قدم میزنم، نفس میکشم و میدانم برای آن که همه اینها را انجام دهم، مدیون همه آنهایی هستم که برای دفاع از میهنمان بیادعا رفتند. عدهای آسمانی شدند، عدهای برگشتند اما دستها و پاهایشان را یادگار جا گذاشتند وعدهای هم برای همه عمر، مادرانشان ماندند به انتظار. آنهایی که دیگر سالهای زیادی است پاهایشان را به من و تو، به ودیعه دادند تا در خیابانهای شهر آرام قدم بزنیم و نفس بکشیم و زندگی را لمس کنیم.
همزمان با روز جانباز به دیدار بزرگ مردی میروم که او هم جزو مردانی است که برای اعتقاداتش تبلیغ در جنگ را انتخاب کرد. او روحانی بود که علاوه بر تبلیغ از رزم هم جا نماند. بعدها به سخنرانی در جبهه اکتفا نکرد. چون معتقد بود که اسلام دین فراگیری است و به جهانی شدنش اندیشید. طلبهای که درس و دانشگاه و حوزه و تعلیم زبان عربی و انگلیسی را همزمان آموخت و علاوه بر حضور در جبهه و هشت سال دفاع مقدس برای تبلیغ به لبنان هم رفت.
حضور در جبهه فرهنگی
کنارش که مینشینم. میدانم سال ها راهنرفتن و انجام کارهای ساده اولیه به کمک دیگری صبوری بسیار میخواهد.
جانباز «احمد نطنزی»، متولد سال ۴۱ و کارشناس روانشناسی و ارشد علوم قرآنی حوزوی است. روحانی که جزو جانبازان قطع نخاع و ۷۰ درصد است، اما با وجود سالها زندگی روی ویلچر هنوز هم در جبهه فرهنگی حضوری مستمر دارد.
کنارش که مینشینم برای شروع از خودش میپرسم و میگوید: اصالتم به روستای سرخه سمنان برمیگردد و همسرم اهل نیشابور است و دو دختر حاصل زندگی مشترکمان است.
روشنگری
وی ادامه میدهد: از سال ۶۱ هربار پس از اشتغالات علمی در ایام فراغت، لباس رزم پوشیدم و ابتدا به منطقه جنوب اعزام شدم. در جزیره مجنون و پاسگاه زید و مدتی هم با لشکر ۱۶ ژاندارمری قزوین به جبهه اعزام شدم و بعد از آن به منطقه کامیاران در کردستان رفتم، منطقهای که آن جا پر از کومله بود و همیشه یا مینگذاری شده بود و یا در مسیر کمین قرار داشت. برای من جبهه جنوب و غرب تفاوتی نداشت هرجا که اعلام نیاز بود، میرفتم.
این روحانی جانباز میافزاید: در جبهه علاوه بر تبلیغ همه سعی من و روحانیها و طلبههای اعزامی این بود که در جبهه به مفاهیم حق و باطل که در قرآن آمده، بحث آفرینش، بصیرت و ولایت بپردازیم و مسائل اخلاقی را روشنگری کنیم.
و به سؤالات بچههای جوان پاسخ بدهیم و ضابطه اخلاقمداری در بین جوانان بسیجی را یادآوری کنیم.
حضور در لبنان
احمد نطنزی تأکید میکند: همزمان دیپلمم را در قم گرفتم و وارد حوزه شدم. طلبه بودم و برای تبلیغ به خواسته خودم به لبنان اعزام شدم. آن زمان جنوب لبنان اشغال شده بود و نیروهای اشغالی تا بیروت پیشروی کرده بودند.
حالا از روزهایی که علاوه بر ازدواج و مسئولیت زندگی به ادامه تحصیل میپردازد، برایم میگوید: احساس کردم برای تبلیغ نیاز به فراگیری جدی زبان انگلیسی و عربی دارم تا بتوانم به عنوان مبلغ و سخنران در کشورهای دیگر حضور جدیتری داشته باشم.
این جانباز سرافراز میافزاید: هرگاه از جبهه رزم برمیگشتم، ضمن حضور در پای درس بزرگان حوزه و مراجع بزرگی همچون حضرت آیتالله فاضل لنکرانی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله اشتهاردی و آیتالله مظاهری، آیتالله مشکینی، آیتالله حائری شیرازی و... کسب فیض از محضر بزرگان حوزه علمیه قم در سطح خارج فقه و اصول، پرداختم و با تسلط بر زبانهای انگلیسی و عربی به تألیف و ترجمه آثار دینی پرداختم.
