به گزارش قدس آنلاین ، عقربههای ساعت یک ظهر پنجشنبه را نشان میدهند و درب ورودی دانشگاه رضوی مملو از جمعیتی است که آماده اولین اعزام سال 98 است.
نیروهای جهادی دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه هم به مشهد آمدهاند تا همراه گروه جهادی وارثان دانشگاه علوم اسلامی رضوی با یاری امام رئوف از بارگاه منور رضوی به مناطق سیلزده لرستان اعزام شوند.
پس از زیارتی کوتاه و طلب استعانت از امام رئوف یکییکی سوار اتوبوس میشوند؛ 14ساعت زمان کوتاهی نبود که بچههای جهادی باید طی میکردند تا تنها به نصف مسیر میرسیدند؛ اینجا جمکران است، نمیدانم چطور باید حال این بچهها را در مسجد جمکران که در روز قبل از نیمه شعبان به اینجا رسیدهاند را توصیف کنم اما شما بدانید حالشان کوک کوک است.
در اتوبوس شور، نشاط و همبستگی بسیاری وجود دارد بهطوریکه اگر کسی وارد گروه شود بههیچوجه متوجه نمیشود که این بچهها برای اولین بار در عمرشان است که یکدیگر را میبینند و اصلاً معلوم نیست که آیا در ادامه مسیر زندگی بازهم همدیگر را میبینند یا این دیدار و اردو اولین اردو و آخرین اردوی در کنار هم دو دانشگاه است.
نماز صبح که تمام شد حتی مجالی برای زیارت کردن و صبحانه خوردن نبود، بلافاصله مسیر را از سر گرفتیم تا برسیم به قرارگاه خدمت قرارگاهی که همه میرفتند تا خود را حداقل برای یک هفته وقف خدمت به مردم کنند و به قول فرمانده بسیج دیگر نام این مدل از گذراندن وقت را نمیتوان زندگی گذاشت چراکه فکر و ذکر آدم فقط باید ساختن برای مردم باشد.
اینجا لرستان عقربههای ساعت، ساعت 16روز جمعه را نشان میدهند و من این متن را از شهرستان پلدختر روستای بابازید برای شما مینویسم.
وارد روستا که میشوی با تابلویی روبهرو میشوی که بر روی آن نوشته جمعیت، 187 خانوار اما فکر نکنم با این اوضاع اسفناک دیگر 187 خانواده در اینجا زندگی کنند یا اگر بخواهم به نحوه دیگری بنویسم دیگر 187 خانه برای این تعداد وجود ندارد چراکه سیل همه را با خود برده و اگر هم چیزی اینجا آورده خرابیهای روستاهای اطراف است.
نیروهای جهادی همه حیران خرابیها هستند و باور نمیکنند چنین خرابی را سیل با خود آورده باشد، هر خرابی را که میبینند فکر میکنند حاصل یک حادثه دیگر است اما سخت در اشتباهاند چراکه فرمانده گروه جهادی میگوید اینها را همین سیل خراب کرده حتی پلی با قدمت 200 ساله!
از امروز به بعد احساس میشود دیگر میان بچهها بحث تربتحیدریه و مشهد، طلبه و دانشجو، نژاد و رنگ بحثهایی کاملاً بیفایده است و دلیل آن این است که همه بچهها برای یک هدف روشن آمادهاند و آنهم خدمت است.
پس از تقسیمبندی کارها و نیروها به سراغ فرمانده تهرانی حاضر در قرارگاه میروم تا از اوضاعواحوال منطقه بابازید در 5 کیلومتری شهرستان پلدختر بپرسم.
نیروهای جهادی خراسان رضوی گل کاشتهاند
محسن فرخ نژاد در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: سیلی که در روزهای اول سال در مناطق مختلف لرستان جاری شد خسارتهای جبرانناپذیر و سنگینی را وارد کرد.
فرمانده قرارگاه شهید محمدخانی در روستای بابازید بابیان اینکه سیل تمام روستای با بازید را درگیر خودکرده اظهار کرد: متأسفانه هیچ نقطهی روستا از سیل در امان نبوده و تمام زمینهای کشاورزی را از بین برده، به همین جهت سیل این منطقه را به منطقهای بحرانی تبدیل کرده است.
وی ادامه داد: از تمام شهرهای ایران به کمک ما آمدند و شرایط را از حالت حاد خارج کردهاند، در حال حاضر نیز در خدمت گروه جهادی متشکل از دانشگاه تربتحیدریه و علوم اسلامی رضوی هستیم که از مشهد مقدس به مناطق سیلزده اعزامشدهاند.
