دو، سه سال پیش بود، هاشم رضازاده، دوست شاعرم تماس گرفت و گفت: قرار است با چند نفر از دوستان به دیدن استاد امیر برزگر خراسانی بروند و از من هم برای رفتن دعوت کرد. فردای آن روز ما بودیم و جایی در رضا شهر روبهروی خانه استاد برزگر. دوستان که آمدند، وارد خانه استاد شدیم و ساعتی را نشستیم و بیشتر شنونده حرفهای استاد بودیم. سال پیش در برنامه دیگری استاد جواد محقق همدانی برای انجام چند گفتوگو با اهالی شعر و ادب استان به مشهد آمدند. یکی از آن گفتوگوها با بنده و محور اصلی گفتوگو هم درباره جلسات ادبی مشهد و در کنار آن پرسشهایی مرتبط با حوزه شعر بود. یکی از گفتوگوها هم با استاد برزگر بود. دوستان دعوت کردند تا در صورت تمایل، آنها را در رفتن به خانه استاد همراهی کنم و با این دعوت، بنده هم همراه دوستان شدم. چون بدون مقدمه دعوت شده بودم، فقط تلفن همراه در دسترسم بود و دوربینم همراهم نبود تا از استاد فیلم بگیرم. یادم هست آنجا به دوستان گفتم شما که قرار است مجموعهای از گفتوگوها با چهرههای مختلف شعری تهیه کنید، کاش فقط به ضبط صدا اکتفا نمیکردید و همه این گفتوگوها را تصویری میگرفتید حتی با یک دوربین.
آن روز با موبایلم بخش زیادی از برنامه را فیلم گرفتم هر چند کیفیت گوشی که همراهم بود به دوربینم نمیرسید اما با خودم فکر کردم همین هم غنیمت است. حالا و بعد از گذشت سالی خبردار شدم استاد مریض حال بوده و تعدادی از دوستان و مدیران ارشاد به ملاقات ایشان رفتهاند. پس از شنیدن و خواندن این خبر، دوباره این فکر به ذهنم رسید که کسی چون او به سبب حضور چند دههای خود در شعر و نشست و برخاست و دوستیهای چندین و چند سالهاش با بزرگان ادب و هنر این سرزمین و از جمله خراسان بزرگ میتواند منبع داشتهها و اطلاعات فراوانی باشد. او از نسلی است که تحصیلات خود را با رفتن به مکتبخانه در دهه ۲۰ شروع کرده است و علاوه بر اینکه برای آموختن و پرداختن به شعر محضر برخی از بزرگان شعر و ادب از جمله زنده یاد قدسی، فرخ، کمال، صاحبکار و ... را درک کرده است، برای آموختن هنر موسیقی و نقاشی هم با برخی از استادان هنر مراوده و ارتباط داشته است که میتواند شنیدن از آنها هم خالی از لطف نباشد. این صحبتها البته به معنای آن نیست که درباره گذشته ادبی خراسان، چهرهها و شخصیتها، جلسات و مباحثی از این دست ننوشتهاند اما به نظرم در این بخش هنوز جای کار فراوان وجود دارد چرا که در
گفت وگوی یکی، دو ساعته با استادی همچون امیربرزگر و یا دیگر پیشکسوتان، نمیتوان به همه جوانب بحث پرداخت. در این گونه گفتوگوها استاد مورد نظر میتواند گاهی ۵۰ سال خاطرات ادبی خود را و گفتنیها از جلسات و شخصیتهای تأثیرگذار شهر را در قالب چند خاطره و یا جمله و اظهارنظر بازگو کند. برای همین اگر به دنبال کار جدی هستیم، باید گاهی ساعتها و روزها پای صحبتهای هر کدام از این پیشکسوتان بنشینیم و حرفهای آنها را با جزئیات بشنویم و ثبت کنیم. به عبارت دیگر گفتوگو با هر کدام از این بزرگان را باید در قالب طرح و برنامهای چند جلسهای تعریف کنیم. ناگفته روشن است از استادان بزرگوار هم انتظار میرود با آنهایی که تنها به خاطر زنده نگه داشتن گذشته ادبی شهرمان تلاش میکنند همکاری و همراهی کنند زیرا این نوشتنها، شنیدنها و ثبت و ضبط کردنها بخشی از هویت تاریخی و ادبی شهر مشهد است و اگر آن چنان که باید و شاید به آن نپردازیم، بخشی از تاریخ شهرمان را خودخواسته به فراموشی سپردهایم.
نکته آخر اینکه جوانانی که امروز پا در عرصه شعر و ادب میگذارند، پای در مسیری گذاشتهاند که رفتگان و بزرگان این وادی تا حد زیادی مسیر را برای رفتن آنها هموار کردهاند که صائب تبریزی فرموده است: «نقش پای رفتگان هموار سازد راه را» پس باید از خواندن راههای رفته و استادان و پیشکسوتانی که این راهها را هموار کردهاند، غفلت نکرد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما