به گزارش قدس آنلاین ، کار سختی نیست، برخی از کارهای روزمره خود صرف نظر میکنند تا بعضی دیگر به حداقل نیازهای خود برسند.
مهربانی در این روزها واگیر دارد کوچک و بزرگ، پیر و جوان این روزها دست به هر کاری میزنند تا لبخند کوچکی بر دل همشهریها و هموطنان خود بنشانند، در این روزها که دشمن سعی در القای یأس و ناامیدی دارد، برخی اخبار و سوژهها هستند که حتی خبرنگاران را هم خوشحال میکنند.
در این روزگار کمتر کسی را میتوان شناخت که ساعتهایی از روز خود را در رسانهها و فضای مجازی نگذراند و برای من که کارم این است کمی بیش از حد معمول این اتفاق رخ میدهد، سوژهای در فضای مجازی نظرم را بهصورت ویژه به خود جلب کرد «هر دو نفر طلبه یک غذا میخورند تا به حاشیه شهر مشهد کمک کنند» بلافاصله سعی در ارتباط با این مجموعه گرفتم و با استقبال خوبی مواجه شدم، بنا شد تا این بار در پخش غذا در حاشیه مشهد همراه طلاب خیّر باشم.
رسیدن به حوزه علمیه کار سختی نبود، قرار ما صبح روز پنجشنبه در حوزه علمیه حضرت مهدی(عج) بود. سوار اتوبوس میشوم و هرلحظه به این فکر میکنم که محبت کردن و تأثیر گذاشتن بر اطرافیان چه قدر میتواند راحت باشد؟
شاید بتوان با یک روز کمتر غذا خوردن دل عدهای را که فکر میکنند در این شهر فراموششدهاند به این خوش کرد که هنوز هم وجود دارند انسانهایی که آنها را فراموش نکردهاند و هرروز دغدغه این را دارند که چطور به همنوع خود کمک کنند.
غرق در این افکارم که راننده اتوبوس صدا زد آقایی که طبرسی 52 را میخواستی پیاده شو! از اتوبوس پیاده شدم و بعد از پرسوجویی مختصر از اهالی محل، حوزه علمیه موردنظر را پیدا کردم.
وارد مدرسه علمیه که شدم، برگهای نظرم را جلب کرد، نوشتهای که نشان میداد انسانیت در این شهر موج میزند، اما برخی غیرمنصفانه چشمهایشان را به روی اینهمه خوبی بستهاند و آن نوشته این بود: «امشب رفتین خونه لباس، کفش و ظروفی که احتیاج ندارین رو برای اهدا به نیازمندان فردا به مدرسه بیارین».
نماز جماعت ظهر که تمام میشود پیگیر مسؤول گروه جهادی مدرسه علمیه شدم، طلبه جوانی را نشانم دادند و گفتند: محمدجواد رحیم زاده! جوانی که چهرهاش من را یک لحظه به این فکر واداشت که چطور یک طلبه جوان که آنهم چند سالی بیشتر نیست در اینجا درس میخواند میتواند روحی به این بزرگی داشته باشد؟!
در همین فکر بودم که به استقبالم آمد و میگوید: چند لحظه دیگر که غذا را در ماشین بگذارند میرویم، پرسیدم با این اوضاع جسمی برایتان سخت نیست؟ پایشکسته شاید سخت باشد راه رفتن و استراحت واجبتر است اما پاسخ داد: «برمن مگیر اگر شدم آشفتهدل زعشق، کمک به دیگران عشق من است» حاجی حالا چه فرقی میکند مینشینم در ماشین و همینکه فقط صحبت هم کنم کافیه!
برای کمک به نیازمندان هر دو طلبه یک غذا میخورند!
