در دو دهه اخیر تغییر در سبک زندگی، فرمهای ارتباطی و نیز صنعتی شدن و افزایش مشغلههای خانوادهها، سبب شده است تعاملات و ارتباطات میان اعضای خانواده با یکدیگر کاهش یابد، چنانکه بر اساس ادعای کارشناسان میانگین گفتوگو در خانوادههای ایرانی ۱۵ دقیقه و با کودکان حدود 22 دقیقه در روز است.
•نیاز اساسی بشر به تعامل
دکتر احمد ایزدی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ضمن تأیید میزان کاهش گفتوگو میان اعضای خانواده، میگوید: یکی از تبعات طبیعی زندگی اجتماعی انسانها، «تعارض» است. معمولاً مدیران با کارکنان، شریکان با یکدیگر، والدین با فرزندان، همسران با یکدیگر و حاکمان با مردم تعارض دارند. منابع و فراوانی این تعارضها در بین تمام انسانها یک اندازه نیست، اما هیچ رابطه انسانی نیست که کاملاً از تعارض مبرا باشد.
دکتر ایزدی ادامه میدهد: وجود تعارض در روابط بین افراد دارای دلایل متعددی است که یکی از مهمترین آنها به ماهیت و درون انسانها برمیگردد و آن چیزی جز توانایی درک و تفسیر پدیدهها توسط آنها نیست. برای مدیریت تعارضی ناشی از نظام ادراکی، انسانها فقط و فقط باید یاد بگیرند درخصوص موضوع مورد اختلاف با یکدیگر گفتوگو کنند.
•توهم و اعتماد به نفس
به اعتقاد این روانشناس گفتوگوی اصولی درباره موضوع تعارض میتواند به مدیریت تعارض بین افراد اعم از والدین با کودکان، همسران با یکدیگر، همکاران و... کمک کند، بویژه تعارض بین همسران با یکدیگر و همچنین فرزندانشان، چرا که سخن گفته نشده میتواند درون ذهن فرد جولان دهد و زمینه اختلالاتی نظیر پرخاشگری، افسردگی و استرسهای مداوم را فراهم کند.
توهم و اعتماد به نفس کاذب نیز از جمله ویژگیهایی است که افراد با این صفت، مستبد و زورگو میشوند و شرایط وقتی سخت میشود که این افراد صاحب فرزند باشند، چرا که با مستبد و زورگو بودن، شرایط تعامل فرزندانشان با آنها دشوار خواهد شد. دکتر ایزدی میافزاید: یکی از این ویژگیهای شخصیتی توهم و اعتماد به نفس است. خودشناسی رمز زندگی با کیفیت است. اما والدینی که از خود شناخت درستی ندارند، معمولاً دچار «ترس» میشوند. ترس از خودی که مدام با او در حال زیستن است، اما شناختی از او ندارد. این ترس وقتی با سایر صفات شخصیتی آنها ترکیب میشود، دو واکنش کاملاً متضاد یعنی انزوا و توهم را در آنها به وجود میآورد که موجب میشود همیشه فاصله خود را با فرزندانشان حفظ کنند و کمتر با آنها در تعامل باشند.
•والدینی که کمالگرا هستند
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه برخی والدین نیز ممکن است دارای ویژگی شخصیتی کمالگرا باشند، ادامه میدهد: کمالگرایی در صورتی که گام به گام و با توجه به محدودیتها باشد، پسندیده و مثبت است. افراد دارای این ویژگی شخصیتی بدون توجه به واقعیتها، در دنیای ذهنی خود عالمی ساخته و قصد رساندن خود و دیگران به آن را دارند. این افراد بیشتر در دنیای آرمانی خود زندگی میکنند و چندان با واقعیتهای زندگی کاری ندارند، بر همین اساس چندان اهل گفتوگو نیستند و به اصطلاح مرغ آنها یک پا دارد یعنی به ندرت پای صحبت فرزندانشان مینشینند.
به گفته دکتر ایزدی یک شکل دیگر از کمالگرایان افرادی هستند که به جای پذیرش نداشتههای خود در حوزه استعداد و تواناییها، با آنها میجنگند. اینها با تحقیر دیگران بویژه فرزندانشان درصدد التیام بخشی به نقصی هستند که در درون خود کشف کرده اند.
•تله ذهن
وی میافزاید: دسته سوم این قبیل والدین، افرادی هستند که در تله ذهن خود گرفتارند. تله ذهن، صفتی است که بیشتر در افراد باهوش دیده میشود. این افراد باهوش تصور میکنند که چون باهوش هستند و سختترین مسائل ریاضی یا فیزیک را براحتی حل میکنند و یا چون با یک رتبه تک رقمی در دانشگاهی خوب پذیرفته شدهاند، پس همه چیز را بهتر از دیگران بویژه همسر و فرزندانشان درک میکنند. افتادن در این دام ذهنی موجب میشود تا گوش این افراد برای پذیرش تفسیر و نگاه دیگران به مسائل بسته شود و شریک مناسبی برای گفتوگو نباشند.
•خودخواهان ادراکی
دکتر ایزدی در خصوص والدین دارای ویژگی شخصیتی خودخواه ادراکی میگوید: این افراد کسانی هستند که معتقدند پدیدهها، مسائل و موضوعات فقط یک تفسیر و تحلیل دارند و آن هم تحلیل و تفسیر آنهاست. شاید این صفت را بیشتر بتوان در افرادی که سالهای سال در زمینهای کار کرده و کسب تجربه دارند، مشاهده کرد. اما برای یک پدر و یا مادر ویژگی شخصیتی مناسبی نیست، چرا که شرایط جامعه و افراد هر روز نسبت به قبل تغییر میکند و شخصیت افراد نیز با هم متفاوت است؛ بنابراین آنها نمیتوانند نسخهای را که سالها پیش تجربه کردهاند برای فرزندان خود بپیچند و تجربه آنها نباید مانع گفتوگو با فرزندانشان شود.
•اثر بخشی تعامل والدین و فرزندان
این روانشناس با اشاره به اینکه گفتوگو با جر و بحث، مناقشه، جدل و نظایر آن متفاوت است، میگوید: هدف گفتوگو تلاش برای نزدیک کردن فهمها و تفسیر دو طرف تعامل از یک موضوع است و هر اقدامی که درصدد تخریب، مقصریابی، محکومسازی و نظیر آنها باشد موجب دور شدن طرفین از مفهوم گفتوگو میشود؛ بنابراین علاوه بر شنونده، اثربخشی گفتوگو به گوینده و اصول و قواعدی که او هنگام ارسال پیام باید مورد توجه قرار دهد نیز، بستگی دارد. به همین دلیل گفتوگو را باید با عبارت مثبتی مانند سلام آغاز کرد و سپس به بیان ایراد، ضعف، گلایه و نظایر آن پرداخت و در پایان نیز باید با پیامی که بر امیدواری و امکان تغییر اشاره دارد، ارسال پیام را به پایان رساند. همچنین یک اصل مهم در ارسال پیام، اصل « محدودیت » است. بر این اساس نباید در ارسال پیام پای افراد دیگر و موضوعاتی غیر از موضوع مورد گفتوگو به میان کشیده شود، چرا که بیتوجهی به این اصل موجب پیچیدهتر شدن موضوع مورد اختلاف شده و این خود به دور شدن فهم و تفسیر طرفین دامن میزند.
نظر شما