به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، امیرعلی حسنلو مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه به مناسبت سالروز سوم شعبان و میلاد اما حسین (ع) در یادداشتی به شرح مکارم اخلاق در سیره امام سوم شیعیان پرداخته است.
اگر در سیره هر یک از اهل بیت (ع) تأمل شود، هر یک از آنها در جنبه هایی برای رسیدن به اوج قله های زندگی و سعادت مندی سرمشق هستند، زندگی برتر در گرو تأسی از سیره آن بزرگواران است، آموزه ها و مؤلفه های تربیتی در سیره اهل بیت(ع) با ظرافت و دقت خاصی منعکس شده موشکافی و استخراج و باز تبیین آنها به صورت روزآمد می تواند برای بهبود زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان و ترقی آن ها مفید و مؤثر باشد، اگر این مؤلفه ها تبیین و به صورت روشمند در جهان به زبان های مختلف ارائه شوند، تمام مردم دنیا عاشق اهل بیت و مرید مکتب اهل بیت (ع) خواهند شد چون آموزه های آن بزرگواران، با فطرت انسان ها سازگارتر از دست آوردهای تصنعی و دروغین و پوشالی است.
در سیره امام حسین(ع) و جهاد و امر به معروف آن حضرت همه عناصر تربیتی و همه نیازمندی های روحی و پرورشی انسان وجود دارد، اگر از دعا و سخنان حضرت رمزگشایی و سیره حضرت سید الشهداء (ع) به شیوه روش مند به مخاطبان گفته شود، بهترین مکتب تربیتی خواهد بود، اگر مکتب اهل بیت امروز پویا و زنده است فقط گوشهای از سیره و حیات امام (ع) برای مردم تبیین شده که این همه عاشق از پیروان ادیان مختلف دارد. از مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و حتی از مردمان غیرموحد مانند هندوها عاشق مرام امام حسین(ع) شده اند، بنابراین سیره امام حسین(ع) بالقوه دارای ظرفیت های تربیتی و آموزه های مهم زندگی است که از این جذابیت بالا برخوردار است.
در این وقت مختصر سعی شده شمه ای از مکارم اخلاق آن حضرت بازگویی شود.
تقدیر از مقام معلم و استاد
وقتی یکی از فرزندان امام (ع) در نزد یک مربی مکتب سوره حمد را آموخت و برای امام حسین (ع) خواند حضرت برای معلم و استاد فرزندش هزار دینار و چندین خلعت و جامه و لباس نو و هدایای دیگر فرستاد. ارزشی که امام حسین(ع) به اهل علم و فرهنگ می داد بسیار برتر از آن است که دیگران دارند. اهتمامی که امام حسین (ع) به کسانی که تربیت فرزندان و آینده آنها در دست آنها می نهاد در هیچ مکتبی و آموزه ای وجود ندارد، این احترام و حرمت به مقام علم و معرفت است که می تواند انسان ساز تمدن ساز فرهنگ ساز باشد و انسان های متعالی را تربیت کند.
مهربانی و دلسوزی به انسان ها
در سیره رسول خدا (ص) از زبان قرآن می خوانیم «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم» از سوی خدا پیامبر از خودتان برای هدایت شما گسیل شده که تباهی و زیان شما برای او گران است به شدت به هدایت شما علاقه مند و بی نهایت مهربان است برای ایمان آوردن و هدایت شما.
امام حسین (ع) در روز عاشورا نیز این اوصاف پیامبر را از خود بروز داد و تا حدی مهربانی کرد که آن قوم تبهکار شاید هدایت شوند؛ یکی از افراد سپاه کوفه گفته وقتی ما برای دستگیری حسین (ع)او را با سپاهی به فرماندهی حر محاصره کردیم و با این قصد به او نزدیک شدیم و به شدت تشنه بودیم او با مهربانی از ما پذیرایی و به مرکبها و افراد سپاه حر آب داد وقتی من نتوانستم آب بخورم نزدیک من آمد و درخوردن آب مرا یاری کرد تا توانستم آب بخورم، مهر و محبت امام حسین(ع) به انسانیت غیر قابل توصیف است. سپاه عمرسعد برای بریدن سر او اجتماع کرده و شمشیرهای خود را تیز نموده اند، امام به آنان آب داد اما آنها آب را بروی امام بستند؛ روزعاشورا پس از شهادت همه یاران خود از هدایت آن گروه ناامید نیست بلکه آنان را به اخلاق انسانی و نجات دعوت کرد. چون امام امت است، امام، رئوف بر تمام موجودات و انسان است؛ او می داند که جهالت انسان را به گمراهی برده است؛ لذا همیشه سعی می کند تا آنان را از جهالت نجات دهد.
نیکوکاری و هدیه و احسان و بخشش به دیگران
امام حسین (ع) تجلی سخاوتمندی و کرامت بود آن حضرت هیچ مستمندی را از خود دور نکرد و هیچ فقیری را بدون عطا و پاداش از در خود نراند و در این باره می فرمود: ثروت انسان آن گاه در اختیار اوست که توان انفاق و بخشش از آن را به دیگران داشته باشد وقتی انسان نتوانست از آن در راه رضای خداوند خرج کند و در راه شادی دل بندگان مصرف نماید برای عده ای باقی خواهد ماند که بعد از او حیف و میل کنند و حسابش به عهده جمع کننده مال باشد؛ پس بهتر است انسان تا زنده است و اختیار مال خود را دارد از آن انفاق کند و در راه نیکوکاری و ساختن مدرسه و رفع نیازمندی های طبقه فرودست جامعه استفاده نماید.
سلام دادن به گناهکار
امام به فردی که گناهکار بود سلام داد. گفتند گناهکار است. اعتراض کردند و فرمود خداوند او را سزاوار بندگی و توحید خود دانسته شما او را اهل سلام نمی دانید؟ نکته و درسی که از این رفتار امام میتوان گرفت این است که همین رفتار امام او را منقلب و به بازگشت از گناه هدایت کرد. بنابراین بزرگان و اهل معرفت و دانش باید ارتباط خود با گناهکاران را برای هدایت آنها داشته باشند.
عشق به خانواده و اظهار آن
امام حسین (ع) به خانواده و همسران خود عشق می ورزید و دختران خود را دوست می داشت و این دوستی و عشق را اظهار می کرد تا برای مردم درسی باشد تا خوانواده را دوست داشته باشند.
برای نمونه فرمود: من خانه ای را دوست می دارم که در آن سکینه و رباب هستند. این جمله نماد است.
امام حسین(ع) عشق به خانواده را در صحنه های نبرد نیز با جدیت مطرح فرمود و عملاً این محبت را نشان داد و وفای خود به خانواده و اهلبیت و خانواده یاران خود نشان داد. وقتی عازم میدان بود یکی از دخترانش مقابل مرکب امام قرار گرفت حضرت از مرکب پیاده شد و او را نوازش کرد و به سوی خیمه ها باز گرداند. کراراً در روز عاشورا در گرداگرد خیمه ها می گشت و آنان را دلداری و به صبر دعوت می کرد.
در همین کانون گرم است که فرزندی چون علی اکبر (ع)تربیت یافته که وقتی از او پرسیده می شود مرگ در راه خدا برای تو چگونه است؟ جواب داد شیرین تر از عسل. در روزگاری که دنیاطلبی و گرایش به مادیات و ریاست طلبی و رفاه طلبی و گرایش به خوشگذرانی جامعه اسلامی را فراگرفته بود و امویان پس از پیامبر اخلاق و ارزش های اسلامی را به خوشگذرانیها تبدیل کرده بودند فرزند جوان تربیت شده در کانون خانواده با محبت امام حسین (ع) این جمله را گفته است. روزگاری که ارزش جهاد از بین رفته و به فراموشی سپرده شده است و مردم برای رسیدن به مادیات حاضر شده اند فرزند پیامبر خود را با لب تشنه بکشند در این وضع اجتماعی این سخن زیبا از فرزند امام شهیدان شنیده می شود.
بنابراین بهترین درسی که ما می توانیم از امام حسین (ع) بگیریم علاقه به خانواده و همسر و فرزندان است. چون چنین بستری می تواند فرزندان خوب تربیت کند تا جامعه ساز و زندگی ساز باشند. همسران امام حسین (ع) تا اندازه ای او را دوست می داشتند و باوفا بودند که پس از آن حضرت در فراغ و دوری امام گریستند و جان تسلیم کردند. پس کانون خانواده را باید با تأسی از امام حسین (ع) با محبت و عشق متقابل خدایی کرد تا این کانون بستر رویش انسان های بزرگ باشد و تا این خانواده پس از شهادت امام حسین(ع) حامل پیام او به جهانیان باشند، امام خانواده اش را دوست داشت تا این اندازه که آنها را به همراه خود برد تا ادامه دهنده راهش باشند و چنین هم شد؛ مهر به خانواده و دوست داشتن خانواده را باید از امام شهیدان آموخت.
