بهرورز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی روز دوشنبه در جریان یک تور رسانهای در تأسیسات اتمی اراک اعلام کرد که ایران تا ۱۰ روز دیگر و خیلی زودتر از پایان ضرب الاجل ۶۰ روزه به کشورهای اروپایی از سقف ذخیره اورانیوم غنی شده در برجام عبور خواهد کرد.
هجدهم اردیبهشت ماه بود که بر اساس تصمیم شورایعالی امنیت ملی کشور، ایران اعلام کرد که ۶۰ روز برای اجرای تعهدات و وعدههای اروپاییها به این شرکای برجامی زمان میدهد و پس از آن وفق مواد ۲۶ و ۳۶ برجام در پاسخ به خروج امریکا از این توافق و اعمال مجدد تحریم های هستهای و اقتصادی روند کاهش برخی از تعهدات خود را آغاز خواهد کرد.
در پایان اردیبهشت ما نیز مسئولان سازمان انرژی اتمی برای آنکه جدیت ایران را در تصمیم خود نشان دهند و برای آنکه به تحلیلهایی که درباره ظرفیت ایران برای غنی سازی و زمانبر بودن عبور از سقف برجام پایان دهند، از ۴ برابر شدن ظرفیت و سرعت غنی سازی در سایت نطنز خبر دادند. بر این اساس ایران تا روز ۱۸ خرداد ماه و موعد اعلام شده به سقف محدودیتهای برجام میرسید.
دیروز اما آنچه معاون بینالملل و سخنگوی سازمان انرژی اتمی در اراک اعلام کرد یک شوک بزرگ برای کشورهای غربی به ویژه تروئیکای عضو برجام بود.
کمالوندی گفت که متخصصان ایرانی در یک مرحله دیگر ظرفیت غنی سازی در نطنز را بار دیگر به دو برابر افزایش دادهاند. بدین ترتیب ایران تا ششم تیرماه و تقریبا دو هفته زودتر از سقف ۳۰۰ کیلویی تعیین شدن در برجام برای ذخیره گاز UF۶ یا ۸/۲۰۲ کیلوکگرم اورانیوم با غنای پایین(۶۷/۳) عبور میکند.
اما چرا مقامات نظام تصمیم به چنین کاری گرفتند. به نظر میرسد این اتفاق را نمیتوان به سفر اخیر هایکو ماس وزیر خارجه آلمان و سپس هلگا اشمیت معاون مسئول سیاست خارجی اروپا به تهران بی ارتباط دانست.
در سفر ماس به تهران به جرأت میتوان گفت کم رنگترین بخش مأموریت او رایزنی و مذاکره درمورد اجرای اینستکس بود. هایکو ماس در نشست خبری با ظریف هم مدام و بارها تأکید کرد که دلیل سفرش به منطقه نگرانی از اوضاع امنیتی منطقه و خلیج فارس بوده و با پیامی از کشورهای مختلف برای کاهش تنش به تهران آمده است.
او در تهران وقیحانه گفت که خروج و عدم اجرای تعهدات یک طرف برجام(آمریکا) دلیلی بر این نیست که ایران هم تعهدات خود را کنار بگذارد.
او یک روز بعد در سوئد در نشست خبری یا وزیر خارجه این کشور ادبیات تندتر و تهدید آمیزی را بکار گرفت و بدون اشاره به نقض آشکار برجام از سوی آمریکا و تحریمهای غیر قانونی و مخرب ای کشور، گفت که تخلف ایران از تعهدات برجام موجب بازگشت تحریمهای ایران میشود.
پس از سفر ماس، در حالی که همزمان مذاکرات «پر فیشر» رئیس آلمانی شرکت اینستکس و کارشناسان این شرکت در تهران با مسئولان نهاد متناظر ایرانی در جریان بود هلگا اشمیت راهی تهران شد تا با عباس عراقچی دیدار و رایزنی کند. این با او به صراحت هدفش را مذاکره درباره اینستکس اعلام کرد.
از دیدار او و عراقچی اما همان مختصر اطلاعاتی که از سفر هایکو ماس رسانهای شده بود هم به بیرون درز نکرد.
یک روز بعد اما علی ربیعی سخنگوی دولت گفت که اشمیت وعده داده که نهاد مالی اینستکس بزودی از طرف اروپا تأمین مالی خواهد شد.
