روستایی که کمتر از 30 کیلومتر با کلانشهر مشهد فاصله دارد اما جدیترین مشکل اهالی آن فقط یک ایستگاه اتوبوس است.چنانکه رضا صدیقی، دهیاراین روستا همانند دیگر ساکنان معتقد است روستا اسمش رویش است وباید کمبودهایی داشته باشد ومثل شهر نیست وما هم توقع نداریم که امکانات شهر را به ما بدهند!
ترک تحصیل به دلیل نبود ایستگاه اتوبوس
به گفته دوستی شرکت اتوبوسرانی رغبتی به افزایش ایستگاههای خود ندارد چرا که دراین صورت به دنبال افزایش جمعیت مسافران ناگزیر میشود تعداد اتوبوسها را نیز اضافه کند که این مسئله رشد هزینهها را درپی دارد.
بنابراین ترجیح میدهد با ارائه حداقلی خدمات بتدریج از هزینههای خود بکاهد.گرچه نمیتوان این نظریه را نفی یا تأیید کرد اما باید باورداشت که ارائه مطلوب هرگونه خدمات عمومی منجر به کاهش هزینههای فردی و جمعی میشود.
رضا صدیقی، دهیار روستای عبدل آباد در دوره چهارم و پنجم درهمین زمینه تأکید میکند: اتوبوس مشهد به گلبهار از روستای ما میگذرد و در روستاهای همجوار نیز ایستگاه دارد اما با وجود تلاش هایی که برای ایجاد ایستگاهی در روستای خود داشتیم هنوز موفق نشدیم. این درحالی است که روستای ما تنها یک مدرسه ابتدایی دارد و فرزندان ما برای تحصیل درمقاطع بالاتر به گلبهار میروند.همین امر نیز موجب شده برخی خانوادهها برای تأمین امنیت و سلامت فرزندانشان از تحصیل آنها امتناع کنند.
ناگفته نماند که این مسئله برای بانوان دشواریهای افزون تری دارد چرا که ناگزیر هستند، کنار جاده بایستند و با هر وسیله نقلیه گذری به مشهد و یا گلبهار بروند که این امر میتواند امنیت آنها را به خطر بیندازد. همچنین به دلیل نبود مرکز بهداشت ساکنان روستا برای مداوای سادهترین بیماری باید به گلبهار بروند.
به این ترتیب با استقرار ایستگاهی بیش از 90 درصد مشکلات مردم ما حل میشود.وی ادامه میدهد: پیش ازاین گفته میشد با استقرار ایستگاه اتوبوس دراین روستا رانندگان مینی بوس هایی که مسئول تردد هستند، متضرر میشوند درحالی که بیش از دوسال است که دیگر هیچ مینی بوسی درمسیر مشهد -گلبهار تردد ندارد.
مدرسه 4کلاسه و انبوه مشکلات
گرچه پیرو هماهنگیهایی که با مدیر مدرسه روستا صورت گرفته؛ قراربود درخصوص مشکلات متعدد این مدرسه چهار کلاسه با وی به گفت وگو بنشینیم اما نتوانستیم حتی بازدیدی ازاین مدرسه داشته باشیم. چرا که مدیر مدرسه تأکید داشت باید با آموزش و پرورش هماهنگی شود.صدیقی دراین زمینه میگوید: آن قدراین مدرسه مسئله ومشکلات دارد و مورد بی توجهی وبی مهری آموزش وپرورش قرارگرفته که ما نمیتوانیم تصورکنیم که با ساخت مدرسهای خاص دختران، میتوان امکان تحصیل آنها را تا پایان مقطع دبیرستان در روستای عبدل آباد فراهم کرد. به گفته یکی از روستاییان هیچ امکاناتی از سوی آموزش وپرورش به مدرسه این روستا اختصاص پیدا نکرده و حتی تنها رایانه این مرکز آموزشی را شورای روستایی تهیه کرده است.