رحیمزاده از چگونگی آغاز این فکر جهادی برایم شروع به صحبت کرد و گفت که تقریباً چهار ماه پیش با چند تن از طلبههای مدرسه، جلسهای را برگزار کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مدرسه باید در نیازمندیهای فقرا دستی جلوتر از بقیه داشته باشد به همین دلیل طرحی را با عنوان نذر مهربانی آغاز کردیم، یکی از کارهای این طرح که چهار ماه و نیم است بهصورت منظم برگزار میکنیم به این صورت است که بچهها هر هفته اسم خود را در تابلویی مینویسند تا دو نفر یک غذا بخورند و غذای دستنخورده نیز به اولویتهای اول ما در حاشیه شهر مشهد تقسیم شود.
هدف ایجاد و استحکام ارتباط میان انقلاب اسلامی و نیازمندان است
رحیمزاده به نحوه شناسایی این افراد اشاره و عنوان کرد: این افراد را خود ما در منطقه شناسایی کردهایم و سعی داشتهایم که فقیرترین افراد را شناسایی کنیم و به بقیه محرومین نیز خدمات دیگری را ارائه دهیم.
طلبه سطح یک حوزه علمیه به اهداف این طرح اشاره و عنوان کرد: 50 درصد از هدف ما تقسیم غذا و سیر کردن افراد است و 50 درصد دیگر این است که ما با لباسهای طلبگی میان نیازمندان برویم تا به آنها بگوییم اسلام و انقلاب برای آنها است و نظر آنها را بهسوی انقلاب جلب و تثبیت نماییم.
مسؤول نذر مهربانی به دیگر برنامههای طلاب این مدرسه اشاره و اذعان کرد: اصلیترین هدف ما این است به هر نحوی و با هر مدلی با نیازمندان ارتباط داشته باشیم به همین علت در ایام مختلف نیز به تهیه غذا و پاسخگویی به نیازهای افراد میپردازیم برای مثال بچههای ما در مناطق محروم برای کودکان نیازمند کلاسهای قرآن و زبان برگزار میکنند تا آنها چیزی از بچههای دیگر کم نداشته باشند.
رحیم زاده در خصوص اولویتهای اول این گروه جهادی تصریح کرد: اولویتهای اول ما خانوادههای بیسرپرست با بچههای زیاد و یا بد سرپرستی هستند که بهصورت کامل سرپرست آنها را رها کرده است و واقعاً هیچچیز تأکید میکنم هیچچیز برای خوردن ندارند.
وی خاطرنشان کرد: نهادها و سازمانهای حمایتی، برای تحت پوشش گرفتن افراد نیازمند، بروکراسیهای اداری خاصی دارند به همین دلیل برخی از افراد تمایلی به آنها ندارند.
مردم این شهر هرروز در حالی ناهار و شام میخورند که شاید ندانند کسانی در نزدیکی آنها زندگی میکنند که در هفته بیشتر از دو بار نمیتوانند غذای گرم بخورند!
محکم کردن ارتباط انقلاب با نیازمندان
مسؤول گروه جهادی مدرسه حضرت مهدی(عج) اظهار کرد: ما تمامکارهایی که میکنیم با دو هدف است یکی اینکه به نیازمندان کمک کنیم و هدف دوم ایجاد و محکم کردن ارتباط انقلاب با نیازمندان برای مثال ما کمکهای خود را در قالب جملهای با عنوان (از طرف سربازان امام زمان(عج)) به نیازمندان تقدیم میکنیم یا با چفیه انقلابی میرویم که به آنها بفهمانیم انقلاب به فکر شما است.
وی کمک کردن به دیگران را وظیفه خود دانست و اظهار کرد: برای ما مهم نیست چه کسی کمک میکند یا چه کسی کمک نمیکند برای من مهم نیست فلان محتکر چرا به دیگران کمک نمیکند یا از راه حرام کسب درآمد میکند، من و بقیه دوستانم در مدرسه علمیه میخواهیم به وظیفه شرعی و دینی خود عمل کنیم و به مقدار کمک فکر نمیکنیم و تنها چیزی که من را خوشحال کرده این است که توانستهام بهاندازه توانم به دیگران کمک کنم.
یا علی را گفتیم و سوار ماشین شدیم. ابتدا فکر کردم راه زیادی نیست اما چند کیلومتری از محل مدرسه دور شدیم، اولین مقصد خانم و آقایی بودند که پس از چند مدت ورشکستگی زندگی را دریکی از پایانیترین نقاط شهر مشهد و در زمینی سرباز بدون آب، برق و گاز تجربه میکردند.
محله هیچ شباهتی به تصویری که از مشهد در ذهنم شکلگرفته ندارد، زیر لب زمزمه کردم به بیرون شهر آمدیم، راننده خیر لبخندی زد و گفت ازاینجاکه ایستادهایم تا حرم مطهر فقط 5 کیلومتر فاصله است، فکر نکن که از مشهد خارج شدی نه دقیقاً داخل شهر مشهد هستی.
در را که زدیم خانمی غمگین در را باز کرد، چشمش که به طلبهها افتاد، گل ازگلش شکفت و با خندهای گفت: کجا بودید از صبح من و شوهرم منتظر بودیم کمکم داشتم نگران میشدم، انگار ساعتی خاص از روزهایی ثابت، بیش از 40 خانه فقیرنشین منتظر این بزرگمردان بودند.
با تعارف زن وارد شدم، خانهای کوچک که حتی یک نفر هم در آن جا نمیشد از وضعیت زندگی خانم که پرسیدم اشکی در چشمانش جمع شد که یکلحظه فضا غرق در سکوت شد همه انگار از این سؤال ناراحت شدند جوابم با اشک همراه شد: اوضاع را که میبینید هیچچیز نداریم در جایی زندگی میکنیم که یک نفر نمیتواند در آن دراز بکشد اما خدا را شکر این عزیزان را داریم.
از این خانم درباره تأثیر این عمل طلاب پرسیدم و او در جواب گفت: یک دنیا ممنونم که به یاد امثال ما هستند، دلم خوش است که برخی به یادمان هستند و تنها کاری هم که از دست من برمیآید دعا کردن است و همیشه پشت سرشان دعا کردهام تا زندگی خوب و سالمی داشته باشند.
وی در خصوص انتظار از مسؤولان اذعان کرد: از من که گذشت اما واقعاً خواهش میکنم که شرایط شهر را موردبررسی قرار دهند آن افرادی که بدتر از ما هستند را سروسامان دهند تا حداقل اوضاع آنها بهتر شود.
زهرا خانم گفت: واقعاً انتظار ندارم که این طلبهها با این سن و سال به فکر آدمهایی مثل ما باشند و این دلگرمی بزرگی برای آدمی است که در بیابان زندگی میکند و اما ناراحت از این هستیم که افرادی هستند باوجود پول زیاد و سن بالا هیچوقت به ما حتی نگاه هم نمیکنند.
اگر این طلبهها نباشند شاید ما مجبور شویم گدایی کنیم
خانه بعدی که چشم به در دوخته متعلق به زنی جوان همراه با 2 فرزند است، مرد خانه آنها را رها کرده و حتی ماهی 5 هزار تومان هم برایشان نمیفرستد! او باهمسری دیگر در گوشهای از این شهر زندگی تازهای را آغاز کرده است.
زنگ خانه را که زدیم تا متوجه شدند طلبهها آمدهاند بلافاصله خود را به جلوی در رساندند، مادر جوان همچون شیر زنی از زندگی خود محافظت میکرد، از ناجوانمردیهای همسرش بلافاصله گذشت و همراه با آهی شروع به درد و دل کرد و گفت که هر هفته منتظرم که این طلاب بیایند و فقط به حرفهایم گوش کنند تا بدانم کسی هم میتواند ما را درک کند.
فرزند اولش الآن باید دیپلم خود را گرفته باشد اما به دلیل اینکه حتی پول خرید کتاب را ندارد درس را رها کرده است، فرزند دومش نیز نوجوانی 12 ساله است که او هم روزها از بیپولی شرم میکند که به مدرسه برود و میخواهد کمک دست مادر باشد.