فرخ نژاد با اشاره به فعالیتهای صورت گرفته و برنامههای آینده گروههای جهادی خراسان رضوی در مناطق سیلزده، تصریح کرد: با توجه به اهمیت فعالیتهای معیشتی مردم بعد از سیل، دوستان علوم اسلامی رضوی و پزشکی تصمیم گرفتند تا در امور باغها و کشاورزی مردم را کمک کنند که بهحق در این امر بهخوبی و با سرعت بسیاری فعالیت میکنند.
فرمانده قرارگاه شهید محمدخانی خاطرنشان کرد: خراسان رضوی تاکنون گل کاشته است، چراکه هر جا که ما خواستهایم با تمام توان واردشده و امیدواریم به این روند خود ادامه دهد تا بتوانیم بازهم مرحمی بر دردهای این مردم باشیم.
حضور یکهفتهای گروه جهادی «وارثان»در مناطق سیلزده پلدختر
فرمانده بسیج دانشگاه علوم اسلامی رضوی نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس در خصوص نیروهای اعزامی و فعالیتهای صورت گرفته گروه جهادی وارثان در مناطق سیلزده پلدختر تصریح کرد: 40 نفر از بچههای دانشگاه رضوی و علوم پزشکی تربتحیدریه با توجه به شرایط بحرانی پلدختر به این منطقه اعزامشدهاند.
محمدرضا بیاتابراز کرد: گروه جهادی وارثان به روستای بابازید آمدهاند تا بتوانند در حوزههای اقتصادی و پاکسازی منازل روستاییان کمک کنند و باری را از دوش آنها بردارند.
وی خبر از حضور یکهفتهای گروه جهادی وارثان در مناطق سیلزده بابازید داد و اظهار کرد: اگر گروه ما در کنار دانشجویان دیگر شهرهای خراسان رضوی قرارگرفته تنها دلیلش این است که برای ما فکر آدمها و دیگر چیزها مهم نیست تنها برای رضای خداوند و خدمت به مردم کار میکنیم.
بیل یا خودکار مهم نیست، مهم انجاموظیفه است.
بعد از چند قدمی که بر روی آوارهای خانهها برمیداری جوانهایی را مشاهده میکنی که هیچ شباهتی با کارگران ساختمانی یا سیلزدگان ندارند اما لباس آنها از خاک و گل پرشده است، جوانهایی که الآن باید خودکار در دست سر کلاسهای درس نشسته باشند اما اعتقاددارند خودکار یا بیل مهم نیست مهم انجاموظیفه است.
مجتبی رمضان نژاد یکی از جوانانی است که الآن باید سر کلاس پرستاری نشسته باشد اما در خانه پیرزنی در دورافتادهترین روستای لرستان در حال بیلزنی است و به این کار هم افتخار میکند و اعتقادش بر این است که این کار باعث میشود تا به آرزوهای معنوی خود برسد.
فرمانده بسیج دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه از حضور 8 نفره دانشجویان در کنار طلاب خبر داد و گفت: دانشجویان ما آمدهاند تا نشان دهند ما با هیچکس فرقی نداریم و هر جا هر کاری اعم از تخصصی و غیرتخصصی باشد انجام میدهیم به همین جهت حضور در کنار طلاب را انتخاب کردهایم تا بتوانیم پیام مهمی را برای دیگر گروههای جهادی و مردم منطقه داشته باشیم.
وی ادامه داد: حضور ما در کنار طلاب مشهدی نشاندهنده این است که ما به لباسهای هم در بیرون از کار جهادی نگاه نمیکنیم و به تنها چیزی که برای همراه شدن هم توجه میکنیم هدف واحد خدمت به مردم است.
از این جای گزارش را مردم روستای با بازید و کودکان آن شرح میدهند، کودکانی که شاید در مدت بسیار کوتاهی تمام آرزوها و خاطرات خود را زیر گل و آب دیدند و دیگر برای زندگی امیدی نداشتند اما حضور گروههای جهادی مختلف از شهرهای ایران به آنها ثابت کرد که هیچوقت مردم ایران همنوعان خود را فراموش نمیکنند.
یکی از اهالی روستا از تأثیر حضور طلاب و دانشجویان در منطقه سخن به میان آورد و اذعان کرد: یک ماه از سیل میگذشت و ما تقریباً امیدی نداشتیم اما با حضور این جوانان که فهمیدیم از مشهد آمدهاند جان تازهای به روستا تزریق شد چراکه این جوانان مشهدی را ما فرستادههای امام رضا(ع) میدانیم.
