب کنم خانه اش را... هم برای توبه، هم برای دل بچه هایی که چهارساله اند و از قلدری ابرها می‌ترسند و هم برای جنین هایی که این روزها هول و ولای مادرانشان تا کیسه آب، ارتعاش برمی دارد!

انتهای پیام /

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.