وی افزود: اگر این طلبهها نباشند شاید ما مجبور شویم گدایی کنیم اما زمانی که به ما سر میزنند علاوه بر غذای گرم که ما هر چند وقت یکبار میخوریم مقداری نیز پول میدهند تا بتوانیم هفتههای خود را بگذرانیم که خدا واقعاً خیرشان دهد.
آمریکاییها زن خود را نمیتوانند نگهدارند چطور میخواهند ایران را مدیریت کنند؟
سوژه بعدی یکی از جاهایی است که دوست دارم بازهم بروم و مطمئناً متفاوتترین سوژه این برنامه بود، بعد از چند دقیقه به خانهای کوچک میرسیم پیرزن 74 سالهای که آذریزبان است و باوجود چند فرزند از بیکسی به مشهد پناه آورده و در این خانه زندگی میکند، پیرزن با شادی در را به رویمان میگشاید، او خانه خود را بهصورت حسینیه درآورده و میگوید هر هفته در اینجا مراسم دارم و جالب است بدانید که درآمدی جز یارانه نقدی ندارد!
با شوخیهایش خنده را بر لب همه مینشاند انگارنهانگار سهمش از این دنیا فقط یکخانه 25 متری است و همین متراژ کم را هم وقف اهلبیت(ع) کرده است.
پیرزن 74 ساله از مریدان واقعی امام خمینی(ره) است و ارادتش به حدی است که وقتی نام امام خمینی(ره) را آوردیم شروع به گریه کرد و گفت: زمانی که خبر فوت امام را شنیدم آنقدر خودم را زدم که بیهوش شدم و هنوز که هنوز است این اعتقاد را دارم که انقلاب عزادار امام خمینی است.
امام را ریشه انقلاب میداند و میگوید: سوادی ندارم اما میدانم این آمریکاییها زن خود را نمیتوانند نگه دارند چطور میخواهند ایران را مدیریت کنند؟ آمریکا هیچ غلطی نمیکند و به لطف خدا انقلاب متصل به انقلاب حضرت مهدی(عج) میشود.
موقع بدرقهمان، پیرزن گفت: من هیچوقت از انقلاب ناراحت نبودم و نمیشوم و تنها لحظهای که ناراحت میشوم زمانی است که شهدا را میآورند و دلم برای مادرانشان کباب می شود، الآن انتظارم از شما این است یک روز همراه با خبرنگاران به منزلم بیایید و دعای کمیلی را برگزار کنید.
اما مقصد آخری که ما همراه طلاب بودیم خانهای 40 متری بود که هفت کودک 5 سال تا 10 سال در آن با مادر خود زندگی میکردند و بچهها تا طلبهها را دیدند سر شوق آمدند؟ بازی را قطع کردند و به سمت طلبهها با خنده دویدند آنقدر خوشحال بودند که یادشان رفت سلام کنند غذاها را گرفتند و رفتند تا باهم سر یک سفره کوچک غذا بخورند و یاد بگیرند در سختیها باید کنار هم باشند.
اقدام این طلاب که تا دیپلم را در مدارس خوانده بودند و پسازآن به حوزه آمده بودند قطعاً ناشی از تربیت درست خانوادگی و شیوه درست تربیتی آنها در حوزه علمیه بود چراکه افراد بسیاری هستند که در مکانهای مختلف با بهترین امکانات تحصیل میکنند اما کمتر پیش میآید دست به چنین کارهایی بزنند به همین دلیل این عمل و کارهای دیگر طلاب من را بر آن واداشت که برای مصاحبه سراغ حجتالاسلام محمدجواد نظافت مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) بروم و از نحوه تأثیرات این مدرسه بر طلابش و اقدامات تربیتی این حوزه علمیه بپرسم.
طلبه خادم مردم است
نظافت گفت: حوزه علمیه حضرت مهدی(عج) تربیت محور است، اگر طلبهها ازنظر تربیتی رشد نکنند مضر هستند که این راهبردی است که اسلام به ما یاد داده است.
