به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، یکی از مشکلاتی که هر ساله در چرخه اکران فیلم های سینمایی به وجود می آید زمان بندی جدول نمایش فیلم ها و تخصیص آثار قابل اکران در طول سال است. سر و دست شکستن برای اکران در مواقع خاصی از سال همچون نوروز، تابستان و عید فطر دیگر تبدیل به یک سنت و ایجاد فضای رقابتی میان صاحبان آثار شده است و تقریباً همه تهیه کنندگان علاقه مندند فیلم هایشان را در این بازه زمانی اکران کنند که به طور بالقوه نسبت به دیگر فصول سال از مخاطبان بیشتری برخوردار است.
نکته جالبی که این روال را شکل معینی میبخشد، فیلمهایی است که در جشنواره فجر هر سال به نمایش درمیآیند و به طور ضمنی جدول زمانی اکران سال آینده را تعیین می کنند. اغلب فیلمهای موفق در جشنواره از این امتیاز برخوردارند که در اولین فرصت و به ویژه اکران نوروز به نمایش در آیند و تعداد دیگری از همین بهترین ها نیز فرصت اکران در تابستان و عید فطر را در اختیار دارند. این در حالی است که با این اوصاف سبد اکران در پاییز و زمستان خالی از آثار جذاب و دیدنی می شود و عملاً از بهمن ماه که تب جشنواره فجر داغ میشود نیز سینماروها دیدن فیلم های فجر را به آثار روی پرده ترجیح می دهند و در واقع اکران عمومی به طرز محسوسی زیر سایه جشنواره فجر میرود.
با این نگاه فصل پاییز و زمستان به صورت بالقوه با خطر کمتر شدن مخاطب روبرو خواهد بود که این مسئله در نتیجه دو اتفاقی که به آن اشاره کردیم رخ می دهد؛ یعنی در وهله اول به دلیل خالی شدن سبد اکران از آثار قابل توجه جشنواره سال قبل و در گام بعدی تب جشنواره فجر اکران عمومی را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
برای اثبات این ادعا میتوان به جدول اکران 4 ماه نخست سال اشاره کرد. هنوز نیمه نخست سال به پایان نرسیده که تعداد قابل توجهی از فیلم های مهم سی و هفتمین جشنواره فجر اکران شده است. «متری شیش ونیم»، «غلامرضا تختی»، «سرخ پوست» و «شبی که ماه کامل شد» به نمایش درآمدند و فیلمهایی همچون «قصر شیرین»، «مسخره باز»، «قسم»، «درخونگاه»، «ماجرای نیمروز ۲» و «ناگهان درخت» در آستانه اکران قرار دارند.
در حالی که نگاهی اجمالی به فیلمهای حاضر در جشنواره سال گذشته نشان میدهد فیلمی که آنچنان نظر منتقدان را جلب و مورد اقبال تماشاگران جشنواره قرار گرفته یا این که توانسته باشدجوایزی را به خود اختصاص بدهد (شاید جز یکی دو مورد) در این لیست باقی نمانده است و مشخص نیست که نیمه دوم سال قرار است چه فیلمهایی روی پرده رود و این نشان دهنده عدم توازن و تعادل در چرخه توزیع میان دو نیمه ابتدایی و پایانی سال در مقوله اکران فیلمهای سینمایی است.
سرگردانی میان دو ژانر
از سویی دیگر سینمای ایران در میان فیلمهای کمدی و ملودرامهای اجتماعی سرگردان و عملاً در همین دو ژانر خلاصه شده است. وضعیت فیلم های طنز هم که در سال های گذشته کاملا مشخص است که دیگر مانند سابق در روزهای درخشانش قرار ندارد. نمونه آن هم فیلم هایی است که به دلیل رعایت نکردن اصول اخلاقی اکرانشان در میانه راه متوقف و از پرده پایین کشیده میشوند، یا محتوای به شدت ضعیفی دارند و به ضرب و زور بازیگران چند هفته ای مخاطب را با خود همراه می کنند یا در این بین فیلمهایی هم میبینیم که در حد آثار ویدیویی هستند و وجودشان نه تنها کمکی به سینما نمیکند که حتی پایین بودن سطح کیفی آنها و پروانه ساخت و نمایش گرفتن شان هم محل سؤال است.
از سویی دیگر ملودرامهای اجتماعی هم که راه خود را در این مسیر پیدا کردند و می دانند هرچه سوزناک تر باشند مخاطب بیشتری را به خود جذب می کنند در حالی که فقدان فیلم های پلیسی جذاب، معمایی، فیلم هایی در ژانر وحشت و آثار در خور سینمای کودک و نوجوان و انیمیشن در این میان بسیار خالی و قابل توجه است. حتی اگر چند فیلم در سینمای کودک و نوجوان باشد متعلق به فیلمسازان مشخصی است که در این حیطه اثر تولید می کنند و بسیاری از کاربلدان سینمای کودک به حاشیه رانده شده اند و سال هاست که اثری از آنها نیست؛ در حالی که این پرسش همچنان بی پاسخ باقی می ماند که سهم کودکان و نوجوانان از سینما در فصل تابستان که تنها زمان اوقات فراغت آنها در طول سال محسوب می شود چقدر است.
با توجه به آنچه گفته شد این روال تا مدت محدودی میتواند به حیات خود ادامه دهد که سینما تنها در اختیار دو ژانر کمدی مملو از فیلم های قسمت اول و دوم و آثار ملودرام باشد و برای اینکه روح تازهای به آن دمیده شود باید این سیاست را در نحوه ساخت فیلم ها تغییر داد و ژانرهای دیگری را هم به این گردونه وارد کرد.
انتهای پیام/
نظر شما