اما آنچه واقعیت دارد و در کلام رهبر معظم انقلاب نیز بارها آمده این است که هنوز گامهای زیر بنایی و اقدامات زمینه ساز برای اجرای تحول در آموزش و پرورش به اجرا درنیامده و هنوز زیرساختهای لازم برای اجرای آن فراهم نشده است. تا زیرساختها مهیا نشود، پیشبینیهای لازم صورت نگیرد و براساس آن برنامهای معین و مدون که دربردارنده همه الزامات باشد طراحی نشود و گامهای برنامهریزی شده به اجرا درنیاید، صحبت از اجرای سند تحول و دگرگونی در نظام آموزش و پرورش، صحبت از آرزوها و آرمانهایی است که با اجرا و عمل فاصله زیادی دارد.
برای تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ۵۰۰ نفر از شخصیتهای برجسته حوزه، دانشگاه و علوم تربیتی کشور کار کردهاند تا این سند متناسب با جامعه آموزش و پرورش تدوین شود، ضمن آنکه سند تحول از گزارههای انتزاعی و ذهنی متعدد تشکیل شده است. یعنی ما در این سند با مجموعهای از کلید واژههای متعدد مواجه هستیم و باید برای آنها زیرنظامهای متناسب با نیازهای زمان حال و آینده جامعه آموزش و پرورش ایجاد کنیم.
البته این به آن معنا نیست که نقدی بر این سند وارد نیست و سندی جاودان خواهد بود، چرا که هر سندی در صورت تأیید باید در دورههای پنج ساله بازنگری تا متناسب با نیاز جامعه به روز شود. به اعتقاد من این سند در سالهای گذشته تا حدودی دچار تحریف شده و به دلیل برداشتهای سلیقهای متعددی که از سوی افراد مختلف بر آن تحمیل شده، عملیاتی کردن آن را با مشکل مواجه کرده است. ضمن آنکه برخی اجرای سند را مبتنی بر تغییر و تحولات میدانند و به همین دلیل اجرای آن را به تأخیر انداخته و با آن موافق نیستند و الگوهای غربی را به این سند ترجیح میدهند. گروه نخست افرادی هستند که با تغییر در زیرساختهای آموزش و پرورش مخالفت میکنند و گروه دوم طرفداران الگوهای غربی نظیر سند «۲۰۳۰» هستند. در واقع هر دو گروه افرادی هستند که آمادگی تغییر و تحول در دیدگاههای خود را ندارند و تا زمانی که این نگاهها در وزارتخانه حاکم باشد، اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تأخیر خواهد افتاد و دود آن به چشم معلمان و دانشآموزان که آیندهسازان این کشور هستند، خواهد رفت.
اکنون زمان آن رسیده که محتوای سند تحول، زیرساختها و برنامههای اجرا شده در مسیر تحقق اهداف مورد بازنگری قرار گیرد و در این بازنگری ضرورت دارد معیارهای بررسی سازگاری یا ناسازگاری اجزا و عناصر برنامه با یکدیگر، توجه به الزامات مطرح شده در اسناد برنامهها و میزان پایبندی به آنها در اجرا، میزان تحققپذیری اهداف برنامه و درجه آرمانی بودن یا عملیاتی شدن اهداف بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
به عنوان نمونه در حوزه پرورشی به دلیل اینکه امکان استفاده از سند فراهم نبود و نتوانستیم متناسب با زیرنظامهای سند تحول برنامه جامع تربیتی استخراج کنیم، مدارس ما در زمینه شادی و نشاط دانشآموزان به سراغ مدلهای غربی رفتند که علاوه بر خدشه دارکردن اعتماد به مقوله پرورشی، افکار عمومی جامعه را دچار تشویش کردند. در حالی که باید در حوزههای مختلف آموزش و پرورش، از حوزه پرورشی گرفته تا آموزش، کتابهای درسی، تربیتی و حتی تجهیزات و نوسازی زیرنظام داشته باشیم تا با تغییر افراد در وزارتخانه تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و در پی آن برنامهریزیها دچار تغییر و تحول نشود.
انتهای پیام/
اکنون هویت حرفهای معلمان با آنچه در سند ترسیم شده فاصله زیادی دارد. امیدواریم با قدمهایی که برداشته میشود همانند طرح رتبهبندی معلمان و سنجش صلاحیتهای آنها، پیگیری و اجرای مصوبات و مندرجات زیرساختهای مربوط این مهم محقق شود.
در سند تحول بنیادین نگاه ویژه و ممتازی به معلم شده است که با اجرای آن معلم به عنوان پژوهشگر و استاد شناخته میشود و نه کارمند. به طور حتم با این تحول عمیق و اساسی در تاریخ آموزشوپرورش - البته اگر موفق اجرا شود- نظام آموزشی را به معنای واقعی کلمه متحول خواهد کرد، چرا که در همه جوامع ضامن تحول واقعی در آموزش و پرورش و معلمان است.
نظر شما