موسی بیرانوند تصریح کرد: همینکه این جوانان صبح تا شب خود را وقف ما کردهاند و شبها نیز تا صبح از روستا در برابر دزد و حیوانات محافظت میکنند و در ایام جشن نیز به برپایی مراسمها یاری میرسانند یک دنیا ارزش دارد، نمیدانم چطور باید از اینها تشکر کنم فقط میتوانم بگویم تا آخر عمر مدیون این جوانان هستیم چراکه اینها در روستای ما گل کاشتهاند.
فاطمه کودکی است که دیگر صبحها به مدرسه نمیرود و از دوستان خود جداشده مدرسه او الآن وسط رودخانه است و فقط گاهی در کانکس حضور پیدا میکند تا از شرایط روحی خود خارج شود.
فاطمه با بغض در گلو میگوید دیگر عروسکی ندارم، خانهای ندارم، همبازی ندارم و همه آرزوهایم به آب سپردهشدهاند .
این کودک هفتساله لر زبان از ویرانیها و کمکها سخن به میان آورد و اذعان کرد: در چادر زندگی میکنیم اما دلخوشی ما این برنامههایی است که مشهدیها و یزدیها برای ما میگیرند تا حداقل گاهی حواسمان پرت شود، طلبههای مشهدی با ما عروسک باز میکنند، فوتبال بازی میکنند و من ممنونشان هستم.
کانکس دوازده متری که مدرسه شده است
برای اینکه حال این کودکانی که دیگر مدرسهای ندارند را متوجه باشم و بدانم چطور میشود چندپایه در یک کانکس دوازده متری درس بخوانند به سراغ کانکسی در روستا رفتم، بچهها نشسته بودند هشت، نه و دهساله که هرکدام از هر پایه سه نفر بیشتر نبودند.
بهمن ایمانی معلم جوانی است اهل پلدختر که هرروز صبح از ساعت 8 صبح به مدرسه میآید تا بچهها از درسشان عقب نمانند.
این معلم جوان از شرایط قبل از سیل مدرسه میگوید که قبل از سیل مدرسه امکانات خوبی داشت و وسایل آزمایشی بود بهتازگی با کمک خیری وایت برد که تازه خریده بودند به مدرسه اضافهشده بود اما افسوس که دیگر جای این وسایل در آب روان بود.
ایمانی ادامه داد: بعد از سیل همین کانکس راداریم، روز اول سیل که آمدیم گردوخاک و گل لای و در روستا فضای بحرانی را ایجاد کرده بود اما با حضور نیروهای جهادی شرایط روستا بهتر شده است.
این معلم وظیفهشناس در خصوص کمبود امکانات تصریح کرد: ما میتوانستیم مدرسه را تعطیل کنیم چون واقعاً اسم اینجا کلاس نیست برای مثال بچهها حتی سرویس بهداشتی هم ندارند، آب خوردن نداریم اما گفتیم به خاطر بچهها بیاییم تا روحیهشان عوض شود چراکه این بچهها ضربههای روحی بدی خوردهاند.
ایمانی تأکید کرد: مشکل اساسی ما این است باید از این روستا جابهجا شویم تا در مسیر آب نباشیم این موضوع سخت است شاید روستا را جمع کنند یا فضا پیدا نکنند که این موضوعها فشار روانی سنگینی برای این بچهها که الآن فقط باید در بخوانند و تفریح کنند دارد.
وی به تأثیرات حضور نیروهای جهادی در منطقه بابازید اشاره و گفت: اگر این نیروهای جهادی و نظامی نبودند این لایروبیها بهراحتی انجام نمیگرفت، فکر نمیکردیم بهراحتی حتی به این شرایط برسیم اگر اینها نبودند بهراحتی از این اوضاع خارج نمیشدیم.
روزها میگذرند و جهادیها میآیند و میروند اما چیزی که مردم سیلزده فراموش نمیکنند همکاری بود که از طرف همه برای آنها رخ داد و به قول خود مردم اگر نیروهای جهادی نبودند کار پیش نمیرفت.
بچههای جهادی همه خدمت را افتخار خود میدانند و نوکری مردم را جزئی از زندگی خود میدانند اما ایکاش فقط نصف سلبریتی هایی که فضای مجازی را نردبانی برای پیشرفت و مجالی برای مطرح کردن خود قرار دادهاند و از دوش مردم بهعنوان پلههای ترقی استفاده میکنند، حتی برای ریا یا هر کار دیگری که نیت آن رادارند به مردم کمک کنند و فقط به فکر منافع شخصی در بزنگاهها نباشند!
منبع : فارسانتهای پیام
نظر شما