محمد مهدی خالقی/
صبح نه چندان زود که بیدار میشویم، همهمه و شلوغی بیرون به گوش میرسد.
بیرون همه چیز تغییر کرده اســت. امروز نخســتین روز از مراســم دو روزه «عُرس سلطان باهو» اســت. صوفیان روز وفات مرادشان را روز وصل با حضرت حق میدانند و برایش عُرس یا عروســی میگیرند.
یعنی نوعی تنیده شدن عزا و عروســی، غم و شــادی که معنای زیبایی دارد. در این روز از همه پاکســتان در این مکان جمع میشــوند که ضمن زیارت، از برنامههای بارگاه ســلطان باهو اســتفاده کنند.
همین جا هم یکبار برای همیشه گوشزد کنم که آن معنای کلیشهای ذهنی ما از صوفی و صوفیه که: « پشمینه پوش، گوشهنشین و تارک دنیا هستند و به شریعت و احکام کاری ندارند و فقط در کار ذکر و وِرد و ســر تکان دادن هســتند و...» بــه درد قصههای مادربزرگها میخورد.
اینها را کنار بگذارید. صوفیان امروزه در کشــورهایی که دیدهام، دریایی از معرفت و آگاهی هستند.
آگاه به هدف و بسیار معنوی و درس خوانده و از طرفی مشــغول به امور اجتماعی و حتی سیاسی و مقید به احکام اسلامی.
در همین بارگاه اشعاری دربــاره تقید به نماز را دیدم و در همــه زیارتگاههای اهل تصــوف منطقه ذکر خوانــدن پیامبر و از امــام علی (ع) تا امام زمان (عج) را دیده و عکاســی کردهام.
مراسم امروز از نظر جنبههای سیاســی و بینالمللی هم جذاب است. قرار است 20 هزار مرید ســپیدپوش با لباسهای یکدست در زمین چمن کنار بارگاه، شکل مسجد مورد حمله نیوزیلند را بازسازی کنند تا به مردم جهان، صلحدوستی مسلمانان را گوشــزد کنند.
در شــعارها هم تأکید بر صلحآمیز بودن اســلام و محکومیت این جنایت اســت. جمعیت آهســته آهسته وســط زمین چمن قرار میگیرند، لحظات باشکوه نعرهها از راه میرســد. هماهنگی و نظم، همراه با شــور و اشــتیاق ســپیدپوشها مراسم را باشــکوه بیشتری پیش میبرد.
ســخنران اصلی این مراسم ســلطان احمد، برادر مرشد بزرگ مسلمانان این سامان است. او ضمن سخنانش مســئله نیوزیلند را بازگو میکند.
ما در طول مراسم شکوه کار را نمیبینیــم تا عصر که تصاویــر هوایی چهار دوربین هلی شات مراسم در رسانههای دنیا منتشر میشود.
مراسم تا ظهر بــه طول میانجامد و در پایان، مریدان که اینجا به فقرا - فقرای الی الله- مشهورند برای زیارت به بارگاه اصلی میروند.
بارگاه این مزار مربوط به یکی از نوادگان ســلطان باهوســت و مرقد اصلی ســلطان باهو کمی دورتر از اینجا قرار دارد. ظهر برای اســتراحت و تجدید قوا به محل اقامت بازمیگردیم.
برنامه عصر، زیارت مزار سلطان باهوست . بیــن مجموعه بــارگاه فرزندان ســلطان باهــو و خود او مســافتی راه اســت.
همه راه پر اســت از انبوه زائران که برای مراســم عرس آمدهاند. اینجا بارگاهی کوچک است با انبــوه زائران و معماری ســاده و زیبا که جای جای بیرون و داخل مزار با اشــعار پارســی و نعت اهل بیت پیامبر (ع) پوشیده شــده؛ نخستین جایی که اســامی همه چهارده معصوم را یکجا میبینم.
وســط صحن مزار سقاخانهای به نام ابوالفضل العباس(ع) دیده میشــود. زائران، داخل این ســقاخانه که آب هم دارد، پــول میاندازند و اعتقاد دارند این پولها با کرامت حضرت عباس(ع) خیس نمیشــود.
داخل مزار میرویم. مقبره اصلی در مرکز با سازهای چوبی به شکل گهواره با رنگهای متنوع پوشیده شده است.
روی مزار هم سقفی برای این گهواره قرار دادهاند و از سقف آن تزئینات مختلف از جمله توپهای رنگی آویزان است. پس از زیارت و تصویربرداری، به دیدار متولیان مزار میرویم و زود از آنها جدا میشویم.
نظر شما