از همین رو هر روزه شاهد مراجعه جمعیت کثیری از هموطنان به این بیمارستان هستیم. چنان که ازدحام خیل مراجعان سبب بروز دشواریهایی در نحوه خدمات رسانی شده است.
برش اول:
چند سالی است که بیمارستانها و مراکز درمانی از سیستم نوبت دهی هوشمند استفاده میکنند. موضوعی که از منظر بسیاری از مراجعهکنندگان بیش از تسهیل در روند درمان، موجب سرگردانی بیماران و همراهان آنان شده است. به هر روی مراجعان به بیمارستان خاتمالانبیا نیز برای استفاده از خدمات این مرکز درمانی باید از طریق ثبتنام تلفنی و یا اینترنتی اقدام کنند. همچنین براساس راهنمای سامانه اینترنتی نوبتدهی این بیمارستان؛ در این سامانه، رزرو وقت از ساعت ۱۰ صبح هر روز (تا پایان نوبتها)، برای روز بعد انجام میشود. ازهمین رو گزارشگر ما به سراغ سامانه یاد شده میرود که در صفحه اصلی تنها نام سه پزشک و وضعیت پذیرش در شیفت صبح و عصر دیده میشود و دیگر فضایی برای ثبت نوبت برای روز آینده وجود ندارد. این درحالیست که خوشبختانه سیستم نوبت دهی تلفنی فعال بوده و زمینه ثبت نوبت فراهم میشود. البته بیماران باید به نکات متن راهنمای سامانه نوبت دهی اینترنتی توجه داشته باشند. چنان که برای مراجعه به برخی پزشکان باید ساعت ۶:۳۰ دقیقه در بیمارستان حضور داشته باشند. چون این نوبتها پس از ساعت هشت باطل میشود.
برش دوم:
ساعت هنوز هشت صبح نشده که در هجوم ترافیک مسیر منتهی به بیمارستان خاتم الانبیا خود را به این مرکز درمانی میرسانیم که با کمال شگفتی شاهد تکمیل ظرفیت پارکینگ وابسته به بیمارستان هستیم. این درحالیست که ظرفیت پارکینگ یاد شده کمتر از ۵۰ خودرو میباشد. ازهمین رو همانند دیگر مراجعه کنندگان با مرارت و دشواری در یکی از کوچههای محلی و کم عرض؛ خودرو را پارک کرده و چند ۱۰۰ متری را پیاده طی میکنیم. در همین مسیر مراجعانی را میبینیم که با چشمهای پانسمان شده و با مساعدت همراهان طی طریق میکنند. ناگفته نماند که بنابر شواهد، حتی خودروهای آژانس مستقر در بیمارستان نیز به لحاظ فضای پارکینگ و نحوه تردد در مضیقه میباشند.
برش سوم:
برخلاف بسیاری از بیمارستانهای شهر مشهد که برای ورود به آنها ناگزیر به تقلا برای عبور از ورودیهای نفوذناپذیری هستیم، در بیمارستان خاتمالانبیا مراجعان با سهولت تردد میکنند. به این ترتیب در نخستین سالن ورودی و با وجود پنج ردیف صندلی، موجی از جمعیت را میتوان دید که انبوهی از آنها نیز در ردیف ثبت و پذیرش به صف ایستادهاند.
دختر جوانی که منتظر وضعیت پذیرش پدرش است، میگوید: یک ماه پیش برای نوبت دهی اقدام کردیم که هفته گذشته در تماس تلفنی قرار شد برای انجام عمل جراحی در بیمارستان حاضر شویم.
وی که از استانهای همجوار مراجعه کرده، میافزاید: در استان ما پزشکان متخصص چشم فعالیت میکنند، اما امکانات و پزشکان این مرکز بهتر هستند.
گرچه بنابر گفته این مراجعه کننده امکان نوبتدهی تلگرامی نیز وجود دارد، اما با مراجعه به آدرس تلگرامی یاد شده، دریافتیم این کانال وابسته به وبلاگی شخصی و قدیمی است و گرچه اطلاعاتی از حضور برخی پزشکان در این صفحه مجازی وجود داشت، اما در بخش اطلاعات ادمین ذکر شده؛ این کانال هیچ وابستگی به بیمارستان خاتمالانبیای مشهد و یا دانشگاه علوم پزشکی مشهد نداشته و به صورت شخصی اداره میشود! بنابراین جا دارد مسئولان بیمارستان یادشده برای جلوگیری از سرگردانی بیماران نسبت به حذف کلی این کانال و وبلاگ وابسته اقدام کنند.
برش چهارم:
بوی نان تازه سالن دم گرفته را پر میکند و مراجعان کم و بیش سر میچرخانند تا کانون این عطر اشتها برانگیز را پیدا کنند، اما در ازدحام جمعیت راه به جایی نمیبرند.
هرازگاهی از ورودی اتاقهایی صدای بلند و پرهیبت مردانه و یا ضعیف و کم رمق زنانه شنیده میشود که نام بیماران را میخوانند. در ردیفی از صندلیهای انتظار نشستهایم که مردی با روپوش کرم رنگ میگوید: فقط اونایی که قطره دارند اینجا بنشینند. مراجعان جابه جا میشوند و مرد فرز و چابک به چشم بیماران قطره میچکاند و تأکید میکند: حرکت نکنید! و دوباره میان جمعیت غیبش میزند. بعد از مدتی با چند برگه در دست میرسد و با یکی از پزشکان حرف میزند. سپس گروهی از بیماران را خطاب قرار داده که به طبقه بالا بروند و دوباره خودش در راهرویی محو میشود. به نظر میرسد این مرد میانسال پر مسئولیتترین فرد باشد.
