تحولات منطقه

 در دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب با شــاعران، مســائل و محورهای مهمی مطرح شــد. از میان صحبت‌های منتشــر شده، نگرانی ایشان درخصوص زبان و ادبیات فارسی بیش از هر چیزی مشــخص بود. ایشان در بخشی از ســخنان خود به اوضاع زبان فارسی اشاره کردند و ضمن ابراز نگرانی از بی‌توجهی گویندگان صداوسیما به زبان فارسی و استفاده بی‌حد و غیرعالمانه از لغات زبان‌های بیگانه بویژه زبان‌های غربی فرمودند، این مسئله موجب نگرانی است.

 بارها در تلویزیون گفتیم اما کو گوش شنوا؟
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

خدیجه زمانیان/

 در دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب با شــاعران، مســائل و محورهای مهمی مطرح شــد. از میان صحبت‌های منتشــر شده، نگرانی ایشان درخصوص زبان و ادبیات فارسی بیش از هر چیزی مشــخص بود. ایشان در بخشی از ســخنان خود به اوضاع زبان فارسی اشاره کردند و ضمن ابراز نگرانی از بی‌توجهی گویندگان صداوسیما به زبان فارسی و استفاده بی‌حد و غیرعالمانه از لغات زبان‌های بیگانه بویژه زبان‌های غربی فرمودند، این مسئله موجب نگرانی است.

 برای این منظور با ســعید بیابانکی شاعری که ســابقه اجرا در رادیو و تلویزیون را دارد و بخوبی با این رسانه‌ها آشناست، به گفتوگو نشستیم و از او خواستیم توضیح دهد رسانه‌هایی مانند صداوسیما چگونه می‌توانند زبان و ادبیات فارسی را تخریب کنند؟

 بیابانکی در ابتدا گفت: اگر رادیو و تلویزیون را به عنوان دو رســانه مهم دیداری و شنیداری در نظر بگیریم، هر دو از رسانه‌های مسلط جهان به شمارمی‌روند؛ البته جهان مجازی هم یکی از رسانه‌های مسلط است، با این تفاوت که توسط مردم مدیریت میشود و صدا و سیما توسط نظام حاکم و دولت.

 این شــاعر و مجری با بیان اینکه بخوبی با شــرایط اجرا در این دو نهاد آشناست، دغدغه رهبر معظم انقلاب را دغدغه‌ای بجا توصیف کرد و گفت: آن قدر در این رسانه‌ها بخصوص تلویزیون نسبت به ادبیات بی توجهی میشود که من بارها این مسئله را متذکر شدم اما کو گوش شنوا؟

وی به تفاوت رادیو و تلویزیون و گونه اجرا در دو رســانه اشــاره کرد و توضیح داد: بســیاری از برنامه‌های رادیو مبتنی بر متن اســت؛ به این صورت که همه متنها توسط نویسنده‌ها نوشته و در مرحله بعد توسط شورای ویراســتاری تأیید میشــود و درنهایت گوینده از آن استفاده میکند.

 بنابراین گوینده بر اساس متن با مخاطب صحبت می‌کند، اما در تلویزیون چنین روندی وجود ندارد و اصولا این رسانه هنوز متن محور نیســت. مجری تلویزیون که میخواهد پشت دوربین قرار بگیرد تمام حواســش متوجه دوربین است، در نتیجه به متن توجه نمیکند.

 برای همین ادبیاتی که توسط مجریان تلویزیون به کار میرود متکی بر ادبیات فردی مجری و محفوظات، دانش و فضل اوست و شاید مسئله تحریف از همین جا به وجود بیاید.

 بیابانکی در ادامه بر متن محور بودن مجریان تأکید کرد و گفت: مجریان تلویزیون باید یاد بگیرند هر حرفی را نزنند. شاعر «سنگچین» با بیان اینکه مجریان دهه‌های اخیر تلویزیون تهی از دانش و فضل بوده‌اند، افزود: به استثنای چند نفر، سایر مجری‌ها هر چه دوســت داشــته‌اند مقابل دوربین گفتهاند و کسی هم مانع نوع ادبیات آنها نبوده است، اما در سالهای اخیر رادیو نسبت به تلویزیون فضای فرهیخته‌تری داشــته و تلاش کرده از افراد کارشــناس و آشنا با رسانه استفاده کند.