وی افزود: اگر کسی عالم شود و تربیت نشود خطرناک است تربیت میتواند همهجانبه باشد، یکی از ویژگیهای تربیت همهجانبه بحث رشد معنوی است که این موضوع دو راهکار عمده دارد نماز و زکات که هر دو باهم مایه تربیت درست می شود.
کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: اگر روح کسی سنگین باشد نمیتواند پرواز کند که این روح از طریق انفاق سبک می شود به همین جهت اسم این طرح را سبکبار گذاشتهاند چراکه ازنظر ما انفاق روح انسان را سبکبار میکند.
مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی(عج) راهبرد تربیتی طلاب در این حوزه را ترویج خدمترسانی دانست و ابراز کرد: در این مدرسه به طلاب یاد میدهیم که قرار است نوکر خلق خدا باشند، قرار است خدمتگذار باشند، ما اصلاً در راهبردهای خود خروجی خود را طلبهای قرار دادهایم که طلبه خود را خادم مردم بداند به همین جهت از الآن این بزرگواران را باید آماده خدمت به مردم کرد.
روحانیت باید پرچمدار دعوت عملی باشد
وی ادامه داد: برخی فکر میکنند که پولدارها باید به فقرا کمک کنند درحالیکه نمیدانند کمک به فقرا وسیله رشد روح است اما کسی که روزیاش تنگ است باید به همان مقدار ظرفیت برای خدمت استفاده کند.
نظافت تصریح کرد: در حوزه علمیه برخی روزه استیجاری میگیرند که پول آن را انفاق کنند، ما میتوانیم یک وعدهغذا را کم کنیم تا افراد دیگر خوشحال شوند و تنها این نیست بلکه طلاب از هر چیزی میتوانند استفاده کنند و انفاق کنند مثل زبان و دست و علم.
مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی(عج) بابیان اینکه در اسلام ظرفیتهای مختلفی برای خدمت وجود دارد و نباید از کمها دریغ کرد چراکه این کمها هستند انسان را برای کارهای بزرگ آماده میکنند تشریح کرد: اگر کسی از 20 هزار تومان خود امروز نگذرد قطعاً از 20میلیون هم نمیگذرد، به همین علت در اسلام مسئله خمس مطرح شده است.
وی افزود: راهبردی که اهلبیت( ع) ارائه کردهاند دعوت به عمل است، الآن شعار زیاد است بهترین سخنرانیها را تلویزیون میگذارد همه مردم بخشهایی از آموزههای دینی را میدانند و دلیل مشکلات امروز ما این است که دعوت عملی نداریم، روحانیت که پرچمدار این حرکت است باید دعوتش همراه با عمل باشد من که میخواهم بگویم انفاق خوب است در عمل باید این کار را انجام دهم.
نظافت اذعان کرد: اگر خوبیها به ورطه عمل نرسد اسلام پیشرفت نمیکند، ما باید در عمل هم خود محبوب باشیم هم رفتارهای خوب را محبوب دیگران کنیم که این اتفاق زمانی میافتد که حرف خود را عمل کنیم به همین جهت در جامعه دعوت عملی کم شده است.
کارشناس مسائل دینی اظهار کرد: اگر بخواهیم زحمات ما هدر نرود طلاب و مدارس باید تربیت محور باشند همه مدارس علمیه باید تربیت جامع را اصل قرار دهند برای این کار کتابی را با عنوان صمیمانه چاپ کردهایم که چگونه باید افراد غیرانقلابی را جذب کرد و عمده این کار صمیمیت و محبت است.
وی در پایان گفت: باید یاد بگیریم اگر معتاد دیدیم، دشمن معتاد نباشیم بلکه دشمن اعتیاد باشیم، باید دشمن بدحجابی بود نه دشمن بیحجاب چراکه طبیب با مریض دشمن نیست بلکه با بیماری مشکل دارد..
منبع : فارسانتهای پیام
نظر شما