آب که به سمت آققلا و روستاهای اطرافش هجوم آورد، هر کسی با هر توانی که داشت، تلاش کرد تا گرهی هر چند کوچک از کار و بار و زندگی اهالی آن باز کند. یکی خودش را رساند آنجا تا بیل دست بگیرد، یکی پتو و مواد خوراکی فرستاد، یکی تراکتورش را برد و.... «رضا اردلان» اما، پیش خودش فکر کرد در این شرایط کسی به فکر بازی بچهها نیست. پس بهتر این است که «ریسموبیل»اش را برساند آنجا و لابهلای شلوغیهای روزهای گرفتاری، کمک کند تا بچهها حال بهتری داشته باشند.
رضا اردلان، ایده پرداز نخستین «ریس نت» ایران است؛ ایده پردازِ مرکزی که شاید در نگاه اول جایی برای بازی به نظر برسد، درست مثل گیمنت، اما در واقع جایی است برای یاد گرفتن حرفهایتر رانندگی. آن هم با کمک تکنولوژی شبیه سازها که حالا همه دنیا را گرفتهاند. روایت امروز «صفحه مردم» روایت رضا اردلان است، از روزی که نخستین «ریس نت» ایران را راه انداخت تا حالا که یک باشگاه حرفهای در زمینه آموزش رانندگی دارد.
- رضا اردلان را به عنوان ایده پرداز «ریس نت» میشناسند. اگر موافقید اصلاً برویم سراغ همان شروع ماجرا. البته قبل ترش بگویید این ریس نت یعنی چه؟!
شروع ماجرا از سال 88 بود و زمانی که چنین مرکزی برای نخستین بار در ایران در شهرستان قاین افتتاح شد. من آن زمان اسم این مرکز را گذاشتم «ریس نت». راستش را بخواهید این اسم را هم از «گِیم نت» گرفتم. به جای «گِیم» هم کلمه «ریس» را استفاده کردم که کلمهای در حوزه مسابقات اتومبیلرانی است. «ریس نت» محیطی شبیه گیم نت دارد، با این اختلاف که دستگاههایی که داخلش هست، کنسولهای رانندگی حرفهای است. یعنی یک فرمان دارد با 900 درجه قابلیت چرخش و پدال و دنده و خلاصه همه چیزهایی که در ماشین واقعی هست. نرمافزارهای شبیه سازی هم در این مراکز هستند که بر خلاف تصور عموم، بازی نیستند و در حوزه آموزش رانندگی کاربرد دارند. خب من آن زمان چنین مرکزی را در قاین راه انداختم. یعنی تجهیزاتش را تهیه کردم و شاسی و صندلیها را هم خودم درست کردم. همان ابتدا هم پنج تا دستگاه گذاشتم توی این مرکز و نخستین «ریس نت» ایران این طوری راه افتاد. هدف تخصصیام هم این بود که آموزش رانندگی حرفهای را به مخاطبان ارائه کنم.
- اجازه بدهید قدری به عقبتر برگردیم. اصل ایده چطور شکل گرفت و شما چه نسبتی با این ایده داشتید؟
من دو سال قبل از راه انداختن این مکان، یک شهرک ترافیک کودکان در مشهد راه انداخته بودم. یعنی میشود گفت که آن شهرک ترافیک نخستین کار من در حوزه آموزش ترافیک و رانندگی بود. آن شهرک یک فضای سوله مانند 800 متری داشت و از طریق راه اندازیاش ما آن زمان توانستیم در طول یک سال 400 مهدکودک را جذب کنیم. فعالیتمان هم اقتصادی بود و خدا را شکر از این نظر هم خیلی موفق بودیم. البته بعداً به دلیلی مجبور شدیم عملاً کار را متوقف کنیم. بعد از آن، ما به خاطر کار پدرم رفتیم قاین. آنجا که رفتیم، من به خاطر علاقهام به رانندگی و کامپیوتر، توی اینترنت نرمافزار و سختافزار شبیهساز رانندگی را پیدا کردم. بعد هم توانستم این دو تا را با هم سوار کنم. با خیلیها هم مشورت میکردم تا بفهمم چقدر به رانندگی واقعی نزدیک است. با تجربهای که در کافی نت داری داشتم، به ذهنم رسید میشود از طریق اینها یک مغازه باز کرد.
