در حالی که میزان استفاده از کراوات هنوز این قدر نیست که لازم باشد مثلاً همه مغازههای خیابان ولیعصر کتوشلوار را همراه با کراوات عرضه کنند. انگار برخی تصمیمها در مدیریت بازار از جایی دیگر گرفته میشود. در مورد مانتوی زنانه هم همین است آدم اگر دنبال خرید مانتویی پوشیده باشد باید خیلی زیاد وقت بگذارد و مدلهای جذابتر عمدتاً بدون دکمه عرضه میشوند تا جایی که خود من همین چند وقت پیش گرفتار این بلا شدم و برای هدیه به یکی از بستگان مانتویی خریدم که زیبا و خاص بود ولی بعد که به خانه آمدم متوجه شدم اصولاً این مانتو دکمه ندارد!
مدیریت این طور مسائل نمیدانم با چه کسی است، ولی هر چه هست این واقعیت کف بازار است که به مرور به سلیقهها هم شکل میدهد و عرضه و ارائه موجب میشود تا مثلاً در بحث پوشش این سبک جدید به مرور جا بیفتد. درباره پوشش بیشتر از اینها باید کار کرد و فکر کرد. دانشگاههای ما در رشتههای طراحی میتوانند به این بازار کمک کنند و مجموعه دستگاههای حاکمیتی در یک همافزایی میتوانند به این اوضاع سامان بدهند. ما نباید میراث ملی خود را در بازار پوشش ببازیم. لباس مهمترین نشانه معناسازی است که ما هر روز با خود حمل میکنیم، ولی این اوضاع مدیریت بازار لباس است که در تولید میدان را به ترکیه و چین و غیره باختهایم و در طراحی بدتر از آن، حتی معلوم نیست بازی را به کی واگذار کردهایم؟
مدیریت هوشمند میتواند این وضعیت را درست کند و میراث ما در بحث پوشاک بسیار غنی است. این همه دانشجو و دانشکده و آموزشکده آزاد هم مشغول فعالیت در این زمینه هستند که اگر اراده کنیم میتوانند در خدمت یک نگاه ملتگرا و هویتجو باشند، ولی متأسفانه این حوزه هم یکی از حوزههایی است که دریغ در آن بسیار است و باید گفت و نوشت تا آنان که مسئولیت این کار را برعهده دارند به کار خودشان برسند.
انتهای پیام/
نظر شما