برش پنجم
لحن و لهجه آدمها و لباسهایشان نشان میدهد که از دور و یا نزدیکهایی برای درمان مراجعه کردهاند.
پیرمرد سیاه چردهای که چشمانش نیمه باز است با لهجه و شمایلی غریب، گلایه وار به همراهش میگوید: اون مردی که بعد از ما بود هم رفته ببین چرا باید بمونیم؟ چقدر باید معطل بمونیم ... بعد با دستمالی پارچهای ردی از اشک را از صورتش پاک میکند.
زن جوانی هم که همراه مادرش آمده با بیحوصلگی میگوید: هنوز ساعت هفت نشده بود که آمدیم. تازه بعضیها زودتر هم آمده بودند. نوشته که حضوری نوبت نمیدهند، اما بعضیها از ساعت چهار برای نوبت میآیند. خوشبختانه من آشنایی داشتم که سه هفتهای تلاش کرد تا برایم اینترنتی نوبت بگیرد دیروز موفق شد و ما آمدیم. میدانی اگر میخواستم خودم نوبت بگیرم باید چندبار به کافی نت میرفتم؟ دوستم میگفت هر روز فقط چند ثانیه سامانه اینترنتی باز میشود.
برش ششم:
در یکی از راهروها زنی با چشم باندپیچی شده روی ویلچر نشسته است. او میگوید: چهارشنبه هفته پیش تلفنی نوبت گرفتم. چشمم آب مروارید داشت دیروز عملم کردند این چشم دیگرم را هم باید عمل کنم. بیمارستان پزشکان خبرهای دارد حالا همه را سرپایی عمل میکنند. دیروز عصر ۴۰-۳۰ تا زن، ۲۰ تا مرد و ۱۰ تا بچه را عمل کردند. اغلبشان هم تقریباً همین دیروز رفتند و بستری نشدند. بنده خدا آنهایی که از شهرهای دیگر میآیند، چقدر باید هزینه کنند! چقدر مکافات بکشند!
زن ریز نقشی است و مهربان به نظر میرسد، میگوید: از گرگان آمدیم ۶ ماه پیش چشمم را عمل کردم و حالا برای عمل چشم دیگرم آمدم. هزینه عملم ۲۵۰ هزار تومان شده، دو روز پیش عمل کردم، آمدم تا دکتر ببیند.
مرد سالمندی که روی چشمش باند گذشته با گلایه و آشفتگی میگوید: شبی ۹۰ هزار تومان پول مهمانپذیر میدهم، نمیدانم چند روز دیگر باید در این بیمارستان معطل باشم.
چرخی در اطراف بیمارستان میزنم تا شاید نشانی از همراه سرای بیماران ببینم، اما هیچ خبری نیست.
برش هفتم:
گرچه با گذشت زمان انتظار میرود اندکی از بار مراجعان کاسته شود، اما همچنان ردیف باجه پذیرش پر ازدحام است. مادری که به همراه فرزند نوجوانش آمده، میگوید: حدود ۲۵ روز در نوبت جراحی بودیم، اما دو هفتهای هم نوبت میدهند. پسرم میخواهد لیزیک کند اینجا هزینه عمل یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است اما مخارج دیگر هم دارد مثلاً عکسش ۳۰۰ هزار تومان شده و باید یک عینک هم بگیریم. باز هم خوب است بیرون از این بیمارستان بالای ۵-۴ میلیون تومان میشود.
مردی حدود ۷۰ سال دارد و بدون عینک و با اصرار قصد دارد متن صفحه کوچک تلفن همراهش را بخواند. او میگوید؛ قند دارم فشار چشمم موجب شده مویرگهای چشمم پاره شود، اما قلبم را آنژوگرافی کرده بودم و قرص قلب میخورم که خون را رقیق میکند. برای همین دکتر گفت ۶ ماه قرص قلب نخورم تا چشمم را عمل کنند. یکی از چشمهایم را عمل کردند، اما قرار است یکی دیگر را چند ماه دیگر عمل کنم، تا آن زمان هم نباید قرص قلبم را بخورم. مرد نگران و مردد سری تکان میدهد. از هزینه درمانش میپرسم و او جواب میدهد: من که ایثارگر بودم و رایگان عمل کردم بقیه هم به نظرم کمتر از بیمارستانهای دیگر خرج میکنند. نفسی میکشد و ادامه میدهد: دکترها خوبند اما خدا باید کمک کند.
برش هشتم:
گشت چند ساعته ما در بیمارستان خاتمالانبیا تمام شده است. صدها آدم آمده و رفتهاند. عقربههای ساعت وسط راهروی ورودی اما روی ۱۱:۱۰ دقیقه ثابت مانده است. درست همانند اطلاعات سامانه نوبتدهی بیمارستان که حتی رقم و اعداد مراجعهکنندگان نیز تغییری نکرده و ثابت مانده است. این درحالیست که براساس اطلاعات موجود هرساله بیش از ۳۹ هزار عمل جراحی در این مرکز درمانی انجام میشود.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام
نظر شما