محمدحسین جعفریان /
بنا بود این یادداشت موضوعش متصل باشد به دو مطلب پیشین همین ستون و به قول اهل ادب یک «سه گانی» را بسازد، که شبیه اغلب کارها در این مملکت نشد. برخوردم به موضوعی که از فصلش گذشته و به قول اهل رسانه بیات شده، اما گشتم و دیدم در زمان خودش هم کسی در اینباره آنچه باید را قلمی نکرده و بنابراین از تصمیم نخستین برآمده و این شد یادداشت امروز ما! در این سرزمین از صدر تا ذیل گاه از دروازهای نمیگذریم و گاه از سوراخ سوزنی عین آب خوردن رد میشویم.
اکنون نان رسانهایها در نوشتن از دعوای فرهاد مجیدی و دوگانه فروغی و فردوسیپور و لبخوانی فلان خواننده و شوی لباس لواسان و غیره است. در سیاست هم FATF و سفر «اسد» و فروش موشک روسی به ترکیه عضو ناتو و صلح واشنگتن با طالبان و... اینهاست. این دو سه خط را نوشتم تا بدانید کاملاً توی باغم. با این همه من میخواهم درباره سفر آقای «نیکول پاشینیان» به ایران بنویسم و بخصوص یک بخش ویژه سفرشان که الحق اعجاز است. این را هم از ابتدا عرض کنم اطلاعات گاه گاه، از جراید و مندرجات آنها استخراج شده و تا حد ممکن تحقیق هم شده تا به خطا نرویم. بله ابتدا بگویم ما دست کم مدعی جهان 200 میلیونی تشیع هستیم با 80 میلیون جمعیتمان و آنها هم مدعی ملتی حدود 11 میلیون نفر (پراکنده) در دنیا با جمعیت باز حدود 3 میلیون نفری خودشان. با همین کمیت و کیفیت دیدهاید چه غوغای حیرتآوری در سالگردهای کشتار ارامنه و غیر آن در همه جهان راه میاندازند. کار خیلی خوبی هم میکنند. هر جا کشتار ناحقی بوده، باید تا ابد به یاد بشریت بماند. تا بخش بعد را ننوشتهام این را بگویم که ارمنیها آرامترین و بیآزارترین همسایگان و در داخل نیز از عزیزترین اقلیتهای ما بودهاند.
آن که در این شک کند، ریگی به کفش دارد. باری در نبرد قره باغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که تهران به ناچار و برای حفظ هر دو همسایه بیطرف ماند، یکی از هولناکترین کشتارها، قتل عام مشهور زنان و کودکان شیعه «خوجالی» بود. شهری شیعهنشین که دست کم 700 تن اعم از زن و کودک بیسلاح در آن قتل عام شدند و این کشتار به همین نام در تاریخ شهره شد. جالب آنکه سفر آقای رئیس جمهور ارمنستان مصادف با سالروز و ایام همین کشتار دهشتناک بود.
عجیبتر آنکه این ارمنیهای آرام و سر به زیر، این هموطنان دلنشین ما که بیتردید لقب غیرسیاسیترین بخش ایرانیان برازنده آنهاست خاصه در دهههای اخیر، در اجتماع خود بنر بزنند که «قرهباغ متعلق به ارمنستان است!» چرا اجازه میدهیم حتی ممالکی در این حد هم میهنان ما را برای قمارهای سیاسی خود به بازی بگیرند؟ چرا؟ در اصفهان ایشان تشریف برده و برایشان در میان ارمنیان مقیم آنجا سخنرانی گذاشته و در ابتدا تمام نفرات رسانهای ایرانی را بیرون کرده و کل کار خبررسانی آن محفل توسط تیم رسانهای ارمنستان که همراه ایشان بوده انجام شده است! معنای اینها را آیا کسی در وزارت خارجه میفهمد؟ چه کسانی و با کدام عقل و استدلال این تاریخ احتمالاً تحمیلی از سوی ایروان را پذیرفتند؟ مگر شما میز ارمنستان ندارید؟ مگر هر کشور بخش کارشناسی خود را ندارد؟ آنها چه میکردند؟ ما به خاطر خطبه برادری خواندن باکو و تل آویو اگر این کارها را میکنیم، که ربطی به مردم مظلوم آذری در کشتارگاههایی چون خوجالی ندارد. حالا این هنرنماییها را کردید و به گمان خودتان اخطاری به باکو دادید. چرا با اسباب تحقیر مردم خویش چنین آوردهای را کسب میکنید؟ پاشینیان آمد تا به عنوان همسایه ما، سبب دلگرمی تهران در تحریمهای ظالمانه آمریکاییها و فشار آنها در این میان باشد. او که خود پیشتر ملاقاتهایش را با جان بولتون و رودی جولیانی دشمنان خونی ایران در کاخ سفید انجام داده بود و البته از حق نگذریم به طرف آمریکایی شفاف گفته بود داشتن روابط ویژه با ایران برای آنها مهم است. ما میدانیم چرا؛ زیرا بخشی از این سیاست مرهون محبت و ایران دوستی و لطف آنها و البته بخشی هم مرهون جغرافیای سیاسی آنهاست. عمده مرزهای آنها با ترکیه و آذربایجان مسدود مانده و ارمنیها چون یک جزیره در آن وسط گرفتار مانده و دست کم تنها راهشان به جنوب و خاورمیانه و نفت و آبهای گرم خلیجفارس ما هستیم. آیا این مزیت اندکی است. با این همه چرا آقای پاشینیان باید در ایران به دنبال اهداف غیردوستانه و گسست قومیتی در مملکتی باشد که ریه کشور او محسوب میشود و تا امروز با فشارهای سنگینی که آنها هزینههایش را برای ما خوب میدانند، از جمله شهادت چند نابغه اتمی ما و باز کردن پای رژیم صهیونیستی به دریای خزر و... اما ما بیطرف مانده و مرز عبوری آنها باز است. این بازی در اصفهان چه بود؟ شما چه نقشهای برای ارمنیان ما دارید؟ آیا شما رهبر آنها هستید؟ هموطنان ارمنی ما هر دینی داشته باشند ایرانیاند، بسیارشان در جنگ تحمیلی و حتی در جریان انقلاب اسلامی خون پای آرمانهای این دیار دادند. اگر برادر مایید که هستید، باور کنید این رسم برادری نیست... و همچنان متحیرم وزارت خارجه ما در این میان کجاست؟
۲۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۳
کد خبر: 648675
اکنون نان رسانهایها در نوشتن از دعوای فرهاد مجیدی و دوگانه فروغی و فردوسیپور و لبخوانی فلان خواننده و شوی لباس لواسان و غیره است. در سیاست هم FATF و سفر «اسد» و فروش موشک روسی به ترکیه عضو ناتو و صلح واشنگتن با طالبان و... اینهاست. این دو سه خط را نوشتم تا بدانید کاملاً توی باغم. با این همه من میخواهم درباره سفر آقای «نیکول پاشینیان» به ایران بنویسم و بخصوص یک بخش ویژه سفرشان که الحق اعجاز است.
نظر شما