دکتر مهدی برادران/
گردابی که متأسفانه اقتصاد کشورمان در حال حرکت به سمت آن است ناشی از شرایطی است که دولت در چندماه اخیر ایجاد کرده است. دولت بدون راهبردی خاص، محدودیتهایی برای صادرات به وجود آورده و حمایت از تولید کنندگان در عرصه تأمین کالاهای اولیه را رها کرده است.
این گرداب شرایط را به سمتی برده است که مواد اولیه بنگاههای اقتصادی نسبت به سرمایه اولیه آن ها (به فرض ثابت بودن سرمایه اولیه) در مقایسه با سال قبل تنها نصف تولید را پاسخگو است و از طرفی افزایش قیمتها و سایر عوامل تولید موجب شده که نقطه سربه سری کارخانجات تحت تأثیر قرار بگیرد و تولید صرفه خودش را در بسیاری از عرصهها از دست بدهد.
این روند منجر به افزایش قیمت محصولات، کاهش ظرفیت تولید، کمبود عوامل تولید و در ادامه سهمیهبندی این عوامل و انتقال تورم مضاعف به دیگر لایههای اقتصادی خواهد شد.
در چنین شرایطی راهکار رهبر معظم انقلاب برای اقتصاد در حقیقت یک پاتک اقتصادی است در مقابل حمله اقتصادی که صورت گرفته و طبق اخبار و تحلیلها چندین میلیارد سرمایه کشورهای عربی پشت آن قرار گرفته است. ما با تولید بیشتر، هم میتوانیم اشتغالمان را حفظ کنیم و هم حجم صادرات را بالا نگه داریم و از این رهگذر یک پاتک اقتصادی علیه حمله دشمن و کشورهایی که ارزش پول ملی ما را ناچیز میشمارند داشته باشیم.
زمینه اقدام هم فراهم است. با اتکای نیروی جوان و مواد اولیه عمدتاً بدون استفاده که اکنون در کشور موجود هستند میتوانیم به این فراخوان رهبر معظم انقلاب پاسخ دهیم و با افزایش صادرات، ارزش پول ملی را بالا ببریم و سناریوی دشمن را به هم بریزیم.
افزایش صادرات که در نتیجه افزایش تولید اتفاق میافتد میتواند درآمد ارزی را به دنبال داشته باشد و این اتفاق هم میتواند بنگاهها را از این وضعیت خارج کند. اما متأسفانه با توجه به اینکه دولت در این مواجهه از نقشه درستی استفاده نکرده و به موضوع تولید در گذشته کمتر توجه کرده است و از طرفی با بخشنامههای خلقالساعه بسیاری از فعالیتها را با موانع مختلف محدود کرده و سبب شده مواد اولیه به بنگاههای تولیدی نرسد، تا جایی که واحدهای تولیدی حتی بازارهای گذشته را هم از دست دادهاند.
دولت باید دست نیروهای متخصص و انقلابی را در بازار سرمایه باز بگذارد تا تهدیدهای فعلی به فرصت تهدید شوند. همان طور که در رقابت چین و آمریکا میبینیم که هروقت چین به مشکل ارزش پول ملی میخورد، بلافاصله فعالان اقتصادیاش را میآورد پای کار و زمینه صادرات را برای آن ها فراهم میکند و به این طریق بازار کالا را به بازار ارز وصل میکند تا اقتصادش به پایداری برسد.
برای کشور ما هم همین راهکار جواب میدهد. باید تولید را افزایش بدهیم تا قبل آن صادرات افزایش پیدا کند و اقتصادمان پایدار شود.
این همان راهبردی بود که ما در مجموعه آستان قدس در سال گذشته در پیش گرفتیم.
در آستان قدس در ابتدا ما دو راه در پیش داشتیم؛ اول اینکه چون با کاهش سرمایه اولیه مواجه بودیم، باید تولید را تعطیل میکردیم و شرکتهایمان زیانده میشد و دوم اینکه افزایش تولید را انتخاب کنیم. طبق آمار موجود ما در سال گذشته نزدیک به دوبرابر افزایش تولید داشتیم.
ما راه دوم را انتخاب کردیم. هرچقدر فشار در زمینه تأمین مواد اولیه بیشتر شد ما تلاشمان را بیشتر کردیم و مواد اولیه را به مجموعههای تولیدی رساندیم و همین سبب شد خطوط تولیدمان با حداکثر ظرفیت فعال شود. در نتیجه این اتفاق نه تنها قیمت نهایی محصولاتمان بیشتر نشد بلکه در بعضی محصولات کاهش قیمت هم داشتیم. کیفیت کالاها هم حفظ شد.
اگرچه مجموعه نهادهای اقتصادی آستان قدس حجم کوچکی از اقتصاد کشور را شامل میشود، اما به واسطه تنوع محصولات (از صنایع دارویی گرفته تا محصولات کشاورزی) نمونه آزمایشی خوبی از اقتصاد کشور را تشکیل داده است و تجربه ما میتواند در اختیار همه نهادهای دولتی قرار گیرد.
درباره سال 98 هم پس از چندصد ساعت مطالعه در چندماه گذشته به این نتیجه رسیدیم که در سال آینده باید افزایش تولید داشته باشیم که خوشبختانه پیام نوروزی حضرت آقا و تأکید ایشان بر «رونق تولید» انگیزه مضاعف به ما بخشید تا بتوانیم این راه را با قدرت بیشتری طی کنیم.
در سال پیش رو ما به دنبال این هستیم که با کمک بخش خصوصی افزایش دوبرابری تولید را رقم بزنیم. این راهبرد یک راهبرد قطعاً علمی و بر اساس پشتوانه نظری است. اگر دولت همراهی کند و در کنار تلاش برای تأمین مواد اولیه ثباتی هم به سیاستهای گمرکی خودش درباره صادرات بدهد، با افزایش راندمان تولید میتوانیم جلوی تورم را بگیریم و آن را مهار کنیم.
نظر شما