م.ظرافتی/
اینکه روز اول اردیبهشت را زدهاند به نام سعدی لابد حکمتی دارد. فکرش را بکنید: هوای بهاری، نم نم باران، آواز پرندگان و از اینجور پارامترهای عاشقانه که خوراک شاعرها و عاشقانه نویسهاست به علاوه غزلهای سعدی... حالا شما جرئت داری عاشق نشو! اصلاً اول اردیبهشت را ساختهاند به نام سعدی اما برای عاشق شدن... برای خواندن غزلهای سعدی برای زبانم لال «یار»...برای خوش خرامیدنهای عاشقانه در بهترین روزهای بهار و از این جور حرفهایی که ماشاالله تمامی ندارد و رویم به دیوار زبان از گفتن ادامهاش قاصر است!
اولین روز اردیبهشت را به خاطر همین حال و هوای شاعرانهاش زدهاند به نام شاعری که احتمالاً از تمام شاعرهای معاصر و غیرمعاصر عاشقتر بوده است. حالا کاری به تأویل و تفسیرهای دبیران ادبیات مدارس نداریم که وقتی جناب سعدی میگوید: این همه عکس میو نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد... منظورش عشق الهی و آسمانی است و گاهی هم که میسراید: چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست / که نیستم خبر از هرچه در دو عالم هست... احتمالاً معشوقه زمینی مَد نظر جنابش بوده! هرچه که هست به قول متخصصان امر، سعدی آن قدر عاشق و عارف بوده که خواندن غزل هایش بخصوص در اردیبهشت ماه (با همان پارامترهایی که اول مطلب عرض کردم) از اهم واجبات است.
گذشته از بحث شیرین عشق آسمانی و زمینی، برخلاف اشعار حافظ که بدون لغتنامه و تفسیر فهمشان غیرممکن به نظر میآید، اشعار سعدی آن قدر روان و ساده است که فقط کافیست «بوستان» را دست بگیرید و بخوانید و با دنیای عرفانی جناب سعدی صفا کنید. لابد به خاطر همین سادگیها بوده که قدیم و ندیم به بچهها در مکتبخانه «بوستان» و «گلستان» یاد میدادند.
ولی این روزها که توی مدرسه فقط از فرزندانتان تاریخ تولد و وفات شاعرها و لغات قلمبه سلمبه میپرسند، میتوانید تا پایان اردیبهشت به مناسبت بزرگداشت جناب سعدی هم که شده جمعشان کنید دور خودتان و برایشان بوستان بخوانید یا حتی حکایتهای گلستان. باور کنید لغات مهجور در شعر و نثر سعدی آن قدر کمرنگ است که فرزندانتان هم در حال و هوای شاعرانه اردیبهشت ماه، اندازه خودتان با جناب سعدی و بوستان و گلستانش صفا میکنند!
نظر شما