ناهید لالهزاری/
در سوره مبارکه حجر، خداوند به شرح حال گروهی میپردازد که با استهزا و تمسخر به جنگ حقیقت میروند؛ کسانی که حتی تهمت جنون هم به پیامبر اکرم(ص) زدند: «وَ قَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» (حجر: 6)؛ و گفتند ای کسی که قرآن بر او نازل شده است، به یقین تو دیوانهای.
خداوند این روش را سنتی ناپسند و تکراری میداند که در مورد هر پیامبری انجام میدادند و میفرماید: «وَ مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» (حجر:11)؛ و هیچ پیامبری برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره میگرفتند. خداوند متعال در ادامه، جرم، گناه و آلودگی همراه با لجاجت در پذیرش حق را عوامل اصلی استهزا میداند: «کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ» (حجر:12)؛ بدینگونه آن [استهزا] را در دل بزهکاران راه میدهیم.
خداوند میفرماید آنها آن قدر لجاجت دارند که اگر دری از آسمان بر رویشان باز شود، باز هم ایمان نمیآورند: «وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ» (حجر:14)؛ و اگر دری از آسمان بر آنان میگشودیم که همواره از آن بالا میرفتند؛ «لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ» (حجر:15)؛ بیگمان میگفتند در حقیقت ما چشمبندی شدهایم، بلکه ما مردمی هستیم که افسون شدهایم.
از دیگر عوامل مسخره کردن حقایق توسط آنها این است که این افراد چشم خود را بر روی نشانههای خدا و ربوبیت وی در آسمان و زمین بستهاند: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَ مَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ» (حجر:22)؛ و بادها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان، آبی نازل کردیم پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانهدار آن نیستید. آنها ربوبیت خدایی که مرگ و حیات انسانها در دست اوست را به فراموشی سپردهاند: «إِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ وَ نَحْنُ الْوَارِثُونَ» (حجر:23)؛ و بیتردید، این ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم، و ما وارث [همه] هستیم.
خداوند در ادامه به عامل دیگری اشاره میفرماید که همان تلاش و قسم شیطان برای حقستیز کردن نوع بشر است؛ سپس به تبیین روشی که شیطان در این زمینه انجام میدهد میپردازد که همان آراستن و زیور دادن باطل در چشم انسان است: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» (حجر:39)؛ گفت پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت و در نتیجه دو گروه متقین و گمراهان از هم جدا میشوند.
در آیات 49 و 50، خداوند به دو سنت خود یعنی رحمت و عذاب الهی اشاره میکند: «نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (حجر:49)؛ به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان؛ «وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ» (حجر:50)؛ و اینکه عذاب من، عذابی است دردناک. تا با این دو سنت، انسان همواره در بین خوف و رجا قرار داشته باشد؛ نه ناامید شود و نه خود را ایمن از عذاب پندارد.
خداوند در ادامه مثالی برای نزول رحمت بر ابراهیم(ع) میزند که همان بشارت فرزند است: «قَالُوا لاَتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلاَمٍ عَلِیمٍ» (حجر:53)؛ گفتند مترس که ما تو را به پسری دانا مژده میدهیم.
و نمونههای دیگری درباره نزول عذاب الهی برای استهزاکنندگان حقایق؛ مانند قوم لوط، قوم شعیب و ثمود و از کسانی که با گروهی مسخرهکننده مواجهند میخواهد که روشی مسالمتآمیز و نیکو را در پیش گیرند: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» (حجر:85)؛ و به ثروتی که به گروه مخالفان داده شده چشم ندوزند: «لاَتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً»؛ و همواره به روشنگری و بیان حقایق با اعتماد به حتمی بودن حمایت الهی بپردازند: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» (حجر:94)؛ پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب؛ «إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِءِینَ» (حجر:95)؛ که ما [شرّ] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.
و هرگز از رفتار آنها دلتنگ نشده، با عبادت و بندگی خدا از شر آنها در امان بمانند: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ» (حجر:98)؛ پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجدهکنندگان باش.
نظر شما