طلبه رزمی – تبلیغی
وی خاطر نشان میسازد: ۲۰ ساله بودم که به لبنان اعزام شدم و مجاهدت خود را در این سنگر تداوم بخشیدم. لبنان، شیعیان مشتاق مباحث امام و انقلاب ومقام معظم رهبری بسیار دارد و هشت سال دفاع مقدس و عملیات و روحیات و حالات معنوی رزمندهها طی جنگ و شبهای عملیات برایشان همیشه جذاب بود و من به عنوان طلبه رزمی تبلیغی درلبنان حضور داشتم. وی از حضور مداومش در لبنان بعد از ازدواج برایم میگوید: بعد از ازدواج به همراه همسر و دو دخترم با مسئولیت امور روحانیون نمایندگی ولی فقیه سپاه قدس مستقردر لبنان به لبنان اعزام شدم و فعالیتهایم را ادامه دادم.
از جانبازی تا مجاورت در مشهد الرضا(ع)
حالا از روزهای زندگی در لبنان و بیروت و بعلبک برایم تعریف میکند از بمبارانها و وضعیت نظامی شهر و... در مییابم، دست تقدیر چنین رقم خورد که این روحانی مجاهد در این دنیا اجر زحمات خود را با دریافت جانبازی دریافت میکند و در یکی از مأموریتها که از لبنان به ایران بازمیگردد به درجه جانبازی نائل شود و بر اثر قطع نخاع شدن از گردن قرین همیشگی ویلچر شود.
وی با آن که سالها بر روی ویلچر است از کار پژوهش و تحقیق و تحصیل باز نمانده و توضیح میدهد: در سال ۷۳ بعد از جانباز شدن برای ادامه زندگی به مجاورت امام رضا(ع) نائل شدیم و سالهاست در خانه فعالیتم را ادامه میدهم.
آثار و تألیفات
همچنان درحال تحقیق در علوم دینی و تلاش برای رفع شبهات دینی و پاسخگویی به سؤالات شرعی هستم و توانستم تاکنون کتب و مقالات متعددی را تألیف و ترجمه و به چاپ رسانده و چند کتاب و مقاله نیز در دست تألیف دارم.
وی با اشاره به تعدادی از آثارش اعلام میکند: از جمله کتب منتشر شدهام؛ میتوان به «نگاهی قرآنی به آزمونهای الهی»، ترجمه «فقه اسلامی» مؤلف القرشی چاپ آستان قدس رضوی، «پایمردی تا پایدار»، «کربلا پژوهی» و «هم قسم» اشاره کنم.
وی همچنین درباره کارهای تألیفی خویش نیز توضیح میدهد: «مهارتهای ارتباطی از دیدگاه قرآن و روایات»، «قیام جاودانه زید بن علی»، ترجمه کتب و مقالات متعدد از عربی و انگلیسی به فارسی از جمله: «تمنای وصال» ترجمه و شرح زیارت اذن دخول حرم امام رضا (ع) و... و. اشاره کرد.
مشکلات زیرساختی برای جانبازان
از وی درباره مشکلاتش که میپرسم، اظهار میدارد: مشکلات، خاص من و جانبازان نیست؛ کافی است هر کدام ما لحظهای نتوانیم کارهای معمولی روزمره را چند ساعت انجام بدهیم آن زمان میتوان سخت بودن آن را درک کرد. به اعتقاد من بحث جانبازان نیست، معلولان هر جامعه نیاز به زندگی کردن دارند. برای مثال از خانه که تنها با ویلچر بیرون نمیتوانیم بیاییم هیچ، زیر ساختی برای فرد با ویلچر مهیا نیست. حتی برای یک سفر امکان سوارشدن و تردد داخل یک قطار و یک کوپه برای ما وجود ندارد.
جلسات در منزل
وی در ادامه با اشاره به آن که بارها برای سخنرانی و تدریس در دانشگاه از وی دعوت شده است، بیان میکند: امکان رفت و آمد برای من وجود ندارد و از این رو برخی از سخنرانیها یا جلسات را در منزل خودم برگزار میکنم. اگر چه دلم میخواهد امکان حضورم و گفتمان با جوانان در مساجد و پایگاههای بسیج وجود داشته باشد.
ایمان و تخصص
وی در پایان یادآوری میکند: به جوانان امروز نیاز است که یادآوری کنیم ابتدا علمآموزی و اهمیت به تخصص را فراموش نکنند. کشور ما برای پیشرفت به آن مهم نیاز دارد و دانش را کم اهمیت جلوه ندهند. باید برای حل مشکلات مردم و امورات دنیوی آنها هم تلاش کرد و بحث ایمان و تقوا را هم در نظر گرفت. متأسفانه دشمن ایمانمان را نشانه گرفته است. آماج حملات دشمن، تهاجم فرهنگی است و باید تعریف ولایت فقیه در جامعه امروز برای نسل جوان باز شود و با بصیرت و روشنگری از سست شدن ایمان جلوگیری کرد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما