هرچند به احتمال زیاد آزادی این چهره آمریکایی-لبنانی همانند نمونههایی مثل جیسون رضائیان، جدا از تصمیم و نقش دولت، آوردههای سیاسی برای کشورمان دارد اما نزار زکا که به دلیل ارتباطات بسیار ویژهای با جوامع اطلاعاتی و نظامی آمریکا یک «گنج پنهان» محسوب میشد، نمادی از شیوه نوین آمریکا در استعمار و هجمه به کشورمان است. آمریکا در شیوهای نوین با استفاده از رشد فناوریهای ارتباطی (همان چیزی که شما به عنوان گوشی هوشمند در دستتان دارید) با لباس کارآفرینی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به دنبال کسب «داده» از ایرانیان و استفاده علیه جمهوری اسلامی است.
تغییر رژیم گفتمان کلیدی مقامات آمریکایی در قبال ایران است، هرچند در مواضعی ضدونقیض آن را انکار کنند. یکی از ابزارهای این تغییر رژیم، شناخت از نقاط ضعف و شکافهای اجتماعی و انسانی ایرانیان است. شاید بسیاری از مخاطبان با خود بگویند، مگر من در شبکههای اجتماعی چه اطلاعاتی منتشر میکنم که آمریکا بخواهد از آن استفاده کند و همه این سخنان را توهم توطئه بداند اما اهمیت دادهها در تجمیع فعالیتهای بخش قابل توجهی از ایرانیان است. فعالیتهای مجازی که خود واقعی ایرانیان را نشان میدهد، چه چیزی عصبانیشان میکند، چه دروغ و شایعهای را باور میکنند، چه چیزی را دوست دارند و در یک کلام نقاط ضعف و قوتشان چیست.
واکاوی و تحلیل اطلاعاتی که ما در فضای مجازی (از شبکههای اجتماعی تا یک نرمافزار تاکسی اینترنتی) تولید میکنیم، میتواند شخصیتشناسی و آگاهی عمیق از روحیات، فرهنگ و باورهای مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی جامعه را ارائه دهد، چیزی که از آن به عنوان کلانداده یاد میکنند. برای درک این موضوع از خود بپرسید که چگونه شایعههای قومیتی و نژادی یا... بسادگی مورد باور مردم قرار میگیرد و ناگهان کشور را دچار چالش میکند؟ چون میدانند چه دروغی را و چگونه بگویند تا مردم باور بکنند، همین موضوع را در مسائل سیاسی و اقتصادی تعمیم بدهید.
نزار زکا نمادی از نفوذ در زیرلایههای ارتباطی و مخابراتی کشورمان است که در سایه برچسبزنی توهم توطئه گم شد. دستگیری مهره عملیاتی وزارت خارجه آمریکا در پروژه فتح سایبری ایران این تهدید را رفع نکرد و آزادیاش هم تغییری در تهدید عملیات سایبری ایجاد نمیکند، چون میزبانان داخلی با خوشبینی، فرصت فضای مجازی را تبدیل به تهدید میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما