ناهید لالهزاری/
مترفین گروهی هستند که در آیات مختلف قرآن از آنها یاد شده؛ در سوره مبارکه سبا آمده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ» (سبا:34)؛ و [ما] در هیچ شهری هشداردهندهای نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شدهاید کافریم».
در تفسیر المیزان آمده است که کلمه «مترف» اسم مفعول از ماده «اتراف» است که به معنای زیادهروی در لذت بردن از نعمتهاست و اشاره است به اینکه زیادهروی در لذایذ، کار آدمی را به جایی میکشاند که از پذیرفتن حق، استکبار ورزد. خاصیت اتراف، ترفه و غوطهور شدن در نعمتهای مادی همین است که قلب آدمی بدانها متعلق میشود و آنها را بزرگ میشمارد و سعادت خود را در داشتن آنها دانسته و در نتیجه همواره به یاد حیات ظاهری دنیا بوده و ماورای آن را فراموش میکند.
در تفسیر نمونه در تعریف این گروه آمده است: «مترف» به کسی میگویند که فزونی نعمت و زندگی مرفه، او را مست، مغرور و غافل کرده و به طغیانگری واداشته است. معمولاً آنها در صف نخست مخالفان انبیا بودند، چون تعلیمات انبیا را از یک سو مزاحم کامجویی و هوسرانی خود و از سوی دیگر مدافع حقوق محرومانی که با غصب حقوق آنها به این زندگی پر زرق و برق رسیده بودند، میدیدند و از طرف دیگر برای پاسداری مال و ثروتشان قدرت حکومت را یدک میکشیدند و پیامبران را در تمام این جهات در نقطه مقابل خود میدیدند؛ بنابراین به سرعت به مبارزه برمیخاستند.
آیه بعد به منطق پوشالی آنها که در هر زمانی برای اثبات برتری خود به آن متوسل میشدند و به اغفال عوام میپرداختند، اشاره کرده و میگوید: و آنها گفتند ما از همه ثروتمندتر و پراولادتریم؛ «وَقَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا»؛ مگر خداوند عزیز کردههای خود را هم مجازات میکند؟ اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما میداد؟ خلاصه، آبادی دنیای ما دلیل روشنی بر آبادی آخرت ماست !«وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ».
خداوند در آیه بعد این منطق عوامفریبانه را به عالیترین وجه پاسخ میدهد و در هم میکوبد؛ روی سخن را به پیامبر کرده، میفرماید: به آنها بگو پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد گسترش میدهد و برای هر کس بخواهد سخت میگیرد؛ «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ». بنا بر این هرگز نباید وسعت روزی را دلیل بر سعادت و تنگی روزی را دلیل بر شقاوت شمرد اما بیشتر مردم از این واقعیت بیخبرند؛ «وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُون».
در سوره مبارکه زخرف، ویژگی دیگری از مترفین معرفی میشود که همان تقلید کورکورانه از پدران کافرشان است: «وَ کَذلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ» (زخرف:23)؛ و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشداردهندهای نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند: ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافتهایم و ما از پی ایشان راه سپریم.
از ویژگیهای دیگر آنها این است که روی گناهانشان اصرار و معاد را انکار میکنند: «إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند» (الواقعه:45)؛ «وَ کَانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظِیمِ و بر گناه بزرگ پافشاری میکردند» (الواقعه:46)؛ «وَ کَانُوا یَقُولُونَ أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً وَ عِظَاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»؛ و میگفتند آیا چون مُردیم و خاک و استخوان شدیم، واقعاً [باز] زنده میشویم؟ (الواقعه:47)
قرآن کریم در سوره مبارکه اسراء، مترفین را از گروههای مؤثر در نابودی جوامع میداند؛ زمانی که به فساد میپردازند و نافرمانی خدا میکنند: «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً» (اسراء:16)؛ و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وامیداریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم شود، پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم.
نظر شما