فروتنی و پرهیز از تکبر
در این باره حضرت فرموده است ادب تواضع و فروتنی آن است که وقتی از منزل خارج شدی هر کس را دیدی او را برتر از خود تلقی کنی و او را بزرگتر از خود بینی، فخر فروشی و کبر و غرور از رذایل اخلاقی است. که هرگاه انسان در این دام افتاد «نجاتش مشکل است». کبر از ذات انسان بیرون است و رفتاری است که از شیطان به یادگار مانده است. لذا قرآن نیز از زبان لقمان فرموده است: چهره ات را برای دیگران اخمو نکن و تکبر نباشی و در حال راه رفتن ادای متکبرین را خود نگیر مثل انسان راه برو و در حین صحبت کردن آرام صحبت کن و ادب را رعایت کن.
احترام به پدر و مادر
با رویدادها و اتفاقات فرهنگی و تحولات اجتماعی و اقتصادی که در جوامع صورت گرفته متأسفانه برخی از هنجارهای خوب کم رنگ شده است و ما رفته رفته از آموزه های دینی فاصله می گیریم این آسیب بزرگ اخلاقی جامعه اسلامی است که هم خانواده ها را در معرض خطر جدی قرار داده و هم جوامع را که به تبع آن عرصه های دیگر نیز در معرض آسیب جدی قرار دارند، احترام به بزرگتر و احترام به پدر و مادر از فرهنگ ما رخت بسته است.
امام حسین(ع) در این باره فرموده: پیامبر به من فرموده از پدرت پیروی کن و اوامر او را انجام بده. امام حسین(ع) تربیت یافته رسول خدا و وحی است و در این باره الگو است. آن حضرت حد اطاعت از پدر و مادر را بر اساس آیات قرآن کریم تنها در دعوت به شرک جایز نمی داند در بقیه موارد اطاعت آنان را لازم و احترام پدر و مادر و بزرگداشت آنان را ضروری می داند. انسان ریشه دارد و ریشه او پدر و مادر هستند وقتی آنان را گرامی بدارد مثل این است که خود را گرامی داشته است. احترام پدر و مادر را پدر و مادر به فرزندان باید یاد بدهند. این دستور اهل بیت است که فرموده اند خدا رحمت کند پدر و مادری را که فرزندان خود را یاری می دهند که چگونه با آنان به مهربانی رفتار کنند.
بنابراین پدر و مادر باید فرزندان را با نیکی ها آشنا کنند. امام حسین (ع) به برادرش امام حسن (ع) که بزرگتر از خود بود احترام فوق العاده داشت، و در محضر او ادب را رعایت می کرد؛ هیچ گاه در حضور او سخن نمی گفت و به احترام او ساکت می نشست، فرزندان امیرمؤمنان(ع) اینگونه بودند. محمد بن حنفیه نیز به امام حسین (ع) چنین احترامی داشت.
هدیه دادن به دیگران
هدیه روش جذب محبت وجذب مردم و نوعی روش هدایت ودعوت مردم به هدایت است ؛ ازشیوه های تربیتی است که درقرآن نیز توصیه شده وذکرگردیده است ؛اهل بیت نیز ازاین روش استفاده می کردند ؛ امام حسین در روزگار خود ازهمه مردم درعمل به این شیوه برتری داشت ومعروف بود ؛ هر کس هدیه ای به امام می داد، در قبال او هدیه ای بالاتر از آن به او بر می گرداند؛ به آیه قرآن استناد می فرمود: وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا. هر گاه کسی شما را احترام می کرد با هدیه ای یا با رفتار نیکی متقابلاً با او احترام کند. بهترین از آن را به او برگردانید یا لااقل مثل آن را وقتی یکی از خدمتکارانش گلی را برای حضرت هدیه آورد حضرت او را به خاطر این رفتار در راه خدا آزاد کرد. و آیه ۹۲ سوره یوسف وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا، امام عملاً مردم را به پای بندی به دستورات قرآن توصیه می فرمود وقتی پیر زنی در صحرا گوسفندی برای آن حضرت وهمراهانش قربانی کرد که تمام دارایی اش بود آنان نیز در قبال او چندین برابر آن را دادند؛ امام فرمود آن گوسفند همه ی دارائی تو بود سزاوار است ما نیز درقبال بخشش وهدیه ی تو تمام دارائی مان را بدهیم ؛.