- در سالهای اخیر همه درآمد شما از همین طریق بوده؟
بله. از سال 88 تا امروز تمام تمرکزم روی همین شبیه سازهای رانندگی بوده است. تأکیدم هم این بوده که به سمت بازیها نروم. یعنی میخواستم کاری که انجام میدهم حتماً بار آموزشی داشته باشد.
- قشر مخاطبتان چه کسانی بودند؟
نوجوانها و جوانها بودند. مثلاً میگفتیم از نوجوان 12ساله میتواند بیاید و یک سری آموزش ببیند تا سنهای بالاتر. یک سری لیگ و مسابقات هم بین این افراد برگزار میکردیم.
- از چه موقع شعبه مشهد را راه انداختید؟
از سال 90. البته از همان سال هم با هیئت اتومبیلرانی و موتورسواری خراسان رضوی و همین طور فدراسیون تعامل کردیم و موفق شدیم کمیته «ریس نت» را راهاندازی کنیم.
- با چه هدفی؟
هدفمان این بود که بچهها قبل از اینکه وارد آموزش رانندگی بشوند و داخل پیست بیایند، بتوانند با کمک شبیهسازها تمریناتی را انجام دهند. این طوری خیلی از مشکلاتشان در فضای حقیقی کمتر میشود. این قضیه توی دنیا هم مرسوم است و حتی در کشورهایی مثل انگلستان اجباری است و متقاضی گواهینامه یا ورزش حرفهای باید حتماً دورههای شبیهساز را بگذراند.
- ایده «ریس موبیل» هم بعد از «ریس نت» شکل گرفت؟
بله. از یک سال پیش تلاشمان این بود که «ریس نت» را به صورت سیار راه بیندازیم. یعنی بتوانیم توی دانشگاهها، مدارس، پارکها و جاهایی که مردم جمعاند، ماشین ریس نت را ببریم. با همین ایده «ریس موبیل» راه افتاد. با این کار هم هدف اقتصادی داشتیم و هم نگاهمان این بود که بتوانیم یک سری آموزشهایی به بچهها بدهیم، یا بتوانیم قراردادی با آموزش و پرورش ببندیم. البته اول قرار بود یک اتوبوس را برای این کار آماده کنیم، ولی به خاطر هزینههای کار، گفتیم اول با یک وَن شروع کنیم و اگر پروژه موفقی بود، توسعهاش بدهیم با تعداد دستگاههای بیشتر و برنامههای متنوعتر.
- همین ون هم البته احتمالاً هزینه بالایی داشته.
بله. خود ماشین به اضافه تجهیزات، تقریباً 130 میلیون تومان برای ما درآمده. تقریباً مرداد سال پیش هم بود که «ریس موبیل» راه افتاد تا اوایل امسال هم رویدادهای مختلفی داشتیم و به نظرم پروژه موفقی بوده.
تلاش کردیم از شبیهسازها برای آموزشهای ترافیکی به نوجوانها استفاده کنیم
راننده حرفهای اهل ویراژ نیست
- تا امروز پیگیری کردهاید که از این شبیه سازها به صورت رسمی در حوزه آموزش رانندگی استفاده شود؟
ما با همین هدف «ریس موبیل» را بهمن ماه بردیم تهران، ولی برداشت خودم از تلاشهایی که در این رابطه کردیم این است که هنوز راهنمایی و رانندگی نسبت به این قضیه گارد دارند. یعنی به محضی که میفهمند قرار است آموزشهایی در سنین نوجوانی به بچهها ارائه شود، فوری عقب مینشینند. نگاهشان هم این است که قبل از 18سالگی نباید مزه رانندگی زیر زبان بچهها بیاید. این در حالی است که در کشورهایی که آمار تصادفات خیلی پایین است، این ترس برای انتقال تجربه و آموزش در سنین پایینتر، کمتر است.
- شما قبول ندارید که فضاهای شبیه ساز میتواند خطرهایی را ایجاد کند؟
نه. حتی درباره سنین بالاتر هم این نگرانی را مطرح میکنند، در حالی که اتفاقاً به نظر من ما هر چقدر روی جوانها کار کنیم که با این ورزشها به صورت حرفهایتر آشنا بشوند، به سلامت و امنیت روانی جامعه کمک کردهایم. اگر شما یک بار پیست آمده باشید، میبینید که رانندههای حرفهای کسانی نیستند که توی خیابان امنیت مردم را به خطر بیندازند. چون رانندگی همیشه یک ریسک 20 درصدی دارد. راننده حرفهای هم این را درک میکند و حاضر نیست آن را به 40 درصد برساند. آن کسی که توی خیابان شلوغ بازی میکند و نظم ترافیکی را به هم میریزد، اصلاً دید حرفهای ندارد. ما هم یکی از اهدافمان این است که ریسک رانندگی را به کاربرهایمان بفهمانیم و بفهمند که این ریسک را کجا میتوانند انجام بدهند. حالا ممکن است خیلیها فکر کنند اگر ما رانندگی حرفهای را آموزش بدهیم، شهر پر میشود از رانندههای ویراژده، در حالی که این طور نیست. اگر آموزش رانندگی حرفهای همراه با آموزش دید حرفهای باشد، هیچ مشکلی ایجاد نمیکند.
- ولی کماکان تلاشتان به نتیجه نرسیده؟
به صورت رسمی نه، ولی خودمان این ایده را در کنار کارمان حفظ کردهایم. یعنی شاید بالای 30، 40 نفر گواهینامهدار تا الان پیش ما آمدهاند که از رانندگی ترس دارند. خب ما با بررسی کلی از میزان و حوزه ترسی که این افراد دارند، با شبیهساز به کمکشان میرویم. واقعاً هم از این تعداد شاید تا الان حدود 70، 80 درصدشان رانندگی را شروع کردهاند. حتی خانمی بود که میگفت بعد از یک تصادف، ماشین را گذاشته توی پارکینگ و با رانندگی خداحافظی کرده، ولی بعد از هفت جلسه دوباره ماشین را برداشت. حالا هم گاهی اوقات توی پیست میبینمشان. این به چه خاطر است؟ به خاطر اینکه در این شیوه آموزش، عنصر ترس حذف میشود. مثلاً فرض کنید ما افرادی را داریم که کاربرد کلاج برایشان مبهم است یا مثلاً دنده را که عوض میکنند، باید حتماً ببینند که دنده واقعاً الان روی کدام شماره است. این در حالی که در رانندگی واقعی امکان آزمون و خطا ممکن است خیلی گران تمام شود، در حالی که در شبیهساز این امکان هست. یا مثلاً خیلی آموزشها در شبیهساز سادهتر است. مثلاً نیم کلاج کردن را باید چقدر با افراد کار کنید تا بفهمند در شیب 30درجه باید چطور حرکت کنند؟ الان توی رمپهای پارکینگهای طبقاتی خیلیها همین مشکل را دارند، ولی ما با شبیه ساز خیلی راحت نیم کلاج را آموزش میدهیم.
- این نرم افزارها دقیقاً تمام جزئیات رانندگی واقعی را پوشش میدهد؟
بله. تا 90 درصد نزدیک به واقعیت است. مثلاً سال پیش یک مسابقه شبیهساز در سطح بینالمللی برگزار شد و نفر اولش را تیم «مکلارن» عضو تیم خودش کرد. یعنی ببینید که تیم طراح شبیه ساز و تیم مربی برگزار کننده مسابقه تا چه اندازه به شبیه ساز اعتماد داشتهاند که حاضر شدهاند مثلاً یک ماشین چند میلیون دلاری را در اختیار فردی بگذارند که در یک مسابقه شبیهساز اول شده. ایشان هم الان راننده تست تیم «مکلارن» است. تست اولیه هر ماشین را قبل از اینکه در اختیار رانندههای حرفهایتر قرار بدهند، ایشان انجام میدهد. یعنی یک درجه پایینتر از رانندههای حرفهای است.
- شبیه سازهای شما هم همان قدر حرفهای است؟
چهار تا شبیهساز در سطح دنیا مورد استفاده است که ما هر چهار تا را در باشگاهمان داریم. یکیاش شبیهسازی ساخت کشور هلند است که شروع کارمان با همین بود. این شبیهساز برای آموزش رانندگی داخل پیست است. یک شبیهساز روسی هم هست که برای فارسی سازیاش با مجموعه سازنده مکاتبه کردهایم. این شبیه ساز برای رانندگی داخل شهر است. دو تا نرمافزار دیگر هم هست که در سطح جهان استفاده میشود و ما هم از همانها استفاده میکنیم. یعنی میتوانم ادعا کنم از نظر نرمافزار و سختافزار دقیقاً با استانداردهای جهانی پیش میرویم.
- یعنی کار شما خیلی فراتر از سرگرمی رانندگی است. پس حتماً لازم است خودتان هم در حوزه رانندگی حرفهای تجربه داشته باشید.