 مجری برنامه‌های ادبی به تفاوت‌های دیگر اجرا در رادیو و تلویزیون اشاره کرد و نتیجه گرفت، تلویزیون شرایط بیشتری برای تحریف زبان و ادبیات فارسی دارد. وی گفت: در تلویزیون با تصویر، حرکت، نور و گریم سروکار داریم. همه اینها برای بیننده جذاب است و به نوعی او را فریب میدهد و بیننده حواســش نیست مجری چه میگوید، اما در رادیو چون حس شنوایی در دقتها بیشتر است، مردم به غلط‌ها و ایرادهای گوینده بیشتر توجه می‌کنند.

 در تلویزیون حتی از این غلط‌ها اســتقبال هم می‌شود؛ وقتی مجری خطایی میکند، همان خطا و اشتباه منتشرمیشود و همه هم لذت میبرند و شاید در انتشار این بخش‌ها در فضای مجازی اشتباه مجریان برای مخاطب آشکار شود.

 بیابانکی ایراد دیگر تلویزیون را استفاده مجریان از لغات خارجی عنوان کرد و افزود: من نمیدانم ادبیات انگلیســی و خارجی در ادبیات ما چه میکند؟ اصطلاحات برنامه‌سازی که بیشتر آنها لغات انگلیسی هستند، عیناً به کار میروند، در حالی که همه اینها معادل فارسی دارند.

 کلماتی مثل پلی بک، آنتن، کمرا، کمرامن، ژانر، پارادوکســیکال که مجریان و برنامه‌سازان استفاده میکنند، معادل‌هایی دارند که استفاده نمیشود . به باور این طنزپرداز، زبان فارسی ظرفیت‌های زیادی برای معادل‌سازی دارد، اما کســانی میتوانند این معادلسازی را انجام دهند که خودشان ادیب، شــاعر و اهل قلم باشند.

وی افزود: به صرف اینکه کسی صورت زیبا، چشم و موی رنگی دارد و یا لباسهای زیبایی میپوشد نباید جلوی دوربین قرار بگیرد و فقط کارش تخریب زبان فارسی باشد.

 شاعر «یلدا» به واژه انگلیسی «استندآپ کمدی» که با برنامه خندوانه در میان مردم انتشار یافت، اشاره کرد و گفت: برنامه خندوانه رسماً یک واژه انگلیســی را میان مردم رایج کرد. ما برای این واژه، معادل «برپاخند» را پیشنهاد دادیم که مورد توجه برنامه‌سازان خندوانه قرار نگرفت، اما رادیو از این واژه استقبال کرد و «برپاخند» به جای استندآپ کمدی استفاده میشود.

 بیابانکــی در ادامه به اتفاق خوبی که این روزها در صداوســیما رخ داده و مردم هم از آن اســتقبال کردند، اشاره کرد. وی گفت: ساعد باقــری حدود یک دهه از تلویزیون دور بود. حالا او با دســتی پر به تلویزیون آمده و مجری برنامه سحری یکی از شبکه‌هاست.

اجرای او با اســتقبال مردم رو به رو شــده اســت. او به جز خواندن خمسه نظامی، حافظ، ســعدی، منطق الطیــر و تاریخ بلعمی چه میکند؟ ادبیات ما همین است . استقبال مردم نشان میدهد مردم به ادبیات درست علاقه‌مند هستند و این جنس ادبیات را دوست دارند.

 آنقدر از مجریان تهی، ادبیات ســخیف و پیش پا افتاده شنیدهاند که از این نوع ادبیات سیر شده‌اند و موجی که در پی اجرای ساعد باقری ایجاد شد، نشان میدهد مخاطب امروز تلویزیون به دنبال کسی است که هم از دانش کافی برخوردار وهم بر اجرا مسلط باشد. دیگــر مجریانی که فقط خوب حرف میزنند اما حرف خوبــی نمیزنند مــورد توجــه مــردم نیستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.