قدس آنلاین - رقیه توسلی: عاشقی اش دستم می آید. اینکه نذرش را می فهمد. از قطرات خونی که می گذرد. شادی که توی سفره نیازمندان می گذارد.
صدای پُر حجب اش می پیچد: "السلام علیک یا اباعبدالله". آرزو دارم آقا به نوکریشان قبولم کنند.
با خود زمزمه می کنم "نذر خون" و انگار دستی توی دلم چراغی روشن می کند آنوقت که پرستار دستگاه را متصل و کیسه، رنگ دانه های انار می شود. وقتی می بینم مویرگ ها چقدر می توانند مهربان و گوش به فرمان باشند!
نظر شما