تربیت نیرو برای ایجاد تحول وانقلاب تاریخی بی نظیر
برای ایجاد انقلاب و تحول اجتماعی رهبری شایسته اولین شرط است، شرط دوم داشتن نیروهای وفادار و مطیع است؛ نیروهایی که در ایثار و پاکیزگی روح و اطاعت از رهبر و شناخت منزلت رهبر مشکلی نداشته باشند؛ امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش امام حسن (ع) در فکر ایجاد اصلاح بود که مانع استقرار روش امویان بر جامعه اسلامی شود.
برای این منظور نیروهای مخلص وشیعیانی بودند که تا زمان آغاز حرکت امام حسین (ع)از دنیا رفتند یا به دست امویان و معاویه کشته شدند، از اینروی امام در بین بنی هاشم و برادران خود به کادرسازی پردخته بود. برخی نیروها نیز دراندک زمان مورد تربیت امام(ع) و تحت تأثیر هدایت امام (ع) قرار گرفتند. فردی مانند زهیر و حر بن یزید ریاحی و برخی دیگر اینان از تأثیر تربیت و نفوذ کلام ونگاه امام و شخصیت او دگرگون شدند، این افراد با یک نگاه امام دگرگون شدند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که نگاهی به ما کنند
بنابراین تا روز عاشورا امام کادری منسجم و باوفا و شجاع و خودساخته و دارای معرفت دینی و توحیدی عمیق داشت؛ لذا امام با چنین نیروهایی توانست اهداف خود را به نوعی مطرح کند که تا ابد درس آموز دیگران باشند. امام الگو و سرمشق نشان داد.
در نهضت امام حسین (ع) برای همه اقشار از کودک تا پیر و میانسال الگو است و هر کس به فراخور حال خود می تواند از این نهضت درس بگیرد و برای خود سرمشق انتخاب کند؛ هر یک از اعضای گروه عاشوراییان در این حد از منزلت قرار دارند که می توانند رهبری یک ملت را داشته باشند.
از اینرو امام حسین(ع) تا ظهر عاشورا از افراد مختلف و اقوام وگروهای مختلف ( دربین یاران امام ترک بود آفریقایی وسیاه پوست بود ایرانی بود و....) نیروی منسجم تشکیل داده بود که توانست به کمک این نیروها و رهبری حکیمانه آنها تمام تحولات را به سود دین اسلام دگرگون کند؛ کادری برای پس از نهضت نیز امام تربیت کرده است که بعد از شهادت خود و یاران خود تربیت کرده بود که در استمرار انقلاب و تحول نقش بزرگ ایفا کردند و آنان با نوان حرم اهل بیت (ع) همسران وخواهران امام ویارانش بودند که به رهبری امام سجاد (ع) پس از امام حسین (ع) توانست فرهنگ اسلام را زنده داشته و پیام های امام (ع) را که مکارم اخلاق انسانی و کرامت انسان بود تا به امروز در گوش انسان ها طنین انداز نماید.
شجاعت ودرس آزادگی ومبارزه با اشرافیگری
از درسهای مهم اجتماعی که از نهضت امام (ع) می توان گرفت شجاعت بی مانند اوست؛ در کودکی وقتی دید شخصی بر منبر رسول خدا تکیه زده و غاصبانه برآن نشسته است، رفت و یقه او را گرفت و از منبر پایین کشید و در پیش روی صحابه او را خوار کرد؛ معاویه سعی داشت از امام بیعت بگیر هرگز زیر بار بیعت او نرفت و معاویه چاره ای جز دست برداشتن نداشت؛ برای یزید بیعت خواستند با شجاعت به اشرافیگری او اعتراض و او را فاسق نامید و با اشرافگری و تجملات امویان در دوره امامت خود به سختی مبارزه کرد و با نامههای تندی که با شجاعت به معاویه نوشت او را شایسته حکومت ندانسته و او را بزرگترین فتنه امت اسلام خواند و با شجاعت پاسخهای او را می نوشت و مردم را علیه کارهای او فرا میخواند؛ همین رویه را در مقابل یزید ادامه داد.
انتهای پیام/
نظر شما