تحولات لبنان و فلسطین

۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۶
کد خبر: 646054

در این همه پرونده‌های رنگارنگ فساد که الی ماشاءالله پای وزیر و وکیل و سفیر و چه و چه هم در میان بوده، یک نفرشان حکم سنگین ابد یا اعدام نداشته؟ چه کسی باید پا روی گلوی این مافیای غیررسمی بگذارد که پا بر روی گلوی مردم گذاشته و به همان مردمی که با همین وضع پای آرمان‌هایشان ایستاده‌اند، اجازه نفس کشیدن نمی‌دهد؟ چرا همه از ریشه‌یابی و ریشه کن شدن این مافیاها این قدر هراسانند و تا بحث به این امور می‌رسد به جاده خاکی می‌زنند.

به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، میخواهم امروز هم در ادامه یادداشت نوبت قبل بنویسم. مردم سؤال دارند، خیلی زیاد، اما کسی وظیفه خودش نمیداند به پرسشهای آنها پاسخ دهد. در این میان از خودی و بیگانه نیز هستند که از سر دلسوزی یا عناد مرتب بر حجم این پرسشها میافزایند.

اغلب مسئولان تصور میکنند همین که اهمیتی به این حرفها و پرسشهای مطرح شده اعم از اینکه درست یا نادرستند، ندهند، کار تمام است و مردم مدتی بعد همه چیز فراموششان میشود و اینها هم میروند بغل دست انبوه شایعاتی که تا حال آمده و رفته. اما حالا دیگر این طور نیست. این نگاه غلط است. حالا جهان به یک رسانه واحد بدل شده و مردم میبینند بسیاری از اینها شایعه نبوده و نیست. برایشان سؤال مطرح میشود پس قضیه چیست؟

وقتی از کرور کرور اقامت آقازادهها در ممالکی میشنوند که پدرانشان با حرارت پشت تریبونها به آنها فحش میدهند و فعل آن خلایق را تهاجم فرهنگی مینامند و سپس به حال فرزندان خویش مینگرند، دیگر گرمی آن شعار پشت تریبون در آنها درنمیگیرد. کسی هم زحمت نمیکشد یک جدول شفاف درست کند و بگذارد جلوی ملت و بگوید این تعداد و فرزندان این مسئولان برای این مقاصد به ممالکی رفتهاند تا تحصیل، تجارت، درمان، تفریح و... هر چه واقع است را انجام دهند. هنوز این خبر نیامده میگویند در لواسان یک میلیون متر از مرغوبترین زمینها را عدهای ذینفوذ گرفتهاند تا ویلاهای آنچنانی بسازند. ذینفوذانی دیگر پیشتر نمونهاش را هم ساختهاند. هنوز ملت این را هضم نکرده، یک نماینده مجلس خبر میدهد یک هلدینگ پتروشیمی را که در زمان خود ۷۰۰۰ میلیارد تومان ارزشگذاری شده و دولت هم ۳۰۰۰ میلیارد تومان تسهیلات برای آن در نظر گرفته، به سه برادر واگذار شده به قیمت ۱۰۰ میلیارد تومان، آن هم قسطی و اقساط آن هم پرداخت نشده. میگویند قیمت آن اکنون ۲۰ هزار میلیارد تومان است. اما آنها آن زمان حتی نسبت به قیمت آن روزگار تنها این را به ۲ درصد ارزش واقعی آن در اختیار گرفته و همان هم قسطی و همان هم که عرض کردم، با اقساط پرداخت نشده!

خب! اینها را نماینده مجلس میگوید. من معلم، من کارگر، من روزنامهنگار، من راننده تاکسی و... روزانه با انواع چنین خبرهایی بمباران میشوم. وقتی نماینده مجلس این قدر صریح و آشکار از چنین زد و بند عظیمی خبر میدهد، آب هم از آب نمیجنبد. آن هلدینگها هم دارند دلار در این وانفسا پارو میکنند و خدا میداند تا حالا چند برابر پول کل شرکت را نیز سود کرده و به جیب زدهاند، دیگر ملت را نمیشود با خبر خوب احداث یک کتابخانه با ۱۰۰ نسخه کتاب در فلان روستای دورافتاده دلخوش نگه داشت.

فشار اقتصادی از یکسو، این اخبار از یکسو، عملکرد بد برخی مدیران از سوی دیگر، بیتوجهی آنها به مردم و... اینها نقاد میآورد. رسانه ملی چه کرده است؟ چرا تکلیف این اخبار را از سیر تا پیاز معلوم نمیکنید؟ نمیشود کل رسانه ملی بشود فلان شماره را بفرست به بهمان جا و یک سلبریتی هم در هر شبکه بیاید خودی نشان بدهد و نیش هم احیاناً بزند و شما انتظار داشته باشید شبکه خبر و شبکه قرآن همه ۸۰ میلیون را در این حال انقلابی نگه دارد! به خدا باید پای این مردم را بوسید که با این شرایط چنان ۲۲ بهمنی آفریدند.

خود مسئولان دارند هولناکترین اختلاسها و زد و بندبازیها را اقرار میکنند و چه خوب که اگر اصلاحی باشد باید از همین جا آغاز شود، اما مردم برایشان سؤال میشود که خب! بعدش چه؟ حالا با آن کارشناسان نامردی که چنین برآوردی برای آن هلدینگ دادهاند، برای دست اندرکاران آن معامله اگر حقیقت دارد و مقصرند، چه میکنید؟ هر روز فهرست مشاغل انبوه نوگلان سرسبد مسئولان دست به دست میشود، پدران و گاه پدربزرگها فوجی از مشاغل را در ید دارند و نوهها و نتیجهها و بستگان فوجی دیگر را.

دست کم یک رسانه باقی بگذاریم که مردم باور کنند از سر منافع حزبی و گروهی و سازمانی اطلاعرسانی نمیکند تا خلایق در این گونه موارد تکلیفشان را بدانند. بگذاریم مردم پاسخ پرسشهایشان را بگیرند. قرار همین بوده است. نباید پرونده برادران رؤسای مهم نظام جهت تعیین تکلیف مدتها معطل بماند و اما سلطان سکه به طرفه العین اعدام شود و خوب هم شد. اما این تناقض را حل کنید.

در این همه پروندههای رنگارنگ فساد که الی ماشاءالله پای وزیر و وکیل و سفیر و چه و چه هم در میان بوده، یک نفرشان حکم سنگین ابد یا اعدام نداشته؟ چه کسی باید پا روی گلوی این مافیای غیررسمی بگذارد که پا بر روی گلوی مردم گذاشته و به همان مردمی که با همین وضع پای آرمانهایشان ایستادهاند، اجازه نفس کشیدن نمیدهد؟ چرا همه از ریشهیابی و ریشه کن شدن این مافیاها این قدر هراسانند و تا بحث به این امور میرسد به جاده خاکی میزنند.

به خدا یک قدم به سمت این مردم و برای این ملت بردارید، آنها ۱۰۰ برابر تلافی میکنند، مگر نکردند. پس چرا از همین جا شروع نمیکنید تا از اصلاحطلب و اصولگرا، سیهروی شود هر که در او غش باشد. شفافیت علاج درد ماست. برای یک بار هم که شده مردم را در هیچ امری نامحرم ندانیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.