وعدهای که در ماه های اخیر به کرات داده شده اما عملی نشده است. اگر هم بشود، محدود به غذا و داروست که اساساً مورد تحریم نیست.
بنایبر این اروپایی ها تلاش دارند تا کف مطالبات ایران را تأمین کرده و با حداقل اقدامات تهران را در تعهدات کامل برجامی نگه داشته و اورا بازی دهند.
در چنین فضایی رخدادهای مشکوک و تنش زا در خلیج فارس و انفجار نفتکشها و نشانه رفتن انگشت اتهام از سوی آمریکا و انگلیس بلافاصله و بدون اینکه تحقیقاتی در این زمینه صورت گرفته یا سندی ارائه شود پرده از یک پروژه خطرناک برای کشاندن تنش به سطح صفر با ایران و بردن ماجرا به شورای امنیت برای اعمال محدودیتهای جدید یا نظامهای بینالمللی به امنیت منطقه خلیج فارس دارد.
اتفاق دیروز و اعلام اینکه ایران ۱۲ روز زودتر از سقف ذخایر اورانیوم غنی شده خود عبور خواهد کرد در واقع یک پیام به کشورهای اروپایی و آمریکا بود که باید به این بازی کثیف و ناجوانمردانه پایان دهند.
از سوی دیگر معاون سازمان انری اتمی کشورمان یک خبر مهم دیگر را هم داد که کمتر مورد دقت قرار گرفت. او گفت که ایران از این پس دیگر آب سنگین نخواهد فروخت.
آمریکاییها تصور میکردند که با تحریم فروش آب سنگین، ایران ناگزیر خواهد شد تولید این ماده را متوقف کند زیرا دیگر این تولید صرفه و توجیه اقتصادی و فنی ندارد. اما آنها یک روی سکه را دیده و روی دیگرش را نخوانده بودند.
ایران در سال ظرفیت تولید ۲۰ تن آب سنگین را دارد. از زمان اجرای برجام و انتقال مازاد سقف تعیین شده یه خارج ایران ۱۰ تن آب سنگین خود را فروخته است. بدین ترتیب مابقی تولید در داخل به انحای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. بنابر این ایران تمایلی برای صادرات آب سنگین خود به عنوان یک ماده خام ندارد.
دست برتر ایران در این مسئله تولید محصولات دوتره به عنوان یک محصول هایتک و استراتژیک با کاربریهای گسترده در بخشهای پزشکی، تشخیصی، صنعتی، کشاورزی و دارویی است.
بر اساس گزارش متخصان و مسئولان شرکت مصباح انرژی متولی، طراح و کاربر تأسیسات آب سنگین خنداب، تعداد و حجم محصولات دوتره تولید شده طی دو سال گذشته با رشد کمی و کیفی به سمت صنعتی شدن و ایجاد ارزش افزوده بالا حرکتن کرده تا انجا که در همین مدت برخی از کشورهای اروپایی نیز اقدام به خرید این محصولات از ایران کردهاند.
جهش دوم در این پروسه توفیق متخصصان هستهای کشورمان در تولید مواد نشاندار شده هستند که یک مرحله بالاتر با فناوری پیشرفته تر در تولید ایزوتوپهای پایدار هستند که به ویژه در صنایع دارویی کاربرد دارند.
نکته حائز اهمیت اینست که فروش محصولاتر دوتره و نشاندار شده شامل تحریمهای آمریکا نیست، البته به مجوز آژانس نیاز دارد.
در نهایت میتوان گفت ششم تیرماه یک شوک بزرگ به کشورهای اروپایی، آمریکا و رژیم صهوینیستی وارد خواهد آمد. شاید اروپایی ها برای آنکه به جدیت ایران پی ببرند و وادار به تحرکی بشوند به چنین شوکی نیاز داشتند. کما اینکه از دیروز واکنشها آنها در قالب تهدید با زبان غیر مستقیم نشان میدهد این ضربه ایران کار خودش را کرده است.
اگر تا هجدهم تیرماه آنها اقدامی انجام ندهد دیگر مسجل خواهد شد که نمیخواهند یا نمیتوانند در آن زمان باید دست ایران برای اتفاقهای بعدی پر باشد. گام دوم شوک بسیار بزرگتری با کلیدواژه های ۲۰ درصد و فردو میتواند باشد.
انتهای پیام/
نظر شما