قنات جان ندارد
درانتهای کوچه شهید رحیمی این روستا قناتی وجود دارد که بی رمق ته مانده آبی را درخود جاری ساخته است. هادی صدیقی،عضو شورای روستایی با اشاره به مشکلات کمبود آب میگوید: درگذشته اگر برای زراعت 10 ساعت ونیم آب داشتیم حال این میزان به 5 ساعت ونیم رسیده است.همچنین اگر با 10 ساعت ونیم؛ دو هکتار را آب میدادیم اما درحال حاضر با این میزان نیم هکتار را هم سیراب نمیکنیم. ازهمین رو زمین هایی را داریم که معطل مانده و کشت نشده چراکه آبی نیست که این مسئله در بیکاری ساکنان روستا نیز اثرگذار بوده است. همچنین هزینه لایروبی قنات این روستا به بیش از 100 میلیون تومان اعتبار نیازدارد. ناگفته نماند که با وجود لوله کشی آب در روستای عبدلآباد برخی موارد به دلیل مشکلاتی همانند قطع برق و یا خرابی پمپ آب؛ مردم از آب قنات برای مصارف خانگی استفاده میکنند.
وی درپاسخ به وضعیت نظارت اداره بهداشت بر آب مصرفی این مردم میگوید: ما خودمان به توصیه اداره بهداشت از کلر برای گند زدایی آب چاه استفاده میکنیم و هر دو یا سه ماه نیز بازرسانی برای بررسی سلامت آب یاد شده مراجعه میکنند که خوشبختانه آب این روستا سالم است.
فرار ازدولت به سوی واسطه ها
بنابر سنتی دیرپا منبع درآمد ساکنان روستای عبدل آباد از طریق کشاورزی و دامداری تأمین میشود. رضا صدیقی دراین باره تصریح میکند: گرچه این روزها گوشت دام افزایش قیمت داشته اما به دلیل گرانی علوفه، افزایش هزینه مراقبت ودرمان آنها نیز این حرفه برای روستاییان دشوار و حتی زیان آور شده است. در واقع با افزایش هزینهها، روستاییان به لحاظ اقتصادی درجا زدهاند. چنانکه به دلیل رشد ناگهانی قیمت گوشت یک روستایی که سال گذشته 40 رأس گوسفند داشته حال با فروش آنها حتی نمیتواند برای پرورسازی 20 رأس دام تهیه کند.
وی همچنین میگوید: وضعیت درآمد کشاورزی نیز چندان امیدوارکننده نیست چراکه همچنان بیش از90 درصد سود این حوزه نصیب همان چند واسطه آشنا وهمیشگی میشود. چرا که این افراد هستند که قیمتها را تعیین میکنند؛ بنابراین روستایی ناگزیر به پذیرش شرایط آن هاست. برای نمونه سیب را سرباغ از باغدارکیلویی 1000 و1500 تومان میخرند اما دربازار مشهد این میوه با قیمت حدود 10-12 هزارتومان عرضه میشود. چرا که روستایی همانند واسطهها این امکان را ندارد که میوهها را درسردخانه نگهداری کرده و بتدریج به بازار عرضه کند.
به این ترتیب همچنان درآمد بخورو نمیری عاید روستاییها میشود.دهیار روستای عبدل آباد تأکید میکند: با آنکه سود کشت و زراعت به جیب واسطهها میرود اما مردم بازهم به معامله با آنها رغبت نشان میدهند چرا که این واسطهها به طورنقدی محصولات آنها را خریداری میکنند این در حالی است که دولت دوسال است که پول خرید تضمینی گندم و جو مردم این روستا را با تأخیرهای چندماهه وحتی یک ساله پرداخت میکند. کشاورز نیز نمیتواند یک سال گرسنه بماند که پولی را بابت زحمتش دولت بدهد؛بنابراین برای گذران زندگی برای قرض ازدیگران دست دراز میکند.
به این ترتیب وقتی تدریجی و قطره چکانی دولت، طلبش را میپردازد این پول باید به عنوان پرداخت دیون وقرض هزینه شود. ازهمین رو بسیاری از کشاورزان درعمل پول کارگران را ازجیب میپردازند. در واقع روستاییان تمایلی برای معامله با دولت ندارند.
وی درادامه خاطرنشان میکند: سال گذشته چند نفراز روستاییان درراستای تأکید بر کارآفرینی به دنبال گسترش کسب وکارخود بودند ومتقاضی دریافت وام شدند اما به دلیل موانع و تحمیل شرایط غیر قابل اجرا ناگزیر منصرف شدند.این دهیار با اشاره به اینکه تمام جوانان روستایی باسواد هستند، دراین باره اظهارمی کند: بسیاری از فرزندان روستای عبدل آباد تحصیلات دانشگاهی دارند اما حرفه آنها به گونهای نیست که متناسب با سطح تحصیلات آنها موجب درآمدزایی شود. چنانکه جوانان ما رشته مکانیک والکترونیک خواندهاند اما درکنارخانواده به کشاورزی مشغولند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما