با قیامتی که سیلاب در نوروز امسال بپا کرد، جا دارد نخستین یادداشت امسال را من هم درباره این مقوله بنویسم. دردهایی هست که سالهاست گرفتار آن هستیم. در حوادث غیرمترقبه بیش از هر زمان این دردها بروز میکنند. هر بار هم میآیند و میروند، اما درمان نمیشوند. موازی کاریها، اطلاعرسانیهای نابسامان و آشفته، نبود مدیریت مرکزی، سوءاستفادههای سیاسی از یک بلای طبیعی و... اما میدانم طی تعطیلات در فضای مجازی، در حد اشباع از این اخبار شنیده و حتی تصاویرش را هم دیدهاید. پس من دیگر در این خصوص مصدع اوقات نمیشوم. موضوع دیگری را یادآوری میکنم که شاید در هیاهوی اخبار این روزها گم شود و دیگر کسی به آن نپردازد.
از قدیم میشنیدیم که ما کمبود قانون نداریم. به عبارتی قانون خوب فراوان داریم. درد آنجاست که این قوانین خوب، وقتی بناست به مرحله اجرا برسند، بدیهی است با منافع عدهای که دست بر قضا صاحب نفوذ هم هستند، دچار تضاد میشود. اینجاست که مرد میخواهد تا پای اجرای این قوانین خوب پافشاری کند و از جان مایه بگذارد. ما در این مرحله همیشه لنگ میزنیم. ابتدا با هزار و یک دادار و دودور قانونی جذاب را به مجلس میبریم. کلی خبر در این باره به افکار عمومی تزریق میکنیم تا این قانون تصویب شود، صدها اما و اگر را طی میکنیم و خلاصه، رسانهها با شادمانی به خلایق مژده میدهند که آن قانون خوب تصویب شد. از این مرحله به بعد دیگر کسی کمتر پیگیر میشود که حالا تکلیف اجرای آن قانون خوب چه میشود. چند هفته اول تبلیغاتی میشود و بعد در کمال آرامش آنها که این قانون خلاف منافعشان بوده، آن را دور میزنند و حیرتا که رسانهها هم که در موارد بسیار جزئی تر، مو را از ماست میکشند، اغلب در این موارد فقط تماشاگرند.
بگذارید یک مثال ساده بزنم. قانونی تصویب شد که بازنشستگان بعد از انواع خدمت در مدیریتهای مختلف، جا را برای جوانترها باز کنند. نمیدانید با مصوب شدن این قانون چه شور و شعفی در میان مردم و بویژه جوانان حاصل شد. در هفتههای نخست هم به فوریت چند نفر را به عنوان بازنشسته کنار گذاشتند. اما در همان اوان کار اخباری به گوش میرسید که برخی مراکز و افراد، این قانون را دور زدهاند یا خواهند زد. اما کسی این مهم را جدی نگرفت. برای مثال در مشهد مردم کلی پافشاری میکردند و منتظر ماندند تا شهردار کهنسالشان عرصه را برای جوانترها خالی کند. ایشان هم بسیار تلاش کرد تبصرهای و مفری قانونی بیابد تا بماند و اما نشد و همشهریان من شادمان از اینکه این قانون دست کم در اینجا به کرسی نشست، لااقل در دل شادمان بودند. اما چند روز بعد خبر رسید که ایشان در سمتی مهم و حساستر وظیفه گرفتهاند و وزیر نیرو در حکمی وی را به عنوان معاون آب و آبفای این وزارت به خدمت گرفتهاند. نه اینکه در مملکت نظیر ایشان را نداشته و قحط الرجال است، حیف بوده و باید با وجود مسخره کردن قانون مصوب این مهم رخ میداده... بابت این رفیق بازیها و بده بستانها از مردم خجالت نمیکشید؟ چرا ملت را مسخره میکنید؟
۱۷ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۲
کد خبر: 650579
با قیامتی که سیلاب در نوروز امسال بپا کرد، جا دارد نخستین یادداشت امسال را من هم درباره این مقوله بنویسم. دردهایی هست که سالهاست گرفتار آن هستیم. در حوادث غیرمترقبه بیش از هر زمان این دردها بروز میکنند. هر بار هم میآیند و میروند، اما درمان نمیشوند.
نظر شما