تحولات منطقه

شهدا قهرمانان ایران تا ابد خواهند ماند. شهدای مرزبانی نیروی انتظامی هم دارای همین جایگاه رفیع هستند. آن‌هایی که حتی در زمان صلح، حافظ امنیت مرزهای کشورمان هستند.

«علی اصغر» جانی دوباره به زندگی ام داد
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

امروز سالگرد شهادت مرزبانی است که خدمت در نیروی انتظامی را افتخاری برای خود می‌دانست.

شهید «علی اصغر فرهادی» متولد ۱۳۵۱ بود که سوم تیرماه سال ۷۱ به همراه ۵۰ نفر از همرزمانش در نیروهای انتظامی در منطقه خاش توسط اشرار گروگان گرفته و به پاکستان منتقل می‌شود و پس از مدتی پیکر بی‌سر او به ایران تحویل داده می‌شود و ... این روایت، خلاصه شهادت مرزبان ۲۰ ساله شهرمان است.

  شهادتی متفاوت

وارد خانه که می‌شوم با مادری مواجه‌ام که دو بار تحت عمل قلب قرار گرفته و می‌دانم یادآوری این جدایی خیلی دشوار است. در بدو ورود حاجیه خانم با وجود بیماری به استقبالمان می‌آید و می‌گوید: شهادت اگرچه برای فرزندم مبارک است اما من مادرم، هنوز صحنه شهادت فرزندم هرشب جلو چشمانم هست.

او می‌افزاید: علی اصغر فرزند سوم من و بسیار مهربان، اهل محبت، باایمان و صالح بود. پسر بزرگم سرهنگ و جانباز است. وقتی علی اصغر گفت، می‌خواهد در نیروی انتظامی مشغول به کار شود، از همان لحظه، دل نگران بودم.

مادر شهید از رفتن جوان ۲۰ ساله‌اش برایم تعریف می‌کند: همسرم بیمار بود و علی اصغر احساس مسئولیت برای من، پدر، خواهر و برادرهایش داشت.

می‌دانم هر بار یادآوری خاطرات تلخ برای یک مادر چقدر درآور است، او بغض می‌کند و چشمان شرجی اش را می‌دوزد به قاب عکس رنگ پریده روی دیوار که ۲۷ سال است روبه‌روی تخت اوست و هر شب با پسرش درد دل می‌کند.

  آخرین دیدار

این مادر صبور ادامه می‌دهد : آخرین بار که می‌خواست به خاش برود، برایش مثل همیشه آینه و آب و قرآن توی سینی گذاشتم و گفتم بیا مادر از زیر قرآن رد شو و برو.

پسرم هردو ماه که در مرز بود، ۶ روز برای دیدار ما می‌آمد، این بار که راهیش کردم جور دیگری بود اما نمی‌دانستم آخرین دیدارمان است.

مادر شهید توضیح می‌دهد: پسرم را که اشرار با بیش از ۵۰ نفر گرفتند به پاکستان منتقل کردند. خبر آوردند و گفتند قرار است اسرا مبادله شوند، اما سر جوان‌های ما را بریدند و پیکرشان را فرستادند و سرهای بی‌بدن آن‌ها را در جاده رها کردند. او می‌گوید: هنوز بعد از ۲۷ سال، از درد و رنجی که پسرم هنگام سر بریدن کشیده، آرام و قرار ندارم. می‌دانم مرزبانان دارای جایگاه رفیعی هستند اما من مادرم و داغدار.

  حضوری که تا ابد جاریست

مادر شهید علی اصغر فرهادی از لحظه لحظه حضور پسرش و آرامشی که شهدا می‌خواهند برای خانواده‌هایشان حتی پس از شهادت داشته باشند، تعریف می‌کند: دوبار برای درمان قلبم تحت عمل جراحی قرار گرفتم. همه این سال‌ها شهادت علی اصغرم عادت نشده است.

۱۰ روز توی کما بودم و دکترها قطع امید از بهبودی و زنده ماندنم را به فرزندانم اعلام کردند. فرزندانم به حرم می‌روند و شفای مرا از امام رضا(ع) می‌خواهند و برمی‌گردند تا برای تحویل من و کارهای بعد از فوتم آماده شوند که دکتر با ناباوری به فرزندانم می‌گوید، مادرتان دوباره به زندگی بازگشته است.

حاجیه خانم توضیح می‌دهد: درهمان حالت کما، علی اصغر و پسرخواهرم که او هم شهید شده را با لباس‌هایی یک شکل دیدم که بالای سرم آمده‌اند و علی اصغر را دیدم که با لبخند صدایم می‌زند، مادر بلندشو، بلندشو. با صدای او چشمانم را باز و احساس کردم از یک خواب طولانی بیدار شدم که بعدها متوجه شدم پس از ۱۰ روز در کما بودن و قطع امید همه از زنده بودنم، او زندگی دوباره ای بمن داد. این مادر اظهار می‌دارد: هرجا در خیابان یا مکانی، احساس تنهایی و گرفتاری می‌کنم ناخودآگاه علی‌اصغر را به یاد می‌آورم، انگار او دستم را می‌گیرد و مرا راهنمایی می‌کند. او توضیح می‌دهد: می‌دانم پسرم در ظاهر نیست اما حضورش در تمام لحظات همراه من است. هر زمان گرفتاری دارم به کمکم می‌آید.

  علی‌اصغر هست

او تأکید می‌کند: خانه کوچکمان خراب شده است. چند شب نگران بودم که چکار بکنم اما خیلی غیرمنتظره از بیمه به من خبر دادند، علی‌اصغر هنگامی که وارد نیروی انتظامی شده بود، خودش را بیمه عمر کرده و گفته بود در صورتی که اتفاقی برایش رخ دهد این بیمه را به من بدهند.

او بیان می‌کند: علی‌اصغرم بازهم مثل بودنش که مسئولیتمان را حس می‌کرد، حالا پس از سال‌ها شهادتش، همچنان مراقب من است. برایم عجیب بود چرا این سال‌ها متوجه بیمه نشده بودم و درست همین الان این خبر به من داده می‌شود.

حاجیه خانم می‌گوید: پسرم در بهشت رضا(ع) آرام گرفته اما دل مادران شهدا آرام ندارد.

  ارادتمان باقیست

مثل همه جلساتی که با همراهی فرهنگسرای پایداری، آقای علیرضا دلبریان و نقاش چهره شهدای خوب شهرمان آقای منصوب داریم، قرارمان این است در سالروز شهادت شهیدان، خانواده شهدا را یادآور شویم و بگوییم حرمت رفتن عزیزتان را فراموش نکرده‌ایم.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.