تحولات منطقه

به هر فعالیت اقتصادی یا اجتماعی موفق و اثربخش که از طریق یک تلاش متعهدانه خطرپذیر منجر به خلق ارزش تازه (مادی یا معنوی) می‌شود کارآفرینی Entrepreneurship می‌گوییم.

"استارتاپ‌های علوم انسانی" کسب سود یا خلق ارزش اجتماعی؟
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، به هر فعالیت اقتصادی یا اجتماعی موفق و اثربخش که از طریق یک تلاش متعهدانه خطرپذیر منجر به خلق ارزش تازه (مادی یا معنوی) می‌شود کارآفرینی Entrepreneurship می‌گوییم. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی «Entrepreneurs» به معنای «متعهد شدن» نشأت گرفته ‌است که متأسفانه چون در ایران به عنوان کارآفرینی ترجمه شده است شاهد آن هستیم که به غلط از آن تعبیر اشتغال‌زایی می‌شود و صرفاً صاحب هر کارگاه یا کارخانه‌ای را که ایجاد شغل کرده است کارآفرین می‌نامیم بدون آنکه در آن کارخانه ارزش جدیدی خلق شده باشد.

بنابراین یکی از بحث‌های مهم فرهنگ‌سازی در خصوص استفاده درست از مفهوم کارآفرینی است که شاید واژه مناسب‌تری مانند ارزش آفرینی را بتوان جایگزین آن نمود. حوزه کارآفرینی اجتماعی نیز به دلیل اینکه کمتر از سه دهه به صورت آکادمیک وارد ادبیات کارآفرینی شده است نیز با چالش درک درست مفاهیم مواجه است.

بنابراین تعاریف متعددی برای کارآفرینی اجتماعی مطرح شده است و کارآفرینی اجتماعی همچون کارآفرینی، که بیش از سه قرن از معرفی آن در محافل علمی می‌گذرد، تعریفی واحد و مشخص ندارد.

اما آنچه به عنوان اشتراک در همه این تعاریف وجود دارد، این است که کارآفرینی اجتماعی مأموریتی اجتماعی و فراتر از کسب سود و منافع شخصی دارد، چرا که شناسایی مشکلات و مسائل اجتماعی و ایجاد راهکارهایی خلاقانه به منظور برطرف کردن آن‌ها یکی از مهم ترین رسالت‌های یک کارآفرین اجتماعی است.

• در حوزه علوم انسانی به دنبال سودآوری نباشیم

علی اصغر سعدآبادی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید: طی سال‌های اخیر مفاهیم استارتاپ‌ها در دنیا و به تبع آن ایران به دلیل مزیت‌های فراوانی که این نوع از شرکت‌ها دارند، گسترش پیدا کرده است، چرا که اعضای تیم محدود و متخصص هستند و هزینه‌های ساختاری و نیروی انسانی پایینی دارند و با استفاده از مهارت‌های خود طی مدت زمان کوتاهی ایده‌های خود را به مرحله اجرا می‌گذارند. ضمن آنکه سراغ منابع دست نخورده و قابل استفاده می‌روند.

وی با اشاره به اینکه در کشور ما در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی موضوع استارتاپ مغفول مانده است، می‌گوید: شیوه‌ای که ما برای برگزاری استارتاپ در ایران به کار می‌گیریم، همان راهی است که برای ایجاد و برگزاری یک استارتاپ ویکند در حوزه علوم انسانی طی می‌کنیم و به تقلید از همان روشی است که کارآفرینان حوزه‌های پزشکی و فنی پی می‌گیرند؛ حال آنکه نمی‌توان انتظار داشت استارتاپ‌ها در حوزه علوم انسانی طی سه روز بتوانند ایده‌های خود را به مرحله اجرا برسانند، چرا که این استارتاپ‌ها نیازمند پیش رویدادند تا ابزارهای اصلی نظیر بوم کسب و کار لین (گروه‌های شرکت کننده) به شرکت‌کنندگان آموزش داده ‌شود و پس از آن در طی دوره PMS و یا مربیگری حرفه‌ای تیم‌هایی که در پیش رویداد حضور پیدا کرده‌اند به تعدادی منتور متخصص معرفی ‌شوند تا بتوانند ایده‌های خود را پخته‌تر کنند.

ایده در حوزه علوم انسانی مانند چای و برنج است که باید دم بکشد تا کیفیت آن مشخص شود، پس این فاصله ۳۰ تا ۴۵ روزه برای دم کشیدن ایده است و مربی هم در حوزه علوم انسانی فردی است که تجربه عملیاتی دارد و به عنوان یک مرشد کنار صاحبان ایده قرار می‌گیرد تا طی سه روز نهایی ایده‌ها پرورش کند و نوشتن طرح توجیهی و... به آن‌ها آموزش داده می‌شود تا بتوانند با جذب حامی ایده‌های خود را به مرحله اجرا برسانند. البته در حوزه علوم انسانی اسلامی و علوم اجتماعی بیشتر حامیان سازمان‌های دولتی نظیر بهزیستی، کمیته امداد، آموزش و پرورش و... هستند به همین دلیل جذب حامی در این حوزه به مراتب سخت‌تر از حوزه‌های پزشکی و فنی مهندسی است.

• تغییر ذهنیت منفی نسبت به پروژه‌های فرهنگی

دکتر سعدآبادی ادامه می‌دهد: استارتاپ‌های حوزه علوم انسانی الزاماً نباید سودآوری داشته باشند، بلکه ضرورت دارد به ارزش اجتماعی برسد، اما جریان درآمدی و هزینه‌ای دارند؛ به این معنا که چرخه هزینه و درآمد طرح باید مشخص باشد و بتواند هزینه‌های خود را تأمین کند.

وی در خصوص مشکلات درون گروهی استارتاپ‌ها بویژه استارتاپ‌های حوزه علوم انسانی نیز می‌گوید: به طور کلی ما در تیم‌سازی استارتاپ‌ها با مشکل مواجه هستیم و با توجه به اینکه کار تیمی و گروهی در کشور ما نهادینه نشده استارتاپ‌های حوزه علوم انسانی نیز به سختی همکاری سایر تخصص‌ها را قبول می‌کنند؛ این در حالی است که یک استارتاپ موفق در هر حوزه نیازمند داشتن یک متخصص آی تی و یک متخصص مالی قوی ماست. همچنین باور دیگری که وجود دارد این است که نگاه کشور ما نسبت به کارهای فرهنگی، نگاه موفقی نیست؛ چرا که تاکنون هرجا که مسئولی توانایی انجام کاری را نداشته بهانه آورده که مشکل فرهنگی وجود دارد و هر گاه بودجه‌ای حیف و میل شده عنوان کرده‌اند پروژه فرهنگی بوده به همین دلیل نسبت به همه کارهای فرهنگی دید منفی ایجاد شده و حالا لازم است با ایجاد استارتاپ‌های موفق در این حوزه ذهنیت منفی نسبت به پروژه‌های فرهنگی تغییر کند.

وی در خصوص نحوه شکل‌گیری استارتاپ‌ها می‌افزاید: نخستین مؤلفه در شکل‌گیری یک استارتاپ ایده، دومین مؤلفه تیم متخصص برای پیاده‌سازی ایده تعریف شده، سومین مؤلفه آموزش دانش و چهارمین مؤلفه وجود اسپانسر یا سازمان‌های حامیان مادی و معنوی است؛ چرا که در حوزه علوم انسانی فقط جذب تیم مهم نیست و در برخی مواقع ما نیازمند ارتباط با سازمان‌هایی هستیم که برای پیاده‌سازی ایده‌ها به ما اطلاعات بدهند.

• تفاوت استارتاپ‌های تجاری و اجتماعی

دکتر سعدآبادی با اشاره به اینکه برخی مواقع در شکل‌گیری استارتاپ‌ها مشکلاتی به وجود می‌آید، ادامه می‌دهد: ما اگر بخواهیم از استارتاپ‌های موفقی که دنیا به شکل صحیح از آن‌ها استفاده می‌کند استفاده کنیم باید روش صحیح آن را بلد باشیم. به عنوان نمونه در برخی مواقع ما مفاهیمی را در کشور به عاریه می‌گیریم و روی آن‌ها موج سواری می‌کنیم و پس از مدتی آن‌ها را به فراموشی می‌سپاریم؛ از جمله این موارد می‌توان به کنترل ایزوها، مدیریت راهبردی و هم اکنون نیز بحث استارتاپ‌ها اشاره کرد.

وی ادامه می‌دهد: وضعیت فعلی استارتاپ‌ها در کشور ما شبیه همان موج سواری است و بیشتر افرادی که تاکنون نتوانسته‌اند کسب و کاری ایجاد کنند تصور می‌کنند به واسطه استارتاپ می‌توانند کسب درآمد کنند در حالی که اینچنین نیست و کسی که تاکنون موفقیتی در حوزه اشتغال نداشته به قول استیو جابز نمی‌تواند به عنوان مربی شرکت کنندگانی را که اول راه هستند راهنمایی کند!؟

به گفته دکتر سعدآبادی برخی افراد نیز با شنیدن عنوان استارتاپ، استارتاپ‌هایی نظیر دیجی کالا یا اسنپ در ذهنشان تداعی می‌شود و انتظار دارند یکشبه به چنین موفقیتی دست یابند، غافل از اینکه این استارتاپ‌ها نیز سال‌ها سرمایه‌گذاری کرده و از صفر شروع کرده‌اند، ضمن آنکه قرار نیست همه استارتاپ‌ها دیجی کالا و یا اسنپ شوند بلکه لازم است برخی استارتاپ‌ها معضلات و آسیب‌های اجتماعی جامعه را حل کنند. به طور کلی تفاوت استارتاپ‌های تجاری و اجتماعی در این است که کارآفرینی تجاری در جست‌وجوی فرصت‌های بازار است، اما کارآفرینی در تلاش برای مقابله با شکست بازار است.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.