بله. موضوع کار ما کاملاً حرفهای است. حتی بچههای پیست ثامن مشهد جزو مشتریهای ثابت ما هستند. از زمانی هم که جای ما با هم مسابقه میدهند، واقعاً تمرینات ذهنیشان فرق کرده. تلاش ما هم این است که نشان بدهیم که رانندگی حرفهای یک علم است. جالب اینکه این شیوه شبیه سازی حتی سبک رانندگی خود من را هم خیلی تغییر داده. مثلاً من این قدر که با شبیه سازها کار کردهام، همیشه فرمان را دو دستی میگیرم. چون توی شبیه ساز باید حتماً فرمان را با دو دست مسلط بگیرید. خب همین ماجرا ما را از یک حادثه خیلی خطرناک نجات داد. حتی یادم هست یک بار که با یکی از عنوان دارهای مشهد توی شبیهساز بازی میکردیم، مرتب میدیدیم که اینها مرتب از پشت ماشین جلویی را با سپر شارژ میکنند. حالا ولی همانها از طریق همین شبیه ساز، شیوههای کارشان را اصلاح کردهاند. علاوه بر این ما حتی این را احساس کردهایم که باید مسابقات حرفهای دنیا را دنبال کنیم. برای همین برنامهای ریختهایم که همه مسابقات مهم جهانی را با بچهها دور هم میبینیم. جالب هم این است که با وجود اینکه این مسابقات در ایران خیلی جا نیفتاده، ولی آدمهای مطلع زیادی در بین جوانها هستند.
- مشتریها چطور؟ همگی حرفهایاند؟
نه. از نوجوانهای دانشآموز بین مشتریهای ما هستند تا رانندههای حرفهای. البته 300 تا مشتری ویژه داریم که لیگ و مسابقات بینشان برگزار میشود، ولی هر کسی تمایل داشته باشد، میتواند از خدمات باشگاه استفاده کند.
«ریس موبیل» در آققلا
تیم «ریس نت» چطور از مناطق سیلزده سر درآوردند؟
سیل ابتدای سال که رخ داد، من فکر کردم که میشود«ریس موبیل» را منتقل کنیم به مناطق سیلزده. طرح «ایستگاه همدلی» از این ایده شکل گرفت. بعد هم ماشین را بردیم و یک هفته در مناطق سیلزده بودیم. البته قبل از این هم که برویم، قرار شد یک سری اقلام برای مردم همراهمان باشد. اول گفتند که اقلامی مثل آب معدنی و پتو با خودمان ببریم، ولی من اصرار کردم که اسباب بازی همراهمان باشد.
- کدام منطقه رفتید؟
قرار بود برویم پلدختر. به همین نیت هم از مشهد رفتیم بیرون، ولی چون روزهای اول سیل در آنجا بود و مردم هنوز درگیریهای خیلی شدیدی داشتند، با ارشاد گلستان هماهنگ کردیم و رفتیم آق قلا.
- در آققلا چطور توانستید با مردم ارتباط بگیرید؟
اول رفتیم پیش رئیس ارشاد آنجا. از آنجا هم ما را معرفی میکردند به مدارس مختلف. میرفتیم داخل مدارس و آنجا شروع میکردیم آموزش دادن به بچهها. بچهها هم هر کدام زمانی حدود 20دقیقه تا نیم ساعت میتوانستند با دستگاهها بازی کنند. خیلی هم برای بچهها جذاب بود.
- بازخور مردم چطور بود؟
خیلی خوب بود. فقط ایرادی که کار ما داشت این بود که تعداد بچهها خیلی زیاد بود و دستگاههای ما کم بودند. یعنی فکر کنید ما هر جا که میرفتیم سه تا دستگاه داشتیم در مقابل 70، 80 بچه. همین بود که ما خیلی شرمنده میشدیم. برای همین مجبور بودیم زمان کار را کم کنیم. از طرفی ولی این جور برنامهها خیلی لازم است. چون فکر میکنم گزینه آخری که یک خانواده سیلزده قبل از تخلیه خانه به آن فکر میکند، برداشتن وسیله بچههاست. فکر هم میکنم که این برنامه مقدمه خوبی است برای برنامههای جدیتر در مواقع بحران. حتی خودمان فکرش را کردهایم که با مشارکت با جایی مثل شهرداری، یک اتوبوس را تجهیز کنیم برای این کار. این اتوبوس هم میتواند مناطق کمتر برخوردار شهر را پوشش دهد و هم در مواقع بحرانی مثل اتفاقات نوروز امسال به کمک شهرهای آسیب دیده